در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ادیب الممالک مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ :: سعدی » گلستان » دیباچه
ادیب الممالک (بیت ۲۶): هر آنکس دید این قدرت سرود از گفته سعدی - چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
سعدی (بیت ۱۵): چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان - چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - چکامه:شاد باش ای مجلس ملی که بینم عنقریب - از تو آید درد ملت را درین دوران طبیب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در هنگام ورود سپاه روس تزاری به خراسان و آذربایجان و بدار آویختن احرار ایران فرماید:بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب - نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳:ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب - کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - قصیده:چو بانوی شب از آن زلفکان پر خم و تاب - بسود غالیه بر مشک و سیم بر سیماب
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب - هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:مَتیٰ حَلَلْتَ بِشیراز یا نَسیمَ الصُّبْح - خُذِ الْکِتابَ وَ بَلِّغْ سَلامیَ الْأَحْباب
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵:امروز که حقرا پی مشروطه قیام است - بر شاه محمدعلی از عدل پیام است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است - ای مجلسیان راه خرابات کدام است
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در انتقاد اوضاع و اشخاص عدلیه وقت فرماید:فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست - تهی ز مردم دیندار و دین پرست چراست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - بمناسبت جنگ روس و ژاپن و غلبه ژاپن در تهییج ایرانیان فرماید:غرض ز انجمن و اجتماع جمع قواست - چرا که قطره چو شد متصل بهم دریاست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:اگر مراد تو ای دوست بیمرادی ماست - مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است - گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۶:جوان گوشه نشین شیرمرد راه خداست - که پیر خود نتواند ز گوشهای برخاست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸:گویند فریدون چو شدش کار جهان راست - آهنگ طرب کرد و بکف ساغر می خواست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست - از خانه برون آمد و بازار بیاراست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴:در این زمانه که یکسر جهانیان خرسند - ز چیست ملت اسلام گشته خوار و نژند
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰:چو شاه دانا دارد وزیر دانشمند - سر ستاره و ماه آیدش بخم کمند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۷۷:حریف عمر به سر برده در فسوق و فجور - به وقت مرگ پشیمان همی خورد سوگند
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲۴:نیافرید خدایت به خلق حاجتمند - به شکر نعمت حق در به روی خلق مبند
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:به کارهای گران مرد کاردیده فرست - که شیر شرزه در آرد به زیر خمّ کمند
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵:خدای عزوجل بر جهانیان بخشود - دری ز روضه ی رضوان به روی خلق گشود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹:حکایتی ز ملوک سلف شنیدستم - که همچو من بشگفتی رود هر آنکه شنود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱:خجسته بادا بر آفتاب کشور جود - صباح فرخ میلاد بهترین مولود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش عین الدوله:ز بسکه از دل مردم همی برآید دود - سیه شده است رخ مه بر آسمان کبود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:بپای آل علی هر که روی زاری سود - ز دستبرد حوادث در این جهان آسود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود - گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:اگر خدای نباشد ز بندهای خشنود - شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵:امیر ما عسل از دست خلق مینخورد - که زهر در قدح انگبین تواند بود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت - چه رنجها بکِشیدند و دیگری آسود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:هزار سال به امید تو توانم بود - اگر مراد برآید هنوز باشد زود
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - صلحیه بلد:روزی ز جور خصم ستمگر ظلامه ای - بردم به نزد قاضی صلحیه بلد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۰:روزی ز جور خصم ستمگر ظلامه - بردم بنزد قاضی صلحیه بلد
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۲ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۱-۷۵]:ظالم برفت و قاعدۀ زشت از او بماند - عادل برفت و نام نکو یادگار کرد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲:چو جبهه و دورخ آن پری به فال سعید - مرا بماهی ایزد عطا نموده سه عید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است:به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود - که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸:مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد - که از سعادت اولاد خود خبر دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:کس این کند که دل از یار خویش بردارد؟ - مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح مولای متقیان حضرت علی علیه السلام:بسی جستم نشان از اسم اعظم - که بد نقش نگین خاتم جم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵:بسی جستم نشان از اسم اعظم - که بد نقش نگین خاتم جم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱ - در جشن سال دوم مجلس شورای ملی ۱۳۲۵:مهناباد این جشن معظم - مبارک باد این عید مفخم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۵ - قصیده:بسی جستم نشان از اسم اعظم - که بد نقش نگین خاتم جم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:رفیق مهربان و یار همدم - همه کس دوست میدارند و من هم
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در ستایش امیرانکیانو:بسی صورت بگردیدست عالم - وزین صورت بگردد عاقبت هم
سعدی » گلستان » دیباچه:در این مدت که ما را وقت خوش بود - ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲:من آن مورم که در پایم بمالند - نه زنبورم که از دستم بنالند
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۶:پسندیدهست بخشایش ولیکن - منه بر ریش خلقآزار مرهم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸:برادران بجهان اعتمادکی شاید - که می بکاهد شادی و غم بیفزاید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:به حسن دلبر من هیچ در نمیباید - جز این دقیقه که با دوستان نمیپاید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:فراق را دلی از سنگ سختتر باید - مرا دلیست که با شوق بر نمیآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:مرو به خواب که خوابت ز چشم بِرباید - گرت مشاهدهٔ خویش در خیال آید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:حقیقتیست که دانا سرای عاریتی - ز بهر هشتن و پرداختن نفرماید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح صاحب دیوان:سفینهٔ حکمیات و نظم و نثر لطیف - که بارگاه ملوک و صدور را شاید
