شمارهٔ ۲۹ - بمناسبت جنگ روس و ژاپن و غلبه ژاپن در تهییج ایرانیان فرماید
غرض ز انجمن و اجتماع جمع قواست
چرا که قطره چو شد متصل بهم دریاست
ز قطره هیچ نیاید ولی چه دریا گشت
هر آنچه نفع تصور کنی در او گنجاست
ز قطره دیده نگردیده هیچ جنبش موج
که موج جنبش مخصوص بحر طوفانزاست
ز قطره ماهی پیدا نمی شود هرگز
محیط باشد کز وی نهنگ خواهد خاست
به قطره کشتی هرگز نمیتوان راندن
چرا که او را نی گودی است و نی پهناست
ز گندمی نتوان پخت نان وجوع نشاند
چو گشت خرمن و خروار وقت برگ و نواست
ز فرد فرد محال است کارهای بزرگ
ولی ز جمع توان خواست هر چه خواهی خواست
اگر مرا و ترا عقل خویش کافی بود
چرا بحکم خداوند امر بر شوراست
بلی چه مورچه گانرا وفاق دست دهد
بقول شیخ هژبر ژیان اسیر فناست
قوای چند چو در یک مقام جمع شود
بهر چه رای کند روی فتح با آنجاست
وفاق باید در حمله قوا کردن
که ازدحام فقط صرف شورش و غوغاست
ولی وفاق اگر میکنی چنان باید
که کار مردم دانا و کرده عقلاست
وفاق باید حالی و مالی و جانی
که گر جز این بود آن اتفاق صوت و صداست
بلی بباید جمعیت و وفاق نمود
که هر چه هست ز اجماع و اتفاق بپاست
بدین دلیل یدالله مع الجماء سرود
که با جماعت دستی قوی یدی طولاست
ولی چه تفرقه اندر میان جمع فتد
همان حکایت صوفی و سید و ملاست
ولیک باید از روی علم گشتن جمع
که گله گله همی گوسفند هم به چراست
هزارها گله از گوسفند نادان را
برای تفرقه یک گرگ ناتوان به کفاست
چه صرفه برد تواند کسی ز یک رمه خر
که خرخرست اگر صدهزار اگر صدتاست
مسلم است که گر در میانه نبود علم
قوای ما همه بی مصرف و عمل بیجاست
ز روی علم قوا را بخرج باید داد
وگرنه قوه هدر رفته است و رنج هباست
به علم کوش که سرمشق زندگی علم است
که علم اگر نبود زندگیت بی انفاست
هر آنکه را بجهان علم نیست چیزی نیست
اگر چه خود همه اقطار خاک را داراست
پس اجتماع بباید ز روی دانش و علم
که علم اگر نبود اجتماع بی معناست
غرض ز علم چه؟ بینائیست و پی بردن
باینکه این بصوابست یا که آن بخطاست
غرض ز علم چه؟ واقف بحال خود گشتن
که از چه روی گرفتار درد و رنج و بلاست
غرض ز علم چه؟ پی بر حقوق خود بردن
که از چه دستخوش و پایمال جور و جفاست
چه شد که ایران آن تخت گاه ایرج و سلم
کنون خراب تر از ربع سلمی و سلماست
چه شد که عزت او شد بدل بذلت و فقر
چه شد که ملت او مبتلای رنج و عناست
چرا شده است چنین مورد ملامت و طعن
چه شد که در همه عالم محل استهزاست
چه بد چگونه شد آخر چه وضع پیش آمد
که پستتر از همه امروز ملک و ملت ماست
مگر نه ما را هم دست و پای داده خدای
مگر نه ما را هم چشم و گوش و هوش و ذکاست
ز ماست هر چه بود نقص و هر چه باشد عیب
که فضل و رحمت اولاتعد ولا تحصیست
بس است خبط و خطا تا کی و غرض تا چند
گذشت کار چرا کار خود نسازی راست
خریت آخر تا چند و احمقی تا کی
دیگر چه جای کسالت چه سود در اعیاست
