بسی جستم نشان از اسم اعظم
که بد نقش نگین خاتم جم
همه اقطار عالم سیر کردم
مگر جویم نشان زان نقش خاتم
بزرگی گفت چون آدم بمینو
مقر بگزید والاسماء علم
بامر ایزد این نام از ملایک
بباغ خلد تلقین شد بر آدم
ز آدم یافت تلقین شیث و از شیث
سبق آموخت ادریس مکرم
هم از ادریس هود آمد ملقی
چنان کز هود نوح آمد معلم
نمیدانست اگر این نام را نوح
نجاتش کی شد از طوفان فراهم
ز نوح آمد بر ابراهیم و زین نام
بر او شد نار ریحان و سپر غم
بابراهیم وارث شد سماعیل
که جاری زیر پایش گشت زمزم
ز اسمعیل بر اسحق و یعقوب
هم از یعقوب موسی گشت ملهم
ز فر آن ید و بیضا و ثعبان
بدست آورد و راند اندر دل یم
ز موسی یافت داود و ز داود
سلیمان را شد این مسند مسلم
چو او بدرود گیتی کرد از حق
رسید این راز بر عیسی بن مریم
مسیحا گرد ازین نام همایون
علاج اکمه و درمان ابکم
هم از این نام فرخ کرد عیسی
هزاران مرده را احیا یکدم
چو بردار جهودان خواندش از دار
بگردون رفت بی مرقات و سلم
پس از عیسی سروش این خاتم آورد
باحمد کانبیا را بود خاتم
پس از احمد علی را گشت میراث
که بودش نایب و صهر و پسر عم
چو شد ریش علی با خون مخضب
ز تیغ عبد رحمن بن ملجم
از او بر یازده فرزند پاکش
رسید این خاتم از خلاق عالم
بغیر از انبیا یا اوصیا کس
بدان راز مقدس نیست محرم
نه از خیرالوری بشنید بوذر
نه از شیر خدا آموخت میثم
نه از شاه خراسان شیخ معروف
نه از سجاد ابراهیم ادهم
مگر بدبخت مردی در فلسطین
ز زهاد جهان کش نام بلعم
که از ابلیس دستان خورد و این نام
فرامش کرد و رفت اندر جهنم
بگفتم آنچه گفتی راست گفتی
سر موئی نه افزون بود و نه کم
ولی اینان که بر خواندی من از پیش
سراسر خواندم از آیات محکم
هم از تفسیر و ابیات بزرگان
هم از گفتار دانایان اقدم
نخواهم من که برخوانی تواریخ
ز قول حمزه و گفتار اعثم
بخواهم آنچه نه کلبی بدانست
نه مسعودی نه وصاف و نه معجم
برآنم کاسم اعظم را بدانم
گشایم پرده زین اسرار مبهم
برآنم تا در این الحان کنم جفت
مثانی با مثالث زیر بابم
چه نام است آنکه آرد شیر و شکر
ز نیش عقرب و دندان ارقم
اگر زین راز پنهان هیچ دانی
بگو ور خود نمی دانی مزن دم
بگفت از صدر ایوان رسالت
علیه و آله صلی و سلم
شنیدم کاسم اعظم داند آن کس
که باشد با لسان صدق توام
لسان الصدق را دانند مردان
کلید علم حق والله اعلم
بگفتم کر چنین باشد که گوئی
ندانم یک تن از اولاد آدم
که دارای لسان الصدق باشد
بگیتی جز سپهسالار اعظم
رئیس جمع دستوران دولت
سرو سردار دانایان عالم
خداوندی که شیر بیشه باشد
به پیش پرچمش چون شیر پرچم
بدرد در مسالک سینه جور
ببرد از مهالک پای استم
یکی چون اجوف واوی باعلال
یکی همچون منادای مرخم
توئی ای میر آن ذات مقدس
توئی ای خواجه آن روح مجسم
که گر بر دیده ی گردون نشینی
ز جان گوید سپهرت خیر مقدم
بود دیری که در ایران سپه نیست
از آن روز است چون شب تار و مظلم
دل مردم پر از آزار و وحشت
خزانه خالی از دینار و درهم
ایا دست تهی آن کار کردی
که از اندیشه اش مات است رستم
بروزی چند با فر الهی
نظامی ساز کردی بس منظم
همه با چره تابان و دل شاد
همه با جسم پاک و جان خرم
بدشت اندر چو آهو لیک در رزم
گرفته شیر از دیدارشان رم
نموده خاتم زرین در انگشت
فکنده حلقه سیمین بمعصم
فراز پیرهن خفتان رومی
بزیر پیرهن دیبای معلم
رکاب سیم بر اسبان تازی
ستام لعل بر خیل مسوم
شنیدستم که هارون ز آل عباس
بدی بر جمله در دانش مقدم
شبی در کار اقلیم خراسان
همی زد رای با یحیی بن اکثم