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۴:گمان مبر که جهان اعتماد را شاید - که بیعدم نبود هر چه در وجود آید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳:شاه از تبار خویش وزیر اختیار کرد - وین اختیار نیک، شه بخت یار کرد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ - یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹:بارها خواندم ز قول مصطفی اندر خبر - کاید آن روزی که تابد آفتاب از باختر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:آفتاب است آن پریرخ؟ یا ملائک؟ یا بشر؟ - قامت است آن؟ یا قیامت؟ یا الف؟ یا نیشکر؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰:دی در هوای صحبت یاران غمگسار - زی بوستان شدم بتماشای لاله زار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵:امام عصر چراگه به چاه گاه به غار - شود چو یوسف صدیق و احمد مختار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - چند بیت از یک قصیده ناتمام مانده بخط استاد:مرا وزارت عدلیه از نخستین بار - ندید قابل شفقت نخواند لایق کار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - در مدح حضرت امیر «ع » به پارسی خالص:شهی که موردم تیغش اژدهائی بود - هژبر پیکر و جادوکش و نهنگ اوبار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۶ - در شمار ایام هفته از یکشنبه تا شنبه:سمن، که، هفته بود روزهایش با ترتیب - بگیر از احد و تا به سَبت میبشمار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان:به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار - که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ - چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰:تو آن نهای که به جور از تو روی برپیچند - گناه تست و من استادهام به استغفار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:برای ختم سخن دست بر دعا داریم - امیدوار قبول از مهیمن غفار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن - زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:چو رنج بَرنَتَوانی گرفتن از رنجور - قدم زِ رفتن و پرسیدنش دریغ مَدار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷:نگین ختم رسالت پیمبر عربی - شفیع روز قیامت محمد مختار
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۹:نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار - امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷:تا پرند نیلگون بر وی بندد مرغزار - پرنیان هفت رنگ اندر سرآرد کوهسار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷:ابر چون پیلان مست آمد فراز کوهسار - باد همچون پیلبان بر پیل مست آمد سوار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - مطلع دوم:کای همایون تو سنت در حمله چون کحل و عرار - وی درخشان صارمت در شعله چون مزح و عفار
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار - راستی باید به بازی صرف کردم روزگار
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج - صحبت گل خوش بدی گر نیستی تشویش خار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - قصیده وطنی در ۱۳۱۹:تا کی ای شاعر سخن پرداز - می کنی وصف دلبران طراز
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴:خسروا ای که ز ابر احسانت - گشته سیراب کشت آز و نیاز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:ای به خلق از جهانیان ممتاز - چشم خلقی به روی خوب تو باز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:متقلب درون جامه ناز - چه خبر دارد از شبان دراز
سعدی » گلستان » دیباچه:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز؟
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸:آن که چون پسته دیدمش همه مغز - پوست بر پوست بود همچو پیاز
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در نکوهش محمدعلی میرزای مخلوع هنگام بستن و کشتن مشروطه خواهان در باغ شاه تهران:چو شه به دامن جادو و جنبل آرد چنگ - همیگریزد از او مردمی به صد فرسنگ
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:مکن فراخرَوی در عمل، اگر خواهی - که وقتِ رفعِ تو، باشد مجالِ دشمن تنگ
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵:مرا بخانه درون کودکی بسن دو سال - بود خجسته و فرخ رخ و بدیع جمال
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - مطلع ثانی:که ای سفینه دستت خزینه آمال - که ای صفیحه تیغت صحیفه آجال
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:امیر یا غم بدرت بکاست همچو هلال - شدی ز مویه چو موی و شدی ز ناله چو نال
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال - شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - پند و موعظه:توانگری نه به مال است پیش اهل کمال - که مال تا لب گور است و بعد از آن اَعمال
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹:چنانکه مشرق و مغرب به هم نپیوندند - میان عالم و جاهل تألفست محال
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱:کَسان که تلخیِ حاجت نیازمودَستَند - تُرُش کنند و بِتابند روی از اهلِ سؤال
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳:قرار بر کفِ آزادگان نگیرد مال - نه صبر در دلِ عاشق نه آبْ در غربال
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷:چو شد بردالعجوز از چرخ نازل - زمستان دست سردی داشت بر دل
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹:مرا سیر سپهر از روز اول - ز آرام و سکون دارد معطل
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۶:چه نیکو گفت ابراهیم ادهم - چو ترک مُلک و دولت کرد و خاتم
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:شکم زندانِ باد است ای خردمند - ندارد هیچ عاقل باد در بند
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:نباید بستن اندر چیز و کس دل - که دل برداشتن کاریست مشکل
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳:چو مرد گیرد بعد از رضا ره تسلیم - مسلم است بر او خسروی هفت اقلیم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰ - عید قربان:بیا که عید عرب جفت شد به عید عجم - رسید لشکر نوروز واضحی از پی هم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:زبان ناطقه کوته کن ایشکسته قلم - سیاه باش و خمش باش و سرنگون و دژم
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت اتابک مظفرالدین سلجوقشاه ابن سلغر:خدای را چه توان گفت شکر فضل و کرم - بدین نظر که دگرباره کرد بر عالم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷:برآمد بامدادان مهر روشن - به پهنای فلک گسترد دامن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - در نکوهش بعضی از وزرای وزرانگیز آغاز مشروطیت:به ایران از اروپا گشت روشن - چراغ تربیت شمع تمدن
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:بکن چندان که خواهی جور بر من - که دستت بر نمیدارم ز دامن
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۷:دلت خوش باد و چشم از بخت روشن - به کام دوستان و رغم دشمن
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۱:خلافِ رایِ سلطان رای جُستن - به خونِ خویش باشد دست شستن
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۸:شبانی با پدر گفت: ای خردمند - مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸:مردی بر آن سزد که کند عزم را متین - نه روز و شب نیوشد بر چنگ را متین