تو گوئی اینکه عصب هیچ در تن ما نیست
وگر که هست گرفتار ضعف و استرخاست
تو گوئی اینکه نداریم چشم و گر داریم
هم از سلاق و سبل مرمدست و نابیناست
تو گوئی اینکه نبوداست گوشمان ور هست
اسیر رنج دوی و طنین و طرش و حماست
بود که بر سر تو آید آنچه من دانم
اگر حمیت و غیرت همین بود که تراست
بسی نیاید کت روز تیره است و سیاه
بسی نماند کت حال حال عبدو اماست
میان مجمع احرار تا براری اسم
بفعل کوش که گویند حرف جزو هواست
از آن نباشد در کارهای ما اثری
که کارها همه از راه ریب و روی ریاست
بیا که ما و تو فکری بحال خویش کنیم
که حال ما اگر اینست آه واویلاست
چقدر خسبی آخر گذشت آب از سر
بپای خیز تو آخر چه موقع اقعاست
تمام این همه بدبختی است و بی علمی
که هر که را نبود علم اسفل و ادناست
به تیغ شاه نگر قصه گذشته مخوان
بقول عنصری آنکو بشعر، مولاناست
مرا از این سخن عنصری غرض این است
که خود گذشته گذشتست حرف از حالاست
بس است دیگر افسانه خواندن و گفتن
که قصه گوئی از شغل و پیشه سفهاست
ز عشق سرکش مجنون مرا چه عائده است
مرا چه فائده از حسن و خوبی لیلاست
رباب و دعد دیگر بهر من چه سود دهد
چه حاصلی بمن از مهر و امق و عذر است
چه سود از طمع و بخل اشعب و مادر
چه نفع از شرف و بذل حاتم و یحیاست
مرا حدیث خورنق چه کار می آید
که خانه من بیچاره بدتر از صحراست
مرا حکایت قارون چه سود می بخشد
که فقر و فاقه من شهره نزد شاه و گداست
مرا چکار که سابق فلان چه بود و چه کرد
برای حالت حالیه ات چه فتوی راست
مرا بگوی که در کار خود چه باید کرد
مرا بگوی که امروزه بهر من چه سزاست
حدیث شوکت ژاپن بگوی و میکادو
اگر حدیث کنی اینچنین حدیث رواست
سزاست آنکه بمردانگی و غیرت و علم
علم شوند که امروزه دستشان بالاست
چه شد که این پسر نورسیده مشرق
بشرق و غرب لوایش بلند و دست رساست
چگونه زود چنین زود گشت صاحب رشد
که این مثابه در او قدرتست و استیلاست
خوشا بحال چنین ملت نجیب و غیور
که علم و دانش او را کمال استغناست
پس آنچه کرد وی و اینچنین مسلم گشت
بماست فرض که آنسان کنیم بی کم و کاست
که بهر دانی سرمشق گفته عالی است
برای نادان دستور گفته داناست
وگرنه بر همه ایران و ملک و ملت را
بیا و فاتحه ای خوان که مرد و وقت عزاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تبیین اهمیت اجتماع و جمعگرایی پرداخته و بر این نکته تأکید میکند که دستاوردهای بزرگ تنها از طریق اتحاد و همراهی به دست میآید. شاعر با استفاده از تمثیلهای مختلفی چون قطعههای آب، گندم، و قوای انسانی، نشان میدهد که هرگونه تفرقه و عدم همدلی به زوال و ضعف میانجامد. علم نیز به عنوان نیروی محرکهای برای کمک به تحقق این اتحاد و پیشرفت ذکر شده و بدون آن، فعالیتها بیثمر خواهند بود. شاعر در نهایت از وضعیت اسفبار جامعه ایران انتقاد کرده و خواستار اصلاح و توجه به علم و اتحاد برای بازسازی قدرت و هویت ملی میشود.
