گفت با جفت خویش شیخ حسن
کای پری پیکر لطیف اندام
تا که در مستراح عبدعظیم
بودم ابریق دار خاصه و عام
اندران مرتع خصیب مرا
قوت یومیه پخته بود مدام
چون معاون شدم به صلحیه
اوفتاده است کارها ز نظام
شد ملوث زیده کاری ها
کاسه روز ما چو دیزی شام
معده ام خام گشته چون طبعم
بسکه مخلوط گشته پخته و خام
جفت شیرین شمایلش گفتا
غم مخور ای گزیده ایام
که ز بس در مقام صلحیه
بهم آمیختی حلال و حرام
کودکان حرام لقمه بسی
زاید از ما دو تن نمک بحرام
عنقریبا کزین سرا گردد
جلوه گر صد هزار شیخ و امام
همه صلحیه های عالم را
پر کنیم از حرامزاده تمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این قطعه شعری از زبان شخصی است که با شیخ حسن صحبت میکند و به مشکلاتی که در زندگیاش به وجود آمده اشاره میکند. او از وضعیت خود در مستراح عبدعظیم میگوید که به دلیل اختلاط حلال و حرام، وضعیتش به هم ریخته است. او به این موضوع اشاره میکند که کارهایش در صلحیه به هم ریخته و به دلیل این اختلاط، روزگار خوبی ندارد. در نهایت، او به آیندهای اشاره میکند که از آن حرامزادههایی به وجود خواهند آمد و به مشکلات جامعه خواهد افزود. این شعر نشاندهنده پیچیدگیهای اخلاقی و اجتماعی است که انسانها با آن روبهرو هستند.
هوش مصنوعی: شیخ حسن به همراه همسرش گفت: ای موجود زیبا و خوشقواره، تو همچون پری هستی.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که در مکانهای عمومی و چندان تمیز نبودم، حسرت و آرزو داشتم که بتوانم ظرف مناسبی برای شستن دستهایم داشته باشم.
هوش مصنوعی: در آن مرتع سرسبز همواره خوراک روزانهام آماده بود.
هوش مصنوعی: وقتی که من به کمک و همراهی او پرداختم، اوضاع و کارها از نظم و ترتیب خارج شده است.
هوش مصنوعی: روزهای ما مانند دیزی پر از کثیفی و آلودگی شده است، به خاطر کارهایی که انجام میدهیم.
هوش مصنوعی: معدهام به خاطر ترکیب شدن زیاد مواد غذایی، گویی که خام و ناپخته مانده است.
هوش مصنوعی: شیرینرو، به تو میگوید که نگران نباش، ای کسی که در روزهای خوب زندگیات انتخاب شدهای.
هوش مصنوعی: از آنجا که به خاطر تلاش برای ایجاد آشتی و توافق، بین حلال و حرام دچار اختلاط و تداخل شدی.
هوش مصنوعی: بسیاری از کودکان که در شرایط نامناسب به دنیا میآیند، نتیجهی رفتار نادرست ما دو نفر هستند و ما مسئولیت آنها را بر عهده داریم.
هوش مصنوعی: به زودی از این مکان، نمایان خواهد شد گروهی از صدها شیخ و امام.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نوعی کنایه میزند که جامعه را پر از چیزهای ناپسند و نامناسب کنیم. او به وضوح نارضایتی خود را از وضعیت اخلاقی و اجتماعی ابراز میکند و به آثار منفی عواملی که در اطرافش وجود دارد، اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا اول سپیده بام
می همی خورد می به رطل و به جام
با سماعی که از حلاوت بود
مرغ را پایدام ودل را دام
با بتانی که می ندانم گفت
[...]
رام روز است بخت و دولت رام
ای دلارام خیز و در ده جام
ز آن قنینه یکی قدح پر کن
همچو کبک دری یکی بخرام
کام ران و جهان به لهو گزار
[...]
از برای قبول خاصه و عام
به پا باشدت قعود و قیام
ای بملک تو زینت ایام
وی ز تیغ تو نصرة اسلام
بندهٔ حل و عقد تو فلک
سخرهٔ امر و نهی تو ایام
دل پاک تو مجمع دانش
[...]
جرم خورشید دوش چون گه شام
سر به مغرب فرو کشید تمام
از بر خیمهٔ سپهر بتافت
ماه رزین او چو ماه خیام
چون طناب شفق ز هم بگسست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.