شت جی افرام در دساتیرش
از بروج این چنین کند تعبیر
بره و گاو باد و پیکردان
گات و کام است و نیز «دام سریر»
باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود
همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر
هم ترازو است بی گمان تولار
باز «کازام » کژدم است هژیر
پس کمان شد «کمار» و «مزد» بزاست
«دال » دول است و «ریم » ماهی گیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر شت جی افرام، او با استفاده از نمادهای بروج دوازدهگانه به توصیف ویژگیها و صفات مختلف این نشانهها میپردازد. او به توصیف نمادهایی مانند بره و گاو به عنوان نمادهای گات و کام (خوشبختی) و دام نشسته، خرچنگ، شیر و خوشه به عنوان نمادهای دیگر میپردازد. همچنین او اشارههایی به ترازو، کمان و دیگر نمادها دارد و به هر یک ویژگیهای خاصی نسبت میدهد. این شعر به نوعی بر اساس باورهای نجومی و طالعبینی با استفاده از اصطلاحات خاص خود، نگاهی به شخصیتها و سرنوشت افراد دارد.
هوش مصنوعی: در کتب دینی و اساطیری، ستارهها و زیر و بمهای آنها به شکل خاصی تعبیر شدهاند که نشاندهندهی ویژگیهای خاصی از زندگی انسانهاست. به عبارت دیگر، میتوان از موقعیت ستارهها در آسمان به برخی جنبههای زندگی پی برد.
هوش مصنوعی: گوسفند و گاو به همراه باد و شکل و تصویر، همه نشاندهنده شادی و رضایت هستند و همچنین دلالت بر لذتی دارند که در زندگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: شکل و شمایل دوباره تصویر خرچنگ، شیر و خوشه مانند هرچنگ، شار و ادشه نویر است.
هوش مصنوعی: بیشک در اینجا هم ترازویی وجود دارد و کازام، که به نوعی جانور اشاره دارد، مانند کژدمی است که هژیر است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تبدیل واژهها به شکلهای مختلف و معانی متفاوت آنها پرداخته است. در این متن، نشان داده شده که چگونه واژهها با تغییراتی در ساختار خود میتوانند به مفاهیم و تصاویری جدید تبدیل شوند. به طور خاص، از کنایهها و بازیهای زبانی برای توصیف کلمات و معانی آنها استفاده شده است. به عنوان مثال، به کمان، مزد، و ماهی گیری اشاره شده و ارتباطات میان این کلمات ساخته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر
خوشتر آید به گوشم از تکبیر
زاری زیر و این مدار شگفت
گر ز دشت اندر آورد نخجیر
تن او تیر نه، زمان به زمان
[...]
دل و دامن تنور کرد و غدیر
سرو و لاله کناغ کرد و زریر
ای زده تکیه بر بلند سریر
بر سرت خز و زیر پای حریر
شاعر اندر مدیح گفته تو را
که «امیرا هزار سال ممیر»
ملک را استوار کردهستی
[...]
خواجه بوسعد عمدة الملکی
همچنین سالها بمانی دیر
عقل را دانش تو گیرد دست
آز را بخشش تو دارد سیر
عدل را ظلم خواست کرد تباه
[...]
نه در آید به ذات او تغییر
نه قلم وصف او کند تحریر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.