کس این کند که دل از یار خویش بردارد؟
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق؟
دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد
هَلاک ما به بیابان عشق خواهد بود
کجاست مرد که با ما سر سفر دارد؟
گر از مقابله شیر آید، از عقب شمشیر
نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
و گر بهشت مُصَوَّر کنند عارف را
به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
از آن متاع که در پای دوستان ریزند
مرا سریست؛ ندانم که او چه سر دارد
دریغ! پای که بر خاک مینهد معشوق
چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد؟
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب؟ که سعدی خود این هنر دارد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از سعدی به موضوع عشق و دلبستگی میپردازد. شاعر میگوید که تنها کسی میتواند دل از یار بردارد که دلی سختتر از سنگ داشته باشد. او بر این باور است که عشق حقیقی را کسی درک میکند که به خود و دلش آگاه باشد. شاعر تأکید میکند که عشق واقعی تنها با جدیت و بیباکی نسبت به خطرات به دست میآید، و اگر کسی به غیر از معشوق توجه کند، در واقع ارزش عشق را نمیداند. او میگوید که عاشق باید تا آخر عمر به عشق وفادار بماند و این وفاداری را عیبی نمیداند. در نهایت، عشق به معشوق را برتر از هر چیز دیگری معرفی میکند و رد نظر به غیر از معشوق را ممنوع میداند.
هوش مصنوعی: کسی نمیتواند دل از محبوب خود بکند، مگر اینکه دلش از سنگ هم سختتر باشد.
هوش مصنوعی: کسی که ادعا میکند از حقیقت عشق اطلاعاتی دارد، در واقع دروغ میگوید، زیرا اگر از درون خود آگاه باشد، باید بداند که عشق قابل وصف نیست.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دو جهان نظر کند، اگر دلش پاک و خالص نباشد، برای او حرام است؛ زیرا او باید تنها به یک چیز توجه داشته باشد که نشان از صداقت درونش دارد.
هوش مصنوعی: ما در بیابان عشق به راهی خواهیم افتاد که گم خواهیم شد. آیا کسی هست که با ما در این سفر همراه شود؟
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر شیر قرار بگیرد و از پشت شمشیر به او نزدیک شود، دیگر عاشق نیست؛ چراکه از خطر و تهدید میترسد و نمیتواند به عشق خود پایبند باشد.
هوش مصنوعی: اگر بهشتی زیبا و دلنشین به تصویر کشیده شود، عارف نباید چشمانش را از دوست (خدا) بردارد.
هوش مصنوعی: من از آن چیزی که دوستان به پای هم میریزند، سرتاسر هستم؛ نمیدانم آن شخص چه رازی در دل دارد.
هوش مصنوعی: حیف است که محبوب ما پا بر خاک میگذارد، اما چرا به سر و چشمان ما نمینشیند و از کنار ما نمیگذرد؟
هوش مصنوعی: عوام به من ایراد میگیرند که چرا تمام عمر عاشق بودهام، اما من چه عیبی در این کار میبینم؟ سعدی نیز به خوبی این هنر را دارد.
هوش مصنوعی: به تو نگاه کردن ممنوع است، چون در دنیا هیچکس دیگری جز تو وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خوانش خانم تهرانی نسب
بیت 8 مصرع اول دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
# دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
خوانش آقای لیله کوهی
بیت 2 مصرع اول که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق – «که» در اینجا کلمۀ استفهام است ولی به صورت حرف عطف خوانده شده
بیت 8 مصرع اول دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
خوانش خانم عندلیب
لحن و استرس برخی ابیات از جمله بیت 3 و 8 ایراد دارد و در معنا تأثیر دارد.
بیت 8 مصرع اول دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
بیت 8 مصرع دوم طوری خوانده شده که معنا برعکس شده
خوانش آقای قاسمی
بیت 8 مصرع اول دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
نوع خوانش و لحن آن، روح غزل که احساس و عشق است را کاملا از بین می برد
خوانش خانم بازیان
بیت 8 مصرع اول دریغْ پای که بر خاک مینهد معشوق – دریغ با کسرۀ آخر خوانده شده (دریغِ پای)
خوانش خانم فقیهی کیا
بیت دوم مصرع اول باید استفهامی خوانده شود.
هوای دوست مرا در جهان سمر دارد
به هر دیار زمن قصه دیگر دارد
ز بوته دل رویم همی کند چون زر
ز ابر چشم کنارم همیشه تر دارد
ز بار انده هجران ضعیف قد تو را
[...]
امید وصل غم روز هجر چون شب شمع
ز سوز سینه لبم خشک و دیده تر دارد
امید وصل ز دل پرس و درد هجر زجان
که هر کسی ز غم خویشتن خبر دارد
بذوق جان سخن تلخ تو خوش است زقند
[...]
خبر دهید مرا کآن پسر خبر دارد
که کار من زغمش روی در خطر دارد
خبر ندارم در عشق او ز کار جهان
ولی جهان ز من و کار من خبر دارد
همه فسانه عالم مرا فرامش گشت
[...]
کسی که شمع جمال تو در نظر دارد
ز آتش دل پروانه کی خبر دارد
ز مرهمش نشود سود دردمندی را
که زخم کاری تیغ تو بر جگر دارد
ز بیقراری زلفت قرار یافت دلم
[...]
کسی که شمع جمال تو در نظر دارد
ز آتش دل پروانه کی خبر دارد
ز مرهمش نبود سود دردمندی را
که زخم تیغ رقیب تو در جگر دارد
ز بی قراری زلفش قرار یافت دلم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.