هوش مصنوعی: هدف از گردهمایی و اجتماع این است که نیروها و تواناییها جمع شوند، زیرا وقتی قطرهها به هم متصل شوند، دریا شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: هرچند که از یک قطره چیزی برنمیآید، اما اگر به اقیانوس فکر کنیم، میبینیم که تمام آنچه از نفع و فایده تصور کنی در آن موجود است.
هوش مصنوعی: از یک قطره اشک هیچ حرکتی ایجاد نمیشود، زیرا تنها طوفان دریا موجهای بزرگ و حرکات شدید را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: از یک قطره آب نمیتوان انتظار داشت که محیطی را ایجاد کند که در آن نهنگ به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: نمیتوان با یک قطره آب کشتی را به حرکت درآورد، زیرا نه عمق کافی دارد و نه پهنای لازم.
هوش مصنوعی: اگر گندم وجود نداشته باشد، نمیتوان نان درست کرد و به گرسنگی دچار شد. زمانی که محصول آماده برداشت و گلابی بودن بهار است، باید از آن لذت برد و به کارهای زیبای زندگی پرداخت.
هوش مصنوعی: هر فرد به تنهایی نمیتواند کارهای بزرگ انجام دهد، اما اگر جمعیت و همکاری در کار باشد، میتوان به هر هدفی دست یافت.
هوش مصنوعی: اگر عقل من و تو کافی بود، پس چرا بر طبق حکم خداوند، دنیا اینچنین دچار آشفتگی و بینظمی است؟
هوش مصنوعی: بله، چه خوب است که زحمتکشان مثل مورچهها به همکاری و همدلی بپردازند، زیرا زندگی انسانها در نهایت به فنا و زوال میانجامد.
هوش مصنوعی: چند نیروی مختلف وقتی در یک مکان کنار هم جمع شوند، به هر تصمیمی که بگیرند، نتیجه موفقیت آنها وابسته به آن تصمیم خواهد بود.
هوش مصنوعی: برای ورود به میدان باید هماهنگی و همدلی وجود داشته باشد، چرا که هر نوع شلوغی و ازدحام فقط به بروز شورش و بینظمی منجر میشود.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به توافق برسید، باید بدانید که این کار نیازمند دانایی و خردمندی است.
هوش مصنوعی: برای ایجاد هماهنگی و اتحاد، نیاز است که شرایط احساسی، مالی و جسمی همگی در یک راستا باشند؛ زیرا اگر موارد دیگر هماهنگ نباشند، آنچه به وجود میآید فقط صدایی بیمعنا خواهد بود.
هوش مصنوعی: بله، باید اتحاد و همبستگی ایجاد کرد، زیرا هر چیزی که هست، از توافق و همفکری ناشی میشود.
هوش مصنوعی: به همین خاطر در کنار مردم، یدالله اشاره کرد که وقتی با جمعی متحد باشیم، قدرت بیشتری داریم و میتوانیم کارهای بزرگتری انجام دهیم.
هوش مصنوعی: اگر در میان گروهی اختلافی به وجود آید، مانند داستان صوفی، سید و ملاست.
هوش مصنوعی: باید به صورت آگاهانه و با دانش به جمعآوری و گردآوری پرداخته شود، زیرا حتی گوسفندها نیز به صورت گروهی و در دستههای مشخص برای چرا به محلهای مناسب میروند.
هوش مصنوعی: هزاران گله از گوسفندهای نادان به راحتی میتوانند به واسطهی یک گرگ ضعیف، دچار تفرقه و اختلاف شوند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از یک دسته الاغ سود ببرد، حتی اگر تعداد آنها به صدهزار هم برسد، زیرا الاغها به درد نمیخورند.
هوش مصنوعی: واضح است که اگر در میان ما دانش و آگاهی وجود نداشته باشد، تمام تواناییها و نیروی ما بی فایده خواهد بود و هر گونه تلاش تنها بیهوده خواهد بود.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدفها و استفاده از تواناییها، باید با دانش و آگاهی پیش رفت؛ در غیر این صورت، آن توانمندیها بیاستفاده میمانند و تلاشها به هدر میرود.