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵:هان ای نهاده تیر جفا در کمان حکم - اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش حسودان:خرد پیر گفته بود که من - نکنم در سیاق شعر سخن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴:ای خزیده درین سرای کهن - وی دمیده چو گل درون چمن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - تاریخ وفات میرزا حسینعلیخان فرزند نظام السلطنه:سخت باشد خزان سرو و سمن - خاصه در چشم بلبلان چمن
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۱:هیچ دانی که چیست دخل حرام - یا کدامست خرج نافرجام
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:تو که در بندِ خویشتن باشی - عشقبازِ دروغزن باشی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۶:چون در آید مِه از تویی به سخن - گرچه به دانی، اعتراض مکن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - چکامه:چو رای باشد پیش از شجاعت شجعان - نخست رای شمر آنگهی شجاعت دان
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲:همی بداد زر و گنج سیم وی بخرید - که سیم ساده گران بود و زر ناب ارزان
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷:بماند نام کسان از دو چیز جاویدان - یکی ز وسعت خاطر یکی ز لطف زبان
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۳:شنیدم از پی یک لمحه خواب مؤمن را - ثواب طاعت چل ساله آید از یزدان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح شمسالدین حسین علکانی:تمام گشت و مزین شد این خجسته مکان - به فضل و منت پروردگار عالمیان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان:شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان - اگر تو باز برآری حدیث من به دهان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - مطلع دوم:تو را که گفت که برقع برافکن ای فتان - که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۹:به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان - سه کس برند رسول و غریب و بازرگان
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹۹:هزار باره چراگاه خوشتر از میدان - ولیکن اسب ندارد به دست خویش عنان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲:دو ماه چارده امشب بطالع میمون - طلوع کرد بما هر دو میمنت مقرون
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:نشان بخت بلند است و طالع میمون - علی الصباح نظر بر جمال روزافزون
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶:به نوروز از نسیم عنبرین بو - شده مشکین بر او دامان مشکو
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:من از دست کمانداران ابرو - نمییارم گذر کردن به هر سو
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶:مرا بروز غدیر آن پریوش دلخواه - چشاند شربتی از جام وال من والاه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷:تبارک الله از این نغزنامه دلخواه - که بر کمال نگارنده شاهد است و گواه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶ - تاریخ رحلت امیر سید عبدالله خان اتابکی شاعر معروف:دریغ کز اثر تندباد سخت سیاه - شکست گلبنی از گلشن شرف ناگاه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۳:مرا ز روی تعصب معاندی پرسید - پدر ز روی چه معنی نداشت روح الله
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰ - درستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:در بهشت گشادند در جهان ناگاه - خدا به چشم عنایت به خلق کرد نگاه
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۵:دو بامداد اگر آید کسی به خدمتِ شاه - سِیُم، هرآینه در وی کند به لطف نگاه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - حکایت:گویند از خراسان شد تاجری روانه - با کاروان بغداد سوی طواف خانه
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه - ای ساقی صبوحی درده می شبانه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰:ای دل چو ز تن کاهی در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:مشتاق توام با همه جوری و جفایی - محبوب منی با همه جرمی و خطایی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۵:از دست کسی بستده هر روز عطایی - معذور بدارندش یک روز جفایی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۴:تا نیک ندانی که سخن عین صواب است - باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱ - هنگام جنگ عمومی در اتحاد اسلام فرماید:علی نمود مصفا جمال علم یقین را - فکند پرده ز رخسار ناز شاهد دین را
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در ستایش علاء الدین عطاملک جوینی صاحب دیوان:اگر مطالعه خواهد کسی بهشت برین را - بیا مطالعه کن گو به نوبهار زمین را
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:نه عمر رفته دگر باره آید اندر دست - نه تیر چون ز کمان جست آید اندر شست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - در ستایش دانش بپارسی سره:از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست - پی نماز کمر بست پیش یزدان چست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹:شنیده ام که ازین خطه دیر گاهی علم - سفر گزید و سبک رخت عافیت بربست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲ - شاه و وزیر و گربه دست آموز:شنیده ام که شهی با وزیر خود میگفت - که علم و فضل کلید خزانه هنر است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست - که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
سعدی » مواعظ » مراثی » ذکر وفات امیرفخرالدین ابیبکر طاب ثراه:وجود عاریتی دل درو نشاید بست - همانکه مرهم جان بود دل به نیش بخست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲:چنین که هست نماند قرار دولت و ملک - که هر شبی را بیاختلاف روزی هست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳:علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد - دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۵:توانم آنکه نیازارم اندرون کسی - حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است؟
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:به بازوانِ توانا و قوّتِ سرِ دست - خطاست پنجهٔ مسکینِ ناتوان بشکست
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:به آستین ملالی که بر من افشانی - طمع مدار که از دامنت بدارم دست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:همی بنازد ملک و هی ببالد بخت - بزیر سایه دارای تاج و داور تخت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷:گرفتن زن و افعی بسی بود آسان - خلاف داشتن آن که مشکل آید و سخت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷ - در وجه تسمیه بورانی:شنیده ام که ز کشک و کدو برانی را - کنیز مطبخ « بوران » برای مامون پخت
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱:چو خویشتن نتواند که میخورد قاضی - ضرورتست که بر دیگران بگیرد سخت
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴ - چند قطعه ای که مرحوم ادیب الممالک درباره چین و منچوری و روس و ژاپن در مجله ادب سال سوم ۱۳۲۲ه.ق و ۲۵ آوریل ۱۹۰۴ درج کرده است:دور باد از من و یارانم خونریز نبرد - که تنم از آن به شکنج است و دلم پر غم و درد
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴:هر که عیبِ دگران پیشِ تو آورد و شمرد - بیگمان، عیبِ تو پیشِ دگران خواهد برد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - ایضا از زبان چین:چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید - هم به پیروزیتان باد و اقبال نوید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید - کز گلستان صفا بوی وفایی ندمید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹:یارب این نامهسِیَهکردهی بیفایدهعُمْر - همچُنان، از کَرَمَت بَر نگرفتهست امید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - منچوری می گوید:در بند اسیری ندهم هرگز تن - ور تفته شوم بکوره همچون آهن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۳ - سوزن:ای یار عزیز و دلبر سیمین تن - دادم ز برایت ارمغانی سوزن
