از تیشه هجو جان او بتراشم
وز رنده فحش جلد او بخراشم
استاد رضا چو برد بر بازی دست
طوفان بلا تخته عمرش بشکست
در ششد رغم بطاس ار مهره فتاد
واندر در خانه اش دو با یک به نشست
چون سر بتهی زن سریاری گیرد
اسب تو عنان ز هر سواری گیرد
تیغ تو بدست خصم خصم تو شود
آن کیست کزین سه اعتباری گیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد و طعنه به شخصی به نام استاد رضا پرداخته و ناتوانی یا شکست او را نشان میدهد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارهها، وضعیت دشوار و بحرانی او را توصیف میکند. همچنین اشاره میکند که اگرچه ممکن است در بازیها یا رقابتها شکست خورده باشد، اما همچنان به دنبال اعتبار و قدرت است. در نهایت سوالی مطرح میشود که در اوج این مشکلات، چه کسی میتواند از او حمایت کند و به اعتباری که به آن نیاز دارد برسد.
هوش مصنوعی: میخواهم با تیشهی تمسخر، روح او را از بین ببرم و با چاقوی فحش، روی او را آسیب بزنم.
هوش مصنوعی: استاد رضا، به مانند بازیکنی که با دست طوفانی به میدان آمده، با مشکلات و مصائب زندگی روبرو شد و در نتیجه، عمرش نقص پیدا کرد و به پایان رسید.
هوش مصنوعی: اگر در خانهای مهرهای بیفتد و در کنار آن دو نفر به نشستن بپردازند، حتی در دل مشکلات نیز میتوان به دیدار و همنشینی پرداخت.
هوش مصنوعی: وقتی که سر بتهی (چیزی که در حال کوچکی یا ضعیفی است) به سر میزند، اسب تو از هر سواری کنترل میشود و مهار را در دست میگیرد.
هوش مصنوعی: تیغ تو در دست دشمن تو قرار میگیرد. آن کسی که از این سه چیز اعتبار بگیرد، کیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.