بپای آل علی هر که روی زاری سود
ز دستبرد حوادث در این جهان آسود
بگیر دامن احفاد مرتضی کاین قوم
ز آفریده فرازند و از خدای فرود
سرشته در کف ایشان بقدرت ازلی
خمیر هستی و گل مهره سپهر کبود
بباز در رهشان جان و عمر باقی گیر
که این معامله یک بر هزار بخشد سود
بکار در دل خود تخم مهرشان شب و روز
عزیز من که کسی غیر کشت خود ندرود
بروی فرخشان باد جاودان جاوید
ز ما سلام و تحیت ز کردگار درود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احترام و محبت به اهل بیت (علیهمالسلام) و پیامدهای مثبت این عشق و علاقه است. شاعر از کسانی میخواهد که در برابر حوادث سخت زندگی به اهل بیت پناه ببرند و از قدرت و مقامات معنوی آنها بهرهمند شوند. او تأکید میکند که با محبت و یاد اهل بیت، میتوان به آرامش و نعمتهای فراوانی دست یافت. در نهایت، شاعر به خواننده سلام و درود از سوی خداوند را تقدیم میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به پای آل علی بیفتد و در حال زاری و تضرع باشد، از آسیبها و مشکلات این جهان در امان خواهد بود.
هوش مصنوعی: دست به دامان نسلهای پاک و شریف علی (ع) بزن، چرا که این مردم از خداوند به وجود آمدهاند و از او فرود آمدهاند.
هوش مصنوعی: در دست این افراد، به کمک نیروی ازلی، مواد طبیعت شکل گرفته و گل وجودشان از جنس آسمان آبی است.
هوش مصنوعی: در مسیر آنها جان و عمرت را فدای عشق کن، زیرا این کار به تو سودی به اندازهی هزار برابر میبخشد.
هوش مصنوعی: در دل خود همیشه محبت آنها را بکار و پرورش بده، ای عزیز من، زیرا هیچکس جز خودت نمیتواند این محبت را به بار بنشاند.
هوش مصنوعی: باد فرخنده و خوش که همیشه جاویدان است، سلام و تحیات ما را از سوی خالق به تو میفرستد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود
چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود
خدای را بستودم، که کردگار من است
زبانم از غزل و مدح بندگانش نسود
همه به تنبل و بند است بازگشتن او
[...]
همی روی و من از رفتن تو ناخشنود
نگر به روی منا تا مرا کنی پدرود
مرو که گر بروی باز جان من برود
من از تو ناخشنود و خدای ناخشنود
مرا ز رفتن تو وز نهیب فرقت تو
[...]
از اهل ملک در این خیمهٔ کبود که بود
که ملک ازو نربود این بلند چرخ کبود؟
هر آنکه بر طلب مال، عمر مایه گرفت
چو روزگار بر آمد نه مایه ماند و نه سود
چو عمر سوده شد و، مایه عمر بود تو را
[...]
خزان ببرد ز بستان هر آن نگار که بود
هوا خشن شد و کهسار خشک و آب کبود
نگارهای نو آئین ز گلستان بسترد
پرندهای بهاری ز بوستان بربود
ز کله های بهاری نه بوی ماند و نه رنگ
[...]
ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود
بدین بشارت فرخنده شاد باید بود
نمونه ای ز جلالت به دهر پیدا شد
ستاره ای ز سعادت به خلق روی نمود
به باغ دولت و اقبال شاخ شادی رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.