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:بشنو به ارادت سخن پیر کهن - تا کار جهان را تو بدانی سر و بن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲ - اندرز بر سبیل غزل:آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد - چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵ - بند پنجم:ای خطت چون تازه سنبل وی رخت چون تازه ورد - سنبل از رشک تو پیچان لاله از رنگ تو زرد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:طرفه میدارند یاران صبر من بر داغ و درد - داغ و دردی کز تو باشد خوشترست از باغ ورد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۳:در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت - آن قدر عمری که دارد مردم آزاد مرد؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:وزرا پاسبان پادشهند - وزرا خسروان بی کلهند
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۹:آدمیسان و نیک محضر باش - تا تو را بر دواب فضل نهند
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:ای مفخر دودمان تیمور - ای سوره فضل و آیت نور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۵:اندر پی اقتباس نورم - همچون موسی ز نخله طور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:پروانه نمیشکیبد از دور - ور قصد کند بسوزدش نور
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷:ولیلة طال سهادی بها - فزارنی ابلیس عندالرقاد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۶ - در تطبیق ماههای پارسی با قبطی:ای همایونسرشت پاکنژاد - وی گرامی ادیب فاضل راد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:جان من! جان من فدای تو باد - هیچت از دوستان نیاید یاد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۵:هر که دندان به خویشتن بنهاد - خیر دیگر به کس نخواهد داد
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:گر تضرع کنی و گر فریاد - دزد زر باز پس نخواهد داد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:بسفر رفت نگار من و من شیفته وار - در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار - خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸:سهشنبه خواند مرا آن صنم به خانه خویش - که مرهمی نهد از راه مهر بر دل ریش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:دلی که دید که غایب شدهست از این درویش - گرفته از سر مستی و عاشقی سر خویش
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۳:به شکر آنکه تو در خانهای و اهلت پیش - نظر دریغ مدار از مسافر درویش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:فدای بدرو رخ ماه و زلف پر شکنش - حلاوت لب شیرین ملاحت سخنش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:رها نمیکند ایام در کنار منش - که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - نکوهش عدلیه عصر قاجار:باست و قاف محاکم قضیب استیناف - چنان سپوخت که دیگر نه است ماند و نه ناف
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۷ - نکوهش عدلیه عصر قاجار:نشان عدل چه جوئی در این دو سر قافان - که زیر شهپر سیمرغ شد به قله قاف
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۰:نه هرکه قوّتِ بازویِ منصبی دارد - به سلطنت بخورد مالِ مردمان به گزاف
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:آن خمیری را کز آب سلسبیل - با دم عیسی سرشته جبرئیل
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۵:ماند در طوفان حیرت همچو نوح - رفته در نار محبت چون خلیل
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۲:همچنان در فکرِ آن بیتم که گفت - پیلبانی بر لبِ دریایِ نیل:
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۶:پیش درویشان بود خونت مباح - گر نباشد در میان مالت سبیل
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳ - ماده تاریخ:چو توفیق و تایید حی قدیم - بحاجی علی النقی شد ندیم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۸ - ماده تاریخ:چو توفیق و تایید حی قدیم - به حاجی علی النقی شد ندیم
سعدی » گلستان » دیباچه:شفیعٌ مطاعٌ نبیٌ کریم - قسیمٌ جسیمٌ نسیمٌ وسیم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:از دستبرد چرخ شنیدم که ناگهان - آسیب و درد یافته پای خدایگان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر:این منتی بر اهل زمین بود از آسمان - وین رحمت خدای جهان بود بر جهان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰:ای دریغا کهربا با امزیک و فیروزه نگین - آن بصافی بی نظیر و این بخوبی بی قرین
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۳:ای درخت سبز اگر روزی بدست باغبان - اره بیداد بینی سوی دست اره بین
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶:صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین - عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین
سعدی » مواعظ » مراثی » در زوال خلافت بنیعباس:آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین - بر زوال ملک مستعصم امیرالمؤمنین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱:شب ولادت فیروز شه مظفر دین - چو آسمان، مه و مهره و ستاره داشت زمین
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در ستایش صاحب دیوان:تبارک الله از آن نقشبند ماء مهین - که نقش روی تو بستست و چشم و زلف و جبین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳ - ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله:گوهر خاوری است این دیوان - که بود رشک گوهر عمان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در وداع ماه رمضان:برگ تحویل میکند رمضان - بار تودیع بر دل اخوان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴ - مطایبه:ای فتنه کفر و خصم ایمان - غارتگر کافر و مسلمان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:ای کودک خوبروی حیران - در وصف شمایلت سخندان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:برخیز که میرود زمستان - بگشای در سرای بستان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش تقویم نگاران تازه:اندرین همسایگی دانم یکی مردی کهن - روز و شب با جفت خود پرخاشجوی اندر سخن
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۷۵:گر بدانستی که خواهد مرد ناگه در میان - جامه چندین کی تنیدی پیله گرد خویشتن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵:در مشهد کویت آمده بود - سرمست دی از خمار باده
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - تاریخ کشته شدن جعفرخان رشیدالسلطان و علیخان ارشدالدوله در شهر رمضان المبارک ۱۳۲۹:رشید و ارشد به جنگ ملت - زاسب هستی شده پیاده
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:سرمست بتی لطیف ساده - در دست گرفته جام باده
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲:گویند در دهی رفت بزغاله ای ببامی - برطرف بام می کرد چون غافلان خرامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:صاحب نظر نباشد در بند نیکنامی - خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - تاریخ رحلت شمس المعالی:فغان کن ماتم شمس المعالی - شکست آمد بر این طاق هلالی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۴:تَرَحَّمْ ذِلَّتی یا ذَا المعالی - وَ واصِلْنی اِذا شَوَّشْتَ حالی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۶:نظر کردم به چشم رای و تدبیر - ندیدم بِه زِ خاموشی، خِصالی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:باشد دوشنبه موعد دیدار آن پری - میدان جان فشانی و بازار دلبری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳:ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری - آنجا که باد زهره ندارد خبر بری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱:رفتی و همچنان به خیال من اندری - گویی که در برابر چشمم مصوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴:کس درنیامدهست بدین خوبی از دری - دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸:هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری - بار دوم ز بار نخستین نکوتری
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز:ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری - درویشی اختیار کنی بر توانگری
سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۱۹ - وله ایضا:یا ملوک الجمال رفقا باسری - یا صحاة ارحموا تقلب سکری
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۳:غماز را به حضرت سلطان که راه داد؟ - همصحبت تو همچو تو باید هنروری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در اصفهان به اشارت قهرمان میرزای صارم الدوله که منبعد به سردار اعظم ملقب شده در هجو شیخ معروف به خن و خون گوید:گر به امر خدایگان جلال - به زبان آمده است خامه لال
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۵:سایه پرورده را چه طاقت آن - که رود با مبارزان به قتال
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - ترجمه از عربی در نکوهش جنگ:جنگ در اول بود بسان عروسی - دلبر و دلجوی و دلفریب و دلارا
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:اول دفتر به نام ایزد دانا - صانع پروردگار حی توانا
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:روی تو خوش مینماید آینهٔ ما - کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵:گویند در جزایر بحر وسیط بود - پیری خطیب بود چون گل سوری به باغ و گشت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹:مالیکه در جهان پی تقدیر و سرنوشت - سازند صرف جنگ که کاریست شوم و زشت
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲:گویند هر که خانه حق را نهاد خشت - قصری دهد خداش بهر خشت در بهشت
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۳:هم رُقعه دوختن بِهْ و الزامِ کنجِ صبر - کز بهرِ جامه، رُقعه بَرِ خواجگان نبشت
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - ماده تاریخ جلوس محمد علی شاه:تا محمد علی شه قاجار - صاحب تاج گشت و غاصب تخت
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰:به سکندر نه ملک ماند و نه مال - به فریدون نه تاج ماند و نه تخت
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - در باب لزوم ختنه فرماید:خداوندا حدیثی با تو گویم - که تصدیقش نماید دشمن و دوست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۱:دهل را کاندرون زندان بادست - به گردون میرسد فریادش از پوست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - در نکوهش رئیس صلح چالمیدان تهران فرماید:بصلحیه چالمیدان بود - یتیمی که ناخوانده قرآن درست
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۳:بشوی ای خردمند از آن دوست دست - که با دشمنانت بود هم نشست
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۴:چو دست از همه حیلتی در گسست - حلال است بردن به شمشیر دست
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۵ - در تربیت یکی از ملوک گوید:بسا اهل دولت به بازی نشست - که دولت به بازی برفتش ز دست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰:در فتح ری نمود سپهدار نامدار - کاری که خارج از هنر و زور رستمست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:کارم چو زلف یار پریشان و دَرهمست - پشتم به سان ابروی دلدار پرخَمست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳ - در تاریخ تاسیس بیمارستان زنان و کودکان تهران:در عهد شه زمانه احمد - شاهی که به عدل داستان است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:این باد بهار بوستان است؟ - یا بوی وصالِ دوستان است؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:این خط شریف از آن بنان است - وین نقل حدیث از آن دهان است
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - در نعت حضرت رسالت:آن درختی که چون ز خاک برست - سایه بر هفتم آسمان گسترد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۳:هر که می با تو خورد عربده کرد - هر که روی تو دید عشق آورد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۴:مرد دیگر جوان نخواهد بود - پیریش هم بقا نخواهد کرد
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۵:ملک ایمن درخت بارورست - زو قناعت به میوه باید کرد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۳:شادمانی مکن که دشمن مرد - تو هم از مرگ جان نخواهی برد
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:ای بسا اسبِ تیزرو که بماند - که خرِ لنگْ جان به منزل برد
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۲:بخور، ای نیکسیرتِ سَرهمَرد - کان نگونبخت گِرد کرد و نخوَرد
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:گرچه بیرون ز رزق نتوان خوَرد - در طلب کاهلی نشاید کرد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴:به دستش گاه تیغ و گاه خامه - به پیشش گه کتاب و گاه دفتر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۹:الا تا ننگری در روی نیکو - که آن جسمست و جانش خوی نیکو
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۰:جوان سخت رو در راه باید - که با پیران بیقوّت بپاید
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۷:حذر کن زآنچه دشمن گوید آن کن - که بر زانو زنی دست تغابن
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۵۳:چو کنعان را طبیعت بی هنر بود - پیمبرزادگی قدرش نیفزود
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹ - فکاهی:به و لله و به با لله و به تا لله - بسی جز کلام الله پر نور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور - قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۶:خداوندا در این فیروز ایوان - صباحت شاد و خرم بخت پیروز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:برآمد باد صبح و بوی نوروز - به کام دوستان و بخت پیروز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:مبارکتر شب و خرمترین روز - به استقبالم آمد بخت پیروز
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۲:دو عاشق را به هم بهتر بود روز - دو هیزم را به هم خوشتر بود سوز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۰:ز تیز کیان فایده است آن بروت - که چون بادگیر کشد تیغ تیز
سعدی » گلستان » دیباچه:چو جنگ آوری با کسی برستیز - که از وی گزیرت بود یا گریز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۷:از حکایت سال سیصد و نه - این حدیثم کجا شود فرمش
