گنجور

 
ادیب الممالک

خداوندا در این فیروز ایوان

صباحت شاد و خرم بخت پیروز

بنانت خامه دارد عنبر آمیز

بیانت نامه آرد دانش آموز

زهی کز بندگی در آستانت

شدم دانش پژوه و حکمت اندوز

پی تبریک سال نو در آن بار

زمین را بوسه دادم روز نوروز

همیدون روز دوم نیز سوم

شدم طائف در آن کاخ دلفروز

ولی افسوس دارم کاین سه نوبت

ز بخت خود شدم در ناله و سوز

سپس بستم به تبریک تو این شعر

چو عقدی از عقیق و لعل و پیروز

الا تا گلبن عقل است خود روی

الا تا مجمر هوش است خود سوز

لوای همت از رادی برافراز

چراغ رحمت از مردی برافروز

خجسته فال و فرخ طالعت باد

همایون سال و مه خرم شب و روز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
باباطاهر

بوره بلبل بنالیم از سر سوز

بوره آه سحر از مو بیاموز

تو از بهر گلی ده روز نالی

مو از بهر دل‌آرامم شو و روز

مولانا

اگر کی در فرینداش یوقسا یاوز

اوزن یلداسنا بو در قلاوز

چپانی برک دت قر تن اکشدر

اشیت بندن قراقوزیم قراقوز

اگر ططسن اگر رومین وگر ترک

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه