مرا بخانه درون کودکی بسن دو سال
بود خجسته و فرخ رخ و بدیع جمال
دو هفته ماهی کاندر دو سالگی او را
ز روی و ابرو باشد دو بدر با دو هلال
بعهد مهد رخش را دو لعل عیسی دم
نوشته زایت آتافی الکتاب مثال
ز نام عیسی مریم ورا ستوده لقب
ز دست موسی عمران ورا خجسته جمال
همی چو موسی زو غرقه لشکر فرعون
همی چو عیسی زو خسته پیکر دجال
بنام عیسی و با دست موسی است ولیک
گرفته گوهر پاکش ز دست خضر زلال
رسوم و عادت اجداد از این پسر بینی
چنانچه عادت آساد بینی از اشبال
بسان فرخ سمندر زند در آتش پر
چو بچه بط در آب برگشاید بال
گهی بگرید بی من دو دیده اش از شوق
گهی بخندد با من لبش بحسن مقال
بظاهر ارچه مرا میوه دلست ولیک
ریاض فضل و هنر را بود خجسته نهال
نزاده زال فلک پوری اینچنین که بود
بکودکی در بافر و برز رستم زال
یمین صدق فلک با بزرگ گوهر اوست
ولی ز خردی نشناخته یمین ز شمال
بجای شیر ز پستان همی بنوشد خون
ز ساق شیر چو طفلان خرد کعب غزال
بشوخ چشمی پیران و سالخوردانرا
فریب داده لبش با وجود خردی سال
نه القربی فی عین امها حسناء
شنیده ام من و بستایمش بحسن مقال
که هم عصامش ستوار شد ز ترک حرام
که هم عظامش محکم شد از نژاد حلال
شهید فکر درونش نباهت اب و ام
گواه فضل برونش شباهت عم و خال
ز پای تا سر جان و دل است و دانش و هوش
گر آدم ایدون بودی ز طینت صلصال
نه خون خورد ز جفای زمانه چون پیران
نه گریه سرکند از بهر شیر چون اطفال
روان بدانش پرورده هوش از او خرسند
زبان بگفتن نگشوده عقل پیشش لال
دلش معاینه کوهی است ز آهن و پولاد
اگر ز آهن و پولاد دیده ای تو جبال
اگرچه او ز هنر زاده چون گهر ز صدف
هنر بزاید از او چو صفا ز آب زلال
چنانکه حربا بر آفتاب می نکرد
بروی من نگرد از طلوع تا بزوال
ز بانگ شیر نترسد که زهره شیران
همی بدرد سهمش به رزمگاه رجال
ولی ز بانک من و از نگاه من گه خشم
دلش بلرزد چون کوه آهن از زلزال
چنانکه لاله تر از نسیم باد صبا
همی بلرزد در جویبار باغ شمال
بهشت روی زمین رشک آسمان برین
ریاض امن و امان بوستان فضل و کمال
یکی جهان صفا پر ز بوی و رنگ و نگار
یکی سپهر سنا پر ز کوکب اقبال
بهار خلخ و کشمیر و جایگاه صنم
نگارخانه ارژنگ و خوابگاه غزال
بدوش نار ونانش ملمعی رایت
بپای نسترنانش مرصعی خلخال
بنفشه تر همچون ستاره شب هجر
شکوفه نو چون مهر بامداد وصال
بطره سنبل شوخش چو شاهدی شنگول
بدیده نرگس مستش چو جادوئی محتال
یکی گشوده گره با دو صد کرشمه و ناز
یکی نموده نظر با هزار غنج و دلال
فتاده لبلاب اندر گلوی رز گوئی
عبا بگردن خالد فکنده است بلال
بسان قمری چون ابن بابویه قمی
حدیث طوطی همچون علی عبدالعال
یکی نماید توضیح آیت الکرسی
یکی سراید تفسیر سوره انفال
بروی سبزه غزالان عنبربن نافه
فراز شاخان مرغان نازنین پر و بال
نه شیر تیز کند بهر آهوان دندان
نه باز باز کند بهر تیهوان چنگال
کنار باغ پر از میوه های گوناگون
چنانچه گوئی صحنی است پر ز برگ و نوال
و یا نهاده در ایوان مرد بازرگان
هزار خرمن گوهر هزار مخزن مال
ز شاخسار درون بسکه بیخت لعل و گهر
در آبگیر درون بسکه ریخت آب زلال
یکی بطره عذرا همی شده است نظیر
یکی بدیده وامق همی شده است همال
جهیدن آب از آن فوارگان بینی
چنانکه می بجهد از ضمیر مرد خیال
چو نقطه ای بدل نون کز او الف سازی
وز آن الف بطرازی هزار صورت دال
چو آفتاب برآید بشکل قوس و قزح
در او به بینی هر ساعتی قسی و نبال
کمان رستم زال است و تیرش از سم گور
پر از قوادم سیمرغ و زه ز طره زال
معاینه قطراتی که باژگونه چکد
در آبگیری کز آب صاف مالامال
گهی بساید مرسیم ساده در هاون
گهی ببیزد الماس سوده در غربال
ببیخت گوئی بر سینه بتان گوهر
بریخت گوئی بر سطح آبگینه لئال
و یا چو شقشقه بختیان بازل صعب
که از دهان بدر آورده در قحط رجال
و یا چو فیلی کرده بر آسمان خرطوم
چنانکه دیدی پیلان مست را به جدال
و یا تو گوئی طفلان خورد بر بانوج
همی زنند معلق بعادت اطفال
و یا چو شمعی افروخته بسیمین طاس
و یا ز سیماب اندر یکی خجسته نهال
و یا چو خیمه ای از لؤلؤ منضدتر
بسطح سیمین با سیمگون عروض و حبال
و یا تو گوئی مرعوفکی بود منزوف
که خون بجوشدش از مغز و اکحل و قیفال
شنیده بودم کاین باغ یکدو ماهی پیش
خراب بودی و ویران ز گردش مه و سال
درست گفتی از طاق کسری و پرویز
دمن بجای همی ماند و تیره گون اطلال
چنانکه خواندی در شعر طرفه ابن العبد
بدست خوبان رسمی بجای مانده ز خال
بدی میانه آجام و طرف انهارش
کنام ضیغم و ثعبان و حجر رقش و صلال
بغیر خاربن خمط و، اثل و سدر قلیل
نه داشت خرم شاخ و نه برکشیده نهال
یکی زمینی بد سوخته ز تف سموم
یکی فضائی بدکوفته ز باد شمال
گیا نرسته در او چون درون خارجیان
که می نرسته در او برگ مهر احمد و آل
همه شفا جرف ها ربوده این نهار
کنون شکوفه مطلول رسته زان اطلال
حدیث مرعی سعدان و مآء صدرا را
اگر شنیدی و خواندی ز مجمع الامثال
ببین که ربع و دمن شد ربیع و قاع بقاع
حمأحمی شد و صلصال مملو از سلسال
قصور عالیه بینی ز بوستان بقا
قطوف دانیه چینی ز شاخسار کمال
ز دست همت فرخ امیرزاده راد
گیاشجر شد سیم و زر است سنگ و سفال
ستوده سلطان عبدالمجید آنکه بود
امیر آخور شهزاده خجسته خصال
هیون طبع زبون راز مهر کرده مهار
ستور نفس حرون راز عقل بسته عقال
پس سواری شهزاد بلند اختر
شود مر او را هم از بلندی و اقبال
سپهر توسن و خورشید زین و زهره رکاب
هلال سیمین نعل و مجره تنگ و دوال
برای مدح تو ای میر اشرف امجد
خجسته مطلعی آرم برون ز بحر خیال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک کودک دو ساله میپردازد که چهرهاش زیبا و خجسته است. شاعر ویژگیهای خاص و برجسته او را با اشاره به شخصیتهای مذهبی و اسطورهای כגון عیسی و موسی مقایسه میکند و به شخصیت و استعدادهای او اشاره میکند. او به وضوح از هوش، فهم و استعدادهای زبانی کودک سخن میگوید و ویژگیهای زیباییشناختی طبیعت و باغ را توصیف میکند. در نهایت، شاعر از پرورش و رشد این کودک در محیطی سرسبز و دلانگیز صحبت میکند که نویدبخش آیندهای روشن و زیبا برای اوست.
هوش مصنوعی: من را به خانهای ببر که کودک دو سالهای در آن است، با چهرهای زیبا و خوشحال.
هوش مصنوعی: دو هفته از دو سالگی او گذشته و زیباییاش به قدری است که انگار دو هلال در صورتش نقش بسته است.
هوش مصنوعی: در این شعر، زیبایی و درخشندگی چهره معشوق به گونهای توصیف شده که مانند دو دندان لعلین میدرخشد و به روشنی درخشانتر از هر نوشتهای در کتابی است. این تصویر نشاندهنده جذابیت و دلربایی معشوق است که به شکلی جادویی و شگفتآور به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: او به خاطر نام عیسی، پسر مریم ستوده شده و به خاطر نسبتش با موسی، پسر عمران، چهرهاش خوشآیند و زیباست.
هوش مصنوعی: مثل موسی که در برابر لشکر فرعون ایستاد و آنها را غرق کرد، و مانند عیسی که در برابر دجال ضعفی و زخمهایی را متحمل شد، من نیز در برابر مشکلات و چالشها ایستادگی میکنم.
هوش مصنوعی: به نام عیسی و با کمک موسی است؛ اما در عین حال، گوهر پاک او به دست خضر زلال گرفته شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به تأثیرات و عادتهای نسلهای پیشین بر نسلهای جدید اشاره دارد. در واقع، این گفته بیانگر آن است که رفتارها و رسوم نیاکان به وضوح در شخصیت و رفتار این جوان مشخص است، درست همانطور که عادات و رفتارهای جوانان از نوجوانان و فرزندان خود نمایان میشود.
هوش مصنوعی: مانند مرغ زیبای سمندر که در آتش زندگی میکند و پرهایش را با شادی باز میکند، همانطور که جوجهگنجشکها در آب بالهایشان را به حرکت در میآورند.
هوش مصنوعی: گاهی چشمانش به خاطر شوق من اشک میریزد و گاهی لبش به زیبایی با من میخندد.
هوش مصنوعی: به ظاهر شاید به نظر برسد که میوه دل من است، اما در واقع، نهالی خوشبخت از دانش و هنر در باغی پر poesia و استعداد نمو و رشد میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که زال، فرزند رستم، به گونهای بزرگ شده که شایستهی مقام و جایگاهی والا در زندگی است. او به نوعی نشانهای از یک سرنوشت برجسته و خاص پرورش یافته است که به او این امکان را میدهد تا در دنیای قهرمانی و افتخار بدرخشد.
هوش مصنوعی: یعنی در آسمان، یمین (دست راست) نماد صداقت و راستی است که به بزرگمقدار بودن او اشاره دارد، اما به دلیل کمفهمی و جهل، یمین به شمال (سمت چپ) نرسیده است. در واقع این بیت به تقابل راست و چپ و اوصاف دو سمت اشاره دارد و میگوید که بزرگی و ارزش در راستگویی است اما نادانی باعث میشود تا انسان آن را نشناسد.
هوش مصنوعی: به جای اینکه شیر از پستان بنوشد، خون از ساق شیر مینوشد مانند کودکان کوچکی که شیر مینوشند.
هوش مصنوعی: با یک نگاهی شوخ به سالخوردگان، لبخندش آنها را فریب میدهد، گرچه خود هنوز جوان است.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که زیبایی در نظر مادر، حتی اگر دخترش دلپذیر باشد، همیشه مطرح است. شاعر میگوید که زیبایی را در کلام و سخن او تحسین کرده و در این زمینه به او احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: او به سبب ترک گناه و حرام، استوار و محکم شده است و ریشهاش از خاندان پاک و حلال سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که شهید، با تمام وجودش نشاندهندهی عظمت و فضیلتهای درونیاش است، درست همانطور که آب و آتش به خلق و خوی او شباهت دارند. در واقع، فضائل او به وضوح مشخص است و این فضائل در نگاه دیگران نیز دیده میشود.
هوش مصنوعی: از سر تا پا، جان و دل و دانش و خرد در وجود انسان وجود دارند. اگر آدمی به این شکل باشد، او از خاکی با ویژگیهای خاص و ممتاز ساخته شده است.
هوش مصنوعی: او مانند پیران از ظلم زمان و سختی ها خون نمیخورد و نه مانند کودکان از سر نداشتن شیر، گریه نمیکند.
هوش مصنوعی: شخصی که با تفکر و دانش خود هوش را پرورش داده است، به دلایل مختلفی از بیان خود راضی نیست. او چنان تحت تأثیر عقل و دانشش قرار گرفته که زبانش قدرت بیان ندارد و در مقابل او خاموش و لال به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دل او مانند کوهی است که از آهن و فولاد ساخته شده است؛ اگر با جبال آهنی و فولادی آشنا هستی، میتوانی عمق و استحکام احساسات او را درک کنی.
هوش مصنوعی: اگرچه او از هنر به وجود آمده است، همانطور که مروارید از صدف بیرون میآید، هنر نیز از او متولد میشود، مانند صفا و زلالی که از آب پاک سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: به گونهای که دوده به آفتاب نمیچسبد، بر من هم نکوترین نگاهها را نداشته باش، از طلوع صبح تا زوال آن.
هوش مصنوعی: شیر از صدا و فریاد نمیترسد، زیرا دلیری و شجاعت او در میدان جنگ بر همه آشکار است.
هوش مصنوعی: ولی از صدای من و از نگاه من، دلش گاهی مثل کوهی از آهن از زلزله میلرزد.
هوش مصنوعی: همانطور که گل لاله از نسیم نرمی که از جانب صبح میوزد، به آرامی در جویبار باغ شمال خم میشود و میلرزد.
هوش مصنوعی: بهشت روی زمین، از زیبایی و آرامش آن چنان است که آسمان برین به آن حسادت میورزد. این مکان، جایگاهی امن و آرام است که سرشار از نعمتها و کمالات است.
هوش مصنوعی: دنیایی پر از صفا و زیبایی، پر از عطر و رنگ و نقش است، و آسمانی پر از روشنایی و ستارههای خوشبختی.
هوش مصنوعی: بهار در مناطق خلخ و کشمیر و محل استقرار محبوب، به یادگار ارژنگ و مکان استراحت غزال است.
هوش مصنوعی: زن در حال حمل بار خرما و نان است و بر پایش زینتی زیبا مثل خلخال به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: گل بنفشه مانند ستارهای در شب جدایی درخشنده است و شکوفه تازه همانند خورشید صبح وصال، نور میافشاند.
هوش مصنوعی: گلابی زیبا مانند گل سنبل، شاداب و سرزنده است. چشمهایش مانند نرگس مست، جذاب و فریبنده است و چهرهاش شگفتانگیز و جادوگرانه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: یک نفر با همه زیباییها و ناز و کرشمهاش یکی از گرهها را باز کرده و دیگری هم با هزار ادعا و ناز چشمنوازی کرده است.
هوش مصنوعی: در میان گلهای زیبا و خوشبو، گیاهی سرسخت و پیچکمانند به دور گل سرخ پیچیده شده است، طوری که گویی شخصی با لباس و عبا به گردن، در حال استراحت در این باغ است.
هوش مصنوعی: مانند قمر، چون ابن بابویه قمی، داستان طوطی را به خوبی و به زیبایی روایت میکند، مانند علی عبدالعال.
هوش مصنوعی: یک نفر آیات آیت الکرسی را توضیح میدهد و دیگری تفسیر سوره انفال را میسراید.
هوش مصنوعی: در میانه سبزهزار، غزالها با زیبایی در حال حرکت هستند و روی شاخهها، پرندگان دلانگیز با بالهایی زیبا نشستهاند.
هوش مصنوعی: نه دندان تیز شیر برای شکار آهوست و نه چنگال تیز باز برای آسیب رساندن به تیهو.
هوش مصنوعی: در کنار باغی که میوههای مختلف در آن فراوان است، به نظر میرسد که فضایی پر از برگ و میوهها وجود دارد.
هوش مصنوعی: یا اینکه در برابر در خانهی یک تاجر، هزاران انبار پر از جواهر و ثروتهای بینظیر قرار دارد.
هوش مصنوعی: از شاخههای درخت، لعل و جواهر به قدری ریخته که در آبگیر درون، آب زلالی جمع شده است.
هوش مصنوعی: یک بطری از عطر در حال به وجود آمدن است، همانطور که چیزی در چشمانی مانند عوایق در حال شکلگیری است.
هوش مصنوعی: آب از چشمهها به قدری فوران میکند که مانند خیالات در ذهن انسان، به شدت و با شتاب حرکت میکند.
هوش مصنوعی: مانند یک نقطه که به نون تبدیل میشود و از آن الفی میسازند، و از آن الف هزار شکل مختلف دال به وجود میآید.
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب طلوع میکند، میتوانی رنگینکمان را در آن ببینی و هر لحظه جلوههای مختلف و زیبایی مشاهده میکنی.
هوش مصنوعی: کمان رستم به زال تعلق دارد و تیر او از سم گور پر است، که به معنای قدرت و توانایی او در تیراندازی و مبارزه میباشد. همچنین، زه کمان از موی بلند زال ساخته شده است.
هوش مصنوعی: ریزش قطرات آب که به طرف پایین افتادهاند را در آبگرفتهای که مملو از آب زلال است، بررسی کن.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسان به سادگی زندگی میکند و بیتوجه به پیچیدگیها، در عین حال گاهی به ارزشها و زیباییها توجه میکند و آنها را در زوایای دیگر میبیند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گویی بر سینهی معشوقان جواهرهایی ریختهاند، مثل اینکه بر سطح شفاف و درخشان شیشههای بلورین مروارید پاشیدهاند.
هوش مصنوعی: شبیه به صدای شقشقه، بختهای حقایق تلخ و دشوار است که در زمان نبود افراد شایسته، از دل برمیآید.
هوش مصنوعی: شاید مانند فیلهایی که در آسمان خرطومهای بزرگی دارند، به نظر برسد. مانند فیلهای مستی که به جنگ مشغولند.
هوش مصنوعی: گوییا کودکانی که در حال بازی هستند، بر روی چادر و پارچههای بلند میپرند و با هنجارهای بچگانه خود مشغول بازیاند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی شبیه به شمعی درخشان است که در دستانی نرم و لطیف قرار دارد یا مانند نهالی خوشاقبال است که به زیبایی در میان بخار جیوهای قرار گرفته است. این منظره نشاندهنده زیبایی و لطافت در عین روشنی و درخشش است.
هوش مصنوعی: مانند خیمهای که با مروارید ساخته شده و بر سطح نقرهای و با رنگ نقرهای زیبا گسترده شده، به تصویر کشیده میشود.
هوش مصنوعی: مانند کسی هستی که در عزلت و بیخبری به سر میبرد، به گونهای که خشم و هیجانش از عمق وجودش بالا میآید.
هوش مصنوعی: گفته شده که این باغ دو ماه پیش خراب و ویران بوده است، به خاطر تغییرات زمان و طبیعت.
هوش مصنوعی: درست گفتی که از عظمت طاق کسری و داستان پرویز تنها ویرانهها باقی مانده و آثارشان در حال زوال است.
هوش مصنوعی: به گونهای که در شعر طرفه ابن العبد خواندهای، آثار زیبایی از خال های خوبان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در وسط زمینهای باتلاقی، جایی است که پلنگ و مار و سنگهای زیبا را میتوان دید.
هوش مصنوعی: تنها به جز درختانی چون خاربن، خرم نمیبینم که شاخ و برگ فراوانی داشته باشند یا نهالهای بلندی که سر به آسمان کشیده باشند.
هوش مصنوعی: یکی در زمین به خاطر گرمای شدید و آتشسوزی آسیب دیده و دیگری در فضایی نامساعد و نامطبوع به خاطر باد سرد شمالی قرار دارد.
هوش مصنوعی: گیاهان درون او مانند خارجیها رشد نمیکنند، که برگهای مهر احمد و آل در درون او وجود دارد.
هوش مصنوعی: همه دردها و مشکلات زندگی را میتوان در این لحظهٔ خاص رها کرد و در نهایت شکوفههای زیبا و امیدبخش از میان ویرانهها و یادگارهای گذشته سر برآوردهاند.
هوش مصنوعی: اگر داستان سعدان و مآء صدرا را شنیدی و مطالعه کردی، از مجموعه مثلهاست.
هوش مصنوعی: نگاهی به طبیعت کن که چگونه فصل بهار فرا رسیده و زمینهای خشک و بیحیات تبدیل به باغهای سرسبز و زنده شدهاند. این تغییرات نشاندهندهی زندگی و سرزندگی جدیدی است که در همهجا جاری شده است. زمینهایی که قبلاً بیمزه و خالی بودند، اکنون پر از طراوت و زیبایی هستند.
هوش مصنوعی: در باغ جاودان، زیباییهایی را میبینی که از درخت کمال میچینی.
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش امیرزادهای خوشبخت، گیاهانی رشد کردهاند که همچون طلا و نقره ارزشمند شدهاند و سنگ و سفال در برابر آنها کمارزش به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: ستایش شده است آن پادشاه عبدالمجید که در مقام امیر آخور بوده و ویژگیهای خوبی دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف ویژگیهای انسانی و درونی میپردازد. او اشاره دارد که چگونه زبان و بیان ما میتواند به عنوان ابزاری برای ارتباط با احساسات و عشقهایمان عمل کند. همچنین میگوید که عقل و تفکر میتواند همچنین کنترل ما را تحت تأثیر قرار دهد و در اعمال و تصمیمگیریهایمان تأثیرگذار باشد. به طور کلی، این بیت به تضاد و توازن میان احساسات و عقل انسانی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: پس از آنکه جوانی با ویژگیهای خاص و خوشبختی به مقام و جایگاه بالایی دست پیدا کند، به او نیز از نظر موقعیت و شانس، قدرت و اهمیت داده میشود.
هوش مصنوعی: در آسمان، اسب سوار بر نور خورشید است و سیاره زهره همچون رکابی در کنار آن قرار دارد. هلال ماه به مانند نعلی نقرهای و مسیر حرکتش تنگ و باریک است.
هوش مصنوعی: من میخواهم برای تو ای بزرگترین و بافضیلتترین، ستایشی به گونهای زیبا و دلنشین بیان کنم که از عمق تخیلاتم به وجود آید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.