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲:بر درِ کعبه سائلی دیدم - که همیگفت و میگرستی خَوش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۸:ای آنکه مردم گیتی به درو گوهر و لعل - کنند فخر و تو داری شرف به گوهر خویش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش - نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱:گفت با جفت خویش شیخ حسن - کای پری پیکر لطیف اندام
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۵:گر بلندت کسی دهد دشنام - به که ساکن دهی جواب سلام
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۷:گر همه زَرِّ جعفرى دارد - مَردِ بىتوشه برنگیرد گام
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳:من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه - در اقالیم سبعه سلطانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:بس که در منظر تو حیرانم - صورتت را صفت نمیدانم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷:ای نصر خدا مرا به مقصود رسان - مگذار شوم رهین خویشان و کسان
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:با زندهدلان نشین و صادق نفسان - حق دشمن خود مکن به تعلیم کسان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - نکوهش احزاب سیاسی:احزاب فتاده اند در خط جنون - هر لحظه به رنگی شده چون بوقلمون
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۳ - رباعی:احزاب فتاده اند در خط جنون - هر لحظه برنگی شده چون بوقلمون
سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۳ - مجلس سوم:بر درگه عزّتت همه خلق زبون - کس را نرسد که این چرا و آن چون
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲:آفتابی است تاج شاهنشاه - سایه گستر به فرق ظل آله
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۱ - تاجگذاری پادشاه ۱۳۳۲:آفتابی است تاج شاهنشاه - سایه گستر بفرق ظل اله
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:کس نیاید به خانهٔ درویش - که خراجِ زمین و باغ بده
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۷:شاد زی ای شهریار قدر دان کز فضل تو - گشت بازار معارف گرم و پشت دین قوی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱:وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی - گر سر صحرات باشد سروبالایی بجوی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۷:خدایگانا تا کار ملک راست کنی - بپاستادی و دیری ز پای ننشستی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۱:به قول دشمن پیمان دوست بشکستی - ببین که از که بریدی و با که پیوستی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - شکایت از نصرت السلطنه مهردار مظفرالدین شاه:خدایگانا از مهردار شه فریاد - که نیست ایمن ازو در زمانه جان و تنی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳:اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی - من از تو روی نپیچم که مستحب منی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۵:قضا دگر نشود ور هزار ناله و آه - به کفر یا به شکایت برآید از دهنی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۱ - نعت رسول اکرم به پارسی:یگانه رادی کش کردگار بی همتا - گزیده است به پیغمبری و وخشوری
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۲ - در ۱۳۲۱ خطاب بناظم الاسلام کرمانی مدیر جریده نوروز:بیا که همره موسی شویم در که طور - پی کلیم خدا آن مخاطب طوری
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳:تو در کمند نیفتادهای و معذوری - از آن به قوت بازوی خویش مغروری
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۰:به پارسایی و رندی و فسق و مستوری - چو اختیار به دست تو نیست معذوری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۷ - سال اشغال ۱۳۳۲:سال اشغال رفته از هجرت - شب سه شنبه سلخ ماه صفر
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۸:بود در خاطرم که یک چندی - گرچه هستم به اصل و دانش خر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۳:زخم بالای یکدگر بزنند - بخراشند و مرهمی نکنند
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۱:زنِ بد در سرایِ مردِ نکو - هم در این عالم است دوزخِ او
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۴:پادشاهی پسر به مکتب داد - لوح سیمینش بر کنار نهاد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۱:دلبر ماه پیکر خود را - دیدم اندر چمن که گل میچید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸:ناگهان بانگ در سرای افتد - که فلان را محلِّ وعده رسید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۲:عمید سلطنه سردار امجد آنکه ندید - دو چشم گیتی چون او یکی سپهبد راد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش:جهان بر آب نهادهست و زندگی بر باد - غلام همّت آنم که دل بر او ننهاد
سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی:به اتّفاق، دگر دل به کَس نباید داد - زِ خستگی که درین نوبت اتّفاق افتاد
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۹:فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن - وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۷:بر آنچه میگذرد دل منه که دجله بسی - پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۵:ای ظهور تو چنان پدری - کاشف راز یخرج المیت
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۹:سخن زید نشنوی بر عمرو - تا ندانی نخست باطن امر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۱:همه دانند لشکر و میران - که جوانی نیاید از پیران
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:تا توانم دلت به دست آرم - ور بیازاری ام نیازارم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۲ - متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری:از ادیب الممالک اندر یاد - داستانی لطیف و خوش دارم
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۷:مردکی غرقه بود در جیحون - در سمرقند بود پندارم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۲:راست شد از عطای حی قدیم - بر سر تاج خسروان دیهیم
سعدی » مواعظ » قصاید و قطعات عربی » شعر ۱۱ - و له فیالغزل:فاح نشر الحمی و هب النسیم - و ترانی من فرط وجدی اهیم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۵:داورا ای که بهنگام مدیحت بورق - بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم - با وجودش ز من آواز نیاید که منم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ماده تاریخ دیگر هم:عبدالله راد امیر روشن دل ورای - چون عزم سفر کرد بجاوید سرای
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:گیرم که به فتوای خردمندی و رای - از دایرهٔ عقل برون ننهم پای
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۴ - تقریظ جریده تربیت در بذکاء الملک به تضمین نگاشته:کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده - صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:نشنیدهام که ماهی، بر سر نَهَد کُلاهی - یا سرو با جوانان، هرگز رَوَد به راهی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲:ای آنکه خوش است در فراقت مردن - در هجر تو چاره نیست جز غم خوردن
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۸:از بهر دل یکی به دست آوردن - مطبوع نباشد دگری آزردن
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:باز آی و مرا بکش که پیشت مردن - خوشتر که پس از تو زندگانی کردن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳ - انگشتر:ای وصل تو از ملک سلیمان خوشتر - دادم ز برای تو یکی انگشتر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۸:آن سرداری که لطف کرد آن دلبر - شد زینت اندامم و پیرایه بر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۰ - نیلوفر:ای ترک بدیع و دلبر سیمین بر - دادم ز برایت ارمغان نیلوفر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۴ - قرص:ای برده گرو عارضت از قرص قمر - این قرص بگیر و در صفاتش بنگر
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷:هرچند که هست عالم از خوبان پر - شیرازی و کازرونی و دشتی و لُر
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷:فرق است میانِ آن که یارش در بر - تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴:انگشتر التفاتی ایدوست رسید - ایزد نکند از تو مرا قطع امید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۹ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۲ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:هرکس به نصیب خویش خواهند رسید - هرگز ندهند جای پاکان به پلید
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۹:گفتم که برآید آبی از چاه امید - افسوس که دلو نیز در چاه افتاد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸:ای آنکه به هجران تو از جان سیرم - وز دوری رویت از جهان دلگیرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:خیزم که نماند بیش ازین تدبیرم - خصم ار همه شمشیر زند یا تیرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰:گر بر رگ جان ز شستت آید تیرم - چه خوشتر ازان که پیش دستت میرم
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:گر دست رسد که آستینش گیرم - ور نه، بروم بر آستانش میرم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۹ - قبا:ای گشته قبای حسن بر قد تو راست - قدت سروی که گلشن جان آراست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲۰:زین تازه قبا که دست رنج مه ماست - پیراهن دشمن به تن از غصه قباست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:وه وه که قیامتست این قامت راست - با سرو نباشد این لطافت که تراست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:آن کس که خطای خویش بیند که رواست - تقریر مکن صواب نزدش که خطاست
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۷:میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۸۰:میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲۱ - کلاه:ای آنکه باوج حسن تابنده مهی - باروی سفید و گیسوان سیهی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:گر دولت و بخت باشد و روزبهی - در پای تو سر ببازم ای سرو سهی
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:تا دل به غرور نفس شیطان ندهی - کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که به قرآن و خبر زو نرهی - آن است جوابش که: جوابش ندهی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹:معشوق هزار دوست را دل ندهی - ور میدهی آن دل به جدایی بنهی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲۷ - روبنده:روبنده ز من بگیر گر می شنوی - از خلق بپوش چهره هر جا که روی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۴:با مردم سهل خوی دشخوار مگوی - با آن که در صلح زند جنگ مجوی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳۰:خواهم بشکر تنگ تو را بشکستن - خواهم کمرت را بمیان پیوستن
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۲:شاید پسِ کار خویشتن بنشستن - لیکن نتوان زبانِ مردم بستن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳۸:تا داد دو هندوانه آن لعبت مست - جان آمد و هندوانه بر خاک نشست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۷:چون داد ترنجم آن پری پیکر مست - یک نکته پنهان به حقیقت پیوست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۳ - در هجو استاد رضای نجار:استاد رضا چو برد بر بازی دست - طوفان بلا تخته عمرش بشکست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:آن یار که عهدِ دوستاری بشکست - میرفت و منش گرفته دامان در دست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:شبها گذرد که دیده نتوانم بست - مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:هشیار سری بُوَد ز سودای تو مست - خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست!
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست - پنداشت که مهلتی و تأخیری هست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:تدبیر صواب از دل خوش باید جست - سرمایهٔ عافیت کفافست نخست
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲:خیری که برآیدت به توفیق از دست - در حق کسی کن که درو خیری هست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۲ - نرگس:در باغ سحر نرگس تر دیده گشود - با چشم تواش بنای هم چشمی بود
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:با دوست به گرمابه درم خلوت بود - وانروی گلینش گل حمام آلود
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:آن گل که هنوز نو به دست آمده بود - نشکفته تمام باد قهرش بربود
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:افسوس بر آن دل که سماعش نربود - سنگ است و حدیث عشق با سنگ چه سود؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۹:ای آنکه به عشق در دو عالم سمری - وز هر دو جهان به چشم من خوبتری
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۶۱:زین باده فرستادمت ای رشک پری - من باخبرم بسی که که تو بی خبری
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۶۸ - ترشی:ای آنکه ز پای تا بسر چون شکری - دادم ز برایت ترشی مختصری
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵:گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری - باشد که بلای عشق گردد سپری
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:هر روز به شیوهای و لطفی دگری - چندانکه نگه میکنمت خوبتری
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:فردا که به نامهٔ سیه درنگری - بس دست تحسر که به دندان ببری
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:گویند که دوش شحنگان تتری - دزدی بگرفتند به صد حیلهگری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۰ - گز:گز در بر آن جان جهان تحفه برم - یعنی که اگر شبی نیائی ببرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:خورشید رخا من به کمند تو درم - بارت بکشم به جان و جورت ببرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:هر سروقدی که بگذرد در نظرم - در هیأت او خیره بماند بصرم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۹:ای غمزه تو چو گرگ و چشم تو چو میش - میشت نکند ز چنگ گرگان تشویش
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰:همسایه که میل طبع بینی سویش - فردوس برین بود سرا در کویش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸۲ - چاقو:ای آنکه به کار عشق با عقل و هشی - چون حربه نداشتی که ما را بکشی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:ای پیش تو لعبتان چینی حبشی - کس چون تو صنوبر نخرامد به کشی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸۳:لا حول و لا قوة الا بالله - چاقو داده است بر من آن غیرت ماه
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه - آه از تو که در وصف نمیآیی آه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴ - بند چهارم:سپیده چو زد دامن چرخ چاک - پر از سیم و زر گشت دامان خاک
