ادیب الممالک
»
دیوان اشعار
»
ترکیبات
»
شمارهٔ ۹ - در اصفهان به اشارت قهرمان میرزای صارم الدوله که منبعد به سردار اعظم ملقب شده در هجو شیخ معروف به خن و خون گوید
گر به امر خدایگان جلال
به زبان آمده است خامه لال
نه عجب کز دم مسیحائی
جان در آید بآهنین تمثال
ای جناب اجل افخم راد
ای سپهر سخا و بحر نوال
ای بشاخ سخا رسیده ثمر
وی بباغ حیا گزیده نهال
دست جودت خزینه گوهر
تیغ تیزت صحیفه آجال
بحر در پیش جود تو قطره
کوه در وزن حلم تو مثقال
اثر جود تو محیط خزر
نایب حلم تو تلال و جبال
در بر پایه تو تا به ابد
نرسد در زمانه دست خیال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش خداوند و ویژگیهای نیکوی او پرداخته است. شاعر با زبان استادانه و زیبایی به صفات خداوند اشاره میکند و عظمت او را به تصویر میکشد. او توصیف میکند که چگونه خدای جلال و زیبایی از لای زبان شاعران بیرون میآید و با دم مسیحایی، جانها را احیاء میکند. شاعر همچنین به بزرگی و سخاوت خداوند، و اثرات جود و حلم او در جهان اشاره کرده و بر این نکته تأکید میکند که دست خیال هیچگاه به ابعاد او نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر به فرمان خداوند بزرگ سخن بیان شده است، قلمی که خاموش بود، حالا به زبان آمده است.
هوش مصنوعی: طبیعی است که با نفس روحبخش و شفابخش مسیحی، جان از جسم بیجان و خالی بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار اجل، ای مکانی پر از بزرگی و فراخی، تو مانند آسمان بزرگواری و دریای بخشش میباشی.
هوش مصنوعی: ای خوشهای که از بخشش پرمیباشد و در باغ حیا، نهالی را انتخاب کردهای.
هوش مصنوعی: دست سخاوت تو، مانند گنجینهای پر از مروارید است، و تیغ تیز تو، همچون صفحهای از سرنوشت را مینگارد.
هوش مصنوعی: دریا در برابر بخشندگی تو مانند یک قطره است و کوه در مقایسه با حلم و بردباری تو، وزنش تنها یک مثقال به حساب میآید.
هوش مصنوعی: فضل و بزرگواری تو چنان است که دریاها را تحت تأثیر قرار میدهد و صبر و بردباریات، کوهها را به تلالو و زیبایی وامیدارد.
هوش مصنوعی: در سایه و نزدیکی تو، خیالها و آرزوها هرگز به پایان نمیرسند و در گذر زمان به جایی نمیرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ندانی ره حرام و حلال
نشمرد کس ترا ز اهل کمال
شاد باش ای هیون آخته یال
هیکل کوه کوب و هامون مال
از پیت کوس خورده کوه ثبیر
وز تکت کاخ خورده باد شمال
بوده با رنگ وقت تک همسر
[...]
میل کرد آفتاب سوی شمال
روز فرسوده را قوی شد حال
باد بر شاخ کوفت شاخ درخت
خاک در بیخ دوخت بیخ نهال
کوه در آب رفت از آتش میغ
[...]
مگر آن بخت یابم از اقبال
کافکنم رخت در جهان کمال
ای جناب تو قبلهٔ اقبال
حضرت تو مخیم آمال
دین اسلام را کمال تویی
از تو مصروف باد عین کمال
تو ابو القاسمی بکنیت و هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.