هوش مصنوعی: کوشش کن که علم و دانش سرمشق و الگوی زندگی است، زیرا اگر علم در زندگیات نباشد، زندگیات خالی و بیارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا به علم و دانش دست نیافته باشد، از ارزش و اهمیت چندانی برخوردار نیست، حتی اگر همه ثروتها و داراییهای مادی را داشته باشد.
هوش مصنوعی: اجتماع انسانها تنها زمانی معنا دارد که بر پایهی دانش و علم باشد؛ زیرا بدون علم، اجتماع هیچarbain نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هدف از علم چیست؟ کسب بینایی و درک حقیقت است تا بتوانیم تشخیص دهیم چه چیزی صحیح است و چه چیزی نادرست.
هوش مصنوعی: هدف از علم چیست؟ آگاهی از وضعیت خود است تا بفهمیم چرا درگیر درد، رنج و مشکلات هستیم.
هوش مصنوعی: هدف از علم چیست؟ تنها برای آن است که به حقوق خود آگاه شویم و بدانیم که چرا در برابر ظلم و ستم قرار گرفتهایم و حقوق ما نادیده گرفته میشود.
هوش مصنوعی: چرا ایران که زمانی مرکز قدرت و عظمت ایرج و سلم بود، اکنون ویرانتر از سرزمینهای آنها شده است؟
هوش مصنوعی: چرا عزت او به ذلت و فقر تبدیل شد؟ چرا مردم او در میان رنج و مشکلات گرفتار شدند؟
هوش مصنوعی: چرا اینگونه مورد سرزنش و تمسخر قرار گرفته است و چه اتفاقی افتاده که در تمام دنیا باعث خنده و مسخره بازی شده است؟
هوش مصنوعی: چقدر بد است که چنین وضعیتی پیش آمده که امروز وضعیت کشور و مردم ما از هر زمان دیگری بدتر شده است.
هوش مصنوعی: آیا خداوند به ما نیز دست و پا، چشم و گوش، و هوش و عقل عطا نکرده است؟
هوش مصنوعی: هر عیبی که در ما وجود دارد و هر نقصی که داریم، به خاطر خود ماست. اما نعمتها و رحمتهایی که به ما میرسند، از جانب خدا هستند و قابل شمارش و احصا نیستند.
هوش مصنوعی: دیگر بس است اشتباه و نادانی، تا کی باید ادامه داد؟ تا کی میخواهی به خودت آسیب بزنی و به فکر تغییر نیفتی؟
هوش مصنوعی: دیگر تا چه زمانی باید در نادانی و خریت بگذرانی؟ چه فایدهای در بیکاری و بیتحرکی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هیچ اعصابی در بدن ما وجود ندارد و اگر هم وجود دارد، به شدت ضعیف و ناتوان است.
هوش مصنوعی: بهنظر میرسد که شما میگویید ما چشم نداریم و اگر هم داشته باشیم، از ترس و نگریانی که داریم، مانند نابینایان نمیتوانیم آن را بهخوبی استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که ما چیزی نشنیدهایم، در حالی که اگر هم چیزی بشنویم، همچنان در زحمت و درد و هیجان آن درگیر هستیم.
هوش مصنوعی: اگر غیرت و غیرت تو همین باشد که من میدانم، پس روزی خواهد رسید که آنچه را که من میدانم، بر سر تو خواهد آمد.
هوش مصنوعی: بسیاری از روزها تیره و سیاه میگذرد و حالتی که انسان در این روزها دارد، به سرعت تغییر میکند. هیچ زمانی از حال فعلی انسان پایدار نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: در جمع آزادگان فعالیت کن و بر عمل خود نام بگذار، زیرا میگویند که صرف گفتن، هیچ ارزشی ندارد و در واقع فقط کلامی در فضاست.