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:گر از نیستی دیگری شد هلاک - مرا هست بط را ز طوفان چه باک
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۴ - تقسیم طبقات رعیت به فرموده جمشیدشاه:شد چار صف آراسته اندر بر جمشید - از مردم این بوم که والا گهرانند
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند - بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۸ - در اسامی خمسه مسترقه بپارسی:«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان - موبد پارسی اندرین هر سال فزود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۹ - نامهای پنج دزدیده در اوستا:در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود» - دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود»
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:شرف نفس به جود است و کرامت به سجود - هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در ستایش شمسالدین حسین علکانی:احمدالله تعالی که به ارغام حسود - خیل بازآمد و خیرش به نواصی معقود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷:خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد - رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:مرغ جایی که علف بیند و چیند گردد - مرد صاحبنظر آنجا که وفا بیند و جود
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۶:بخت در اول فطرت چو نباشد مسعود - مقبل آن نیست که در حال بمیرد مولود
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۲ - نامهای بروج در دساتیر:شت جی افرام در دساتیرش - از بروج این چنین کند تعبیر
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۴۲:دل منه بر جهان که دور بقا - میرود همچو سیل سر در زیر
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۴:ندهد هوشمند روشنرای - به فرومایه کارهای خطیر
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۶:بر غلامی که طوع خدمت توست - خشم بی حد مران و طیره مگیر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۴ - در شناسائی چهار سوی زمین:چار سوی کرانه گیتی - گر بخواهی ز شعر من بشنو
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۱:هر که با من بدست و با تو نکو - دل منه بر وفای صحبت او
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۵:طرب نوجوان ز پیر مجوی - که دگر ناید آب رفته به جوی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی:ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر - فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹:بر آنم گر تو باز آیی که در پایت کنم جانی - و زین کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۱:بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی - به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۴:ز خیرت خیر پیش آید، بکن چندانکه بتوانی - مکافات بدی کردن، نمیگویم تو خود دانی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۸:خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی - نه چون کارت به جان آید خدا از جان و دل خوانی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۹:گهی کاندر بلا مانی ... ... ... خدا خوانی - چو بازت عافیت بخشد سر از طاعت بگردانی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۸ - در دانش زمین و بخشهای او از گفته پیشینیان:بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است - رخت بهار ختن بوستان کاشغر است
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۲:فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست - تهی ز مردم دین دار و دین پرست چراست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶:به راه راست توانی رسید در مقصود - تو راست باش که هر دولتی که هست تو راست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۷ - در شمار شهور شمسیه مطابق بروج منطقه:ژانویه فوریه و مارس چو اوریل، مای مه - دلو و حوت و حمل و ثور و دگر جوزا شد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:کی برست این گل خندان و چنین زیبا شد - آخر این غوره نوخاسته چون حلوا شد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۸ - قطعه به بحر مضارع محتوی بر هشت بیت:اپر، سپس چو «دنگ » پس آوان شمار پیش - پارانته هست خویش و پاران اقریب و خویش
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۸:شخصم به چشمِ عالمیان خوبمنظر است - وز خُبْثِ باطنم سرِ خجلت فتاده پیش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۰:کوته برف چو لارژ فراخ اترو است تنگ - امپرسمان شتاب و آپاتی بود درنگ
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۷:پیدا شود که مرد کدامست و زن کدام - در تنگنای حلقهٔ مردان به روز جنگ
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۰:من این نامه را نیک آراستم - کم و کاستش را به پیراستم
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:چو پرخاش بینی تحمّل بیار - که سهلی ببندد درِ کارزار
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۰:نشاید بنیآدم خاکزاد - که در سر کند کبر و تندی و باد
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۷:مکن رحم بر گاو بسیاربار - که بسیارخسب است و بسیارخوار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۷:دانا که بود بنزد مردم هشیار - آنکه به بیهوده هیچ می نکند کار
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:درویش که حلقهٔ دری زد یک بار - دیگر غم او مخور که درها بسیار
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:تو بر سرِ قدرِ خویشتن باش و وقار - بازیّ و ظرافت به ندیمان بگذار
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۵:قاضی چو به رشوت بخورد پنج خیار - ثابت کند از بهر تو ده خربزهزار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۲۴:اگر از خرقه کس درویش بودی - رئیس خرقه پوشان میش بودی
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۸:چو کاری بی فُضولِ من بر آید - مرا در وی سخن گفتن نشاید
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۸:اگر دنیا نباشد، دردمندیم - وگر باشد، به مهرش پایبندیم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۲:رفیق من مه من یار من جعلت فلاک - گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۲:کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش - وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۲:هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - هزار سال دیگر تا به شهر انسانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۶:نگویم آب و گل است آن وجود روحانی - بدین کمال نباشد جمال انسانی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱:مقابلت نکند با حجر به پیشانی - مگر کسی که تهور کند به نادانی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۳:کرم به جای فروماندگان چو نتوانی - مروتست نه چندانکه خود فرومانی
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۰:ز بخت، رویتُرُشکرده، پیشِ یارِ عزیز - مرو، که عیش بر او نیز تلخ گردانی
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱۹:ز قدر و شوکتِ سلطان نگشت چیزی کم - از التفات به مهمانسرایِ دهقانی
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۱:ندیدهای که چه سختی همیرسد به کسی - که از دهانش به در می کنند دندانی
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:توانگران را وقف است و نذر و مهمانی - زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی