شنیده ام که ازین خطه دیر گاهی علم
سفر گزید و سبک رخت عافیت بربست
گسست رشته پیوند خود ز مشرقیان
به باختر شد و با اهل غرب در پیوست
ز شمع چهره وی بزم غیر روشن شد
چنانکه در غم وی پشت راستان بشکست
خدا یگانا شاها ز درد بی هنری
چنان شدند بزرگان شرق تیره و پست
که کش از ایشان گفتار راست نشنودی
کجا نیوشد گفتار گوش مردم مست
سپس شدند به درگاه کردگار بزرگ
به آه و ناله مگر چاره ای کنند بدست
ز کردگار جهانبان ترا رسید الهام
که در کمان بری آن تیر کو گذشته ز شست
تو نیز ای هنری شه نکو جدا کردی
ز لاله خار وز در خاره وز شهد گبست
چو باب علم گشودی تو، بسته شد در جهل
چو باد پیش سلیمان وزید پشه بجست
دو کار کردی الحق کز این دو کار شگرف
دوباره صید سعادت فتادت اندر شست
وزین دو کار سرافراز گشت و خرم شد
سری که سود به خاک و دلی که از غم خست
نخست شرکت اسلامیان ز همت خویش
پدید کردی وز آن گشت نیستها همه هست
ز شرکت است همه کار ملک بر سامان
که قطره سیل شود چون به یکدگر پیوست
خدای یار جماعت بود ولی به خلاف
نظام سبحه پراکنده شد چو رشته گسست
سپس ز مدرسه آن گوهری که گم شده بود
بدست کردی و گستردی از کرامت دست
ز نور این گهر تابناک رایت داد
بپا ستاد و خداوند دین به تخت نشست
فضیلتی که تو بنموده ای که بنماید
کرامتی که تو کردی کسی کجا یارست
بلی ز نیروی اعجاز بگسلد نیرنگ
چنانکه بازوی فرجود بشکند فرهست
کنون دعای تو فرض است بر همه گیتی
که راستکاری و دین پرور و خدای پرست
هزار شکر که از مهر ظل سلطانی
برست تخم هنر وز هزار آفت رست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تأثیر علم و آگاهی بر جامعه و ارتباط آن با دین و سیاست میپردازد. شاعر از سفر علم از مشرق به مغرب سخن میگوید و عنوان میکند که بزرگان شرق در اثر ناآگاهی و جدایی از علم در شرایط بدی قرار گرفتهاند. او بیان میکند که علم نمایانگر روشنی و پیشرفت است و فقدان آن موجب تاریکی و ضعف میشود. سپس شاعر به الهام الهی اشاره میکند که در راستای علم و دانش به وجود آمده و اهمیت همکاری و همبستگی مسلمانان را یادآور میشود. در نهایت، او از فضایل علم و تأثیر مثبت آن بر جامعه و دین سخن میگوید و از خداوند میخواهد که دعاهای او را مستجاب کند.
هوش مصنوعی: شنیدهام که از این منطقه، مدت زمان زیادی است که علم سفر به سوی دوردستها رفته و با خود راحتی و آسایش را کنار گذاشته است.
هوش مصنوعی: رابطه و پیوند من با کسانی که در شرق زندگی میکنند قطع شد و اکنون با افراد غربی ارتباط برقرار کردهام.
هوش مصنوعی: چهره او مانند شمعی در مجلس دیگران روشنی بخشید و غم او به اندازهای شدید بود که پشت راستکیشان را نیز شکست.
هوش مصنوعی: خداوند یگانه است و بزرگان شرق به خاطر درد ناتوانی و کمبود هنری، به وضعیتی تیره و نزار دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر از آنها سخن راست را نشنیدی، کجا گوش مردم، حتی وقتی مست هستند، به سخن یاری میکند؟
هوش مصنوعی: سپس به درگاه خداوند بزرگ رفتند و با زاری و گریه تلاش کردند تا راه حلی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: الهام الهی به تو رسید که مانند کمان، تیر خود را بگذاری بر نشانه، تا به هدفی بروی که از کنشهای ناپسند گذشتهای فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: تو هم ای هنرمند خوب، از لاله و خار جدا شدی و از درختان خاردار و شهد شیرین رها کردهای.
هوش مصنوعی: زمانی که تو در را به روی دانایی باز کردی، در جهل بسته شد، همچنان که باد سلیمان وزیدن گرفت و پشه از آن مکان پرواز کرد.
هوش مصنوعی: تو دو کار بزرگ انجام دادهای که به خاطر این دو عمل شگفتانگیز، دوباره به دام خوشبختی افتادی.
هوش مصنوعی: این دو کار باعث شد که فردی سرافراز و خوشحال شود: یکی سرش که به زمین نمیافتد و دیگری قلبش که از غم و اندوه خالی شده است.
هوش مصنوعی: ابتدا با تلاش و اراده مسلمانان، جمعی شکل گرفت و از آن زمان، همه چیزهای وجود نداشتند به وجود آمدند و به واقعیت پیوستند.
هوش مصنوعی: تمام کارها و امور دنیا به خاطر همکاری و اتحاد مردم به سامان میرسد؛ مانند قطرات باران که وقتی با هم جمع میشوند، تبدیل به سیلی بزرگ میشوند.
هوش مصنوعی: خداوند از یاران خود حمایت میکند، اما هنگامی که نظم و ترتیب به هم میخورد، مانند دانههای تسبیح که از هم جدا میشوند، به هم نمیپیوندند.
هوش مصنوعی: سپس از مدرسه، آن گوهری که گم شده بود را پیدا کردی و با دست لطف و کرامت، آن را گسترش دادی.
هوش مصنوعی: از نور این گوهر درخشان، پرچم به اهتزاز درآمد و خداوند دین بر تخت سلطنت نشسته است.
هوش مصنوعی: فضیلت و شایستگیای که تو از خود نشان دادهای، به گونهای است که هیچ کس نمیتواند مانند آن کرامت و نیکی که تو انجام دادهای را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: بله، با قدرت شگفتانگیز میتواند فریب را بگسلد، مانند اینکه بازوی قهرمانی شکسته شود و قدرتش از بین برود.
هوش مصنوعی: اکنون دعا کردن برای تو بر همه افراد واجب است، زیرا تو همواره راستگو، پرورشدهنده دین و پرستنده خداوند هستی.
هوش مصنوعی: هزاران بار سپاس که با محبت و حمایت پادشاهی، استعدادها و هنرها شکوفا شدند و از هزار مشکل و آسیب دور شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.