هوش مصنوعی: در کارهای ما نباید نشانهای از فعالیتهای بیفایده و جاهطلبی وجود داشته باشد، چرا که کارها باید از روی صداقت و نیت خوب انجام شوند، نه به خاطر حسادت و رقابت.
هوش مصنوعی: بیایید تا درباره وضعیت خودمان اندیشه کنیم، زیرا حال ما اگر اینگونه ادامه پیدا کند، بسیار نگرانکننده است.
هوش مصنوعی: چقدر دیر عمل کردی! دیگر آب از زیر پل رد شده و تو هنوز در حال فکر کردن به حرکاتت هستی. واقعاً چه زمانی میخواهی اقدام کنی؟
هوش مصنوعی: بدبختی و نادانی در این است که هر کسی که علم و آگاهی ندارد، در پایینترین سطح قرار دارد و از جایگاه خوبی برخوردار نیست.
هوش مصنوعی: به شمشیر پادشاه نگاه کن و داستان گذشته را فراموش کن. به گفته عنصری، کسی که در شعر از مولانا سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من از این صحبت میخواهم بگویم که هدفم این است که گذشته دیگر اهمیت ندارد و ما باید درباره حال صحبت کنیم.
هوش مصنوعی: دیگر بس است که فقط داستانها و افسانهها را بگوییم و بشنویم، زیرا قصهگویی شغلی برای افراد نادان و بیعقله است.
هوش مصنوعی: از عشق دیوانهکننده مجنون چه نصیبی نصیب من میشود؟ از زیبایی و خوبی لیلا برای من چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: دیگر برای من هیچ فایدهای از عشق و ارتباطات نیست، چه سودی برایم دارد که از عذرخواهی و محبت سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: طمع و بخل اشعب هیچ سودی ندارد، در حالی که شرافت و بخشش حاتم و یحیا هم هیچ نفعی به همراه ندارد.
هوش مصنوعی: من چه نیازی به داستان خورنق دارم، در حالی که وضعیت خانهام از بیابان هم بدتر است.
هوش مصنوعی: داستان قارون برای من چه فایدهای دارد، در حالی که همه، هم در میان ثروتمندان و هم فقرا، از فقر و نیاز من خبر دارند.
هوش مصنوعی: به من چه مربوط که فلانی در گذشته چه کرده و چه ویژگیهایی داشته است؟ این مسائل هیچ تاثیری بر وضعیت کنونی تو ندارند.
هوش مصنوعی: به من بگو در زندگیام چه باید انجام دهم و امروز برای من چه چیز مناسب است.
هوش مصنوعی: در مورد عظمت و بزرگی ژاپن صحبت کن و از میکادو (امپراتور ژاپن) بگو، چون اگر بخواهی از آن بگویی، این نوع صحبت بسیار مناسب و قابل قبول است.
هوش مصنوعی: شایسته است کسانی که به مردانگی، غیرت و علم آگاه هستند، امروز به میدان بیایند و عمل کنند.
هوش مصنوعی: چرا این جوان تازهنفس به قدری درخشش دارد که در تمام شرق و غرب قابل مشاهده است و به آسانی به همه دسترسی دارد؟
هوش مصنوعی: چطور ممکن است که او در این مدت کوتاه به کمال و رشد رسیده است، در حالی که این توانایی و سلطه در او وجود دارد؟
هوش مصنوعی: خوشا به حال مردمی با اصالت و شجاع که دانش و علم، آنها را به کمال و خودکفایی میرساند.
هوش مصنوعی: بنابراین، هر آنچه او انجام داد و ما را به این نتیجه رساند، بر ما واجب است که بدون هیچ نقص و کمبودی، همانند او عمل کنیم.
هوش مصنوعی: برای کسانی که میفهمند، راهنماییهای دقیق و برجسته وجود دارد، اما برای نادانان، حتی اگر راهنمایی داده شود، به درستی درک نخواهند کرد.
هوش مصنوعی: اگر اتفاقی نیفتد، همه ایران و سرزمین و مردم را جمع کن و فاتحهای بخوان که زمان وداع و عزاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.