بیحیی گفت هارون کار آن ملک
فزون از حد پریشان است و درهم
جوابش گفت زخمی نیست در دهر
که از درهم نشاید هست مرهم
بدان صفرای فاتح از رگ ملک
برآید ریشه سودا و بلغم
بود سیم سره درمان هر درد
چو زر جعفری تریاق هر سم
تو ای میر مهین اندر چنین روز
که باشد تیره همچون لیل مظلم
رقیبان تو در پیش تو باشند
چو پیش خوشه انگور حصرم
و یا در بوستان نخل و رمان
پیاز و گندنا و ترب و شلغم
چگویم ز آن تهی مغزان که دیری
در افکندند طرح شور با هم
بجای بستن سوراخ انگشت
همی کردند در سوراخ کژدم
ز فکر تیره شان زد بر افق چتر
سحابی قیرگون پر وحشت و غم
ازیدر شد بساط صلح جویان
سپاه جنگجویان را مخیم
بساط پشه بر همخورد از باد
سرای مور طوفان شد ز شبنم
شرار فتنه آتش فزوران
رسید از دامن عمان بدیلم
شتابیدند دزدان روز روشن
بخرمنگاه و بگسستند ز استم
در آن سختی عنان مملکت را
گرفتی سخت با بازوی محکم
بنای ملک و ملت راست کردی
نیفکندی بطاق ابروان خم
غزالان سرائی را رهاندی
ز دندان پلنگ و چنگ ضیغم
درافکندی بساط شور و عشرت
فرو چیدی اساس سوگ و ماتم
ولی عهدی بر آدم بلکه هستی
ولی نعمت بفرزندان آدم
سپاهت را سپهدارست جمشید
بنازد از یمینت خاتم جم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به جستجوی نام اعظم الهی پرداخته و تاریخ انتقال این نام از نیاکان بزرگ تا به امروز را بازگو میکند. او به یاد میآورد که چگونه آدم از ملایک این نام را دریافت کرد و بعد از او نود و نوح، ابراهیم، موسی و عیسی نیز هر کدام به نحوی از اهمیت این نام بهرهمند شدند. شاعر همچنین به جایگاه علی و فرزندانش اشاره میکند و نقش آنها در حفظ این راز را مورد توجه قرار میدهد.
او بیان میکند که در تاریخ هیچکس جز انبیا و اوصیا به این نام آگاه نشدهاند و تنها نکته کلیدی را در لسان صدق میداند. در نهایت، شاعر به معانی عمیقتری از زندگی، رهبری و کارکرد الهی اشاره کرده و بر ضرورت پایبندی به حق و وفاداری بهسوی اصول انسانی تأکید میکند. متن در نهایت از دلاوریها و قابلیتهای رهبری اشاره میکند که میتواند از موانع عبور کند و به حیات تازهای منتهی شود.
هوش مصنوعی: مدتهای طولانی به دنبال نشانی از اسم بزرگ و مقدس بودم که در نقش نگین انگشتر جم ثبت شده است.
هوش مصنوعی: من در تمام زوایای جهان سفر کردم، اما نتوانستم نشانی از آن نقش خاتم پیدا کنم.
هوش مصنوعی: یک فرد بزرگوار گفت که وقتی آدم به مقام و منزلت خاصی دست پیدا کرد، نام و نشانهٔ او نیز شناخته خواهد شد.
هوش مصنوعی: به فرمان خدا، این نام از سوی فرشتگان به آدم در بهشت تعلیم داده شد.
هوش مصنوعی: انسان از آدم یاد گرفت و شیث به او درس داد، و ادریس نیز این آموختهها را به خوبی یاد گرفت و پرورش یافت.
هوش مصنوعی: از نبی ادریس، پیامبری به نام هود به وجود آمد که مانند نوح از هود درسی بزرگ گرفت و معلمی را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: او نمیدانست که اگر این نام را بگیرد، به دست نوح نجاتش از طوفان فراهم میشود.
هوش مصنوعی: نوح به ابراهیم آمد و این نام بر او گذاشته شد، بنابراین به عنوان وسیلهای برای تحمل غم و دردها معرفی گردید.
هوش مصنوعی: اینجا میگوید که اسماعیل به عنوان فرزند ابراهیم، میراثی بزرگ به ارث برد که منبعش چشمه زمزم است که به زودی زیر پای او جاری میشود. این اشاره به موقعیت و اهمیت خاص اسماعیل در تاریخ و فرهنگ دارد.
هوش مصنوعی: از اسماعیل فرزندان اسحاق و یعقوب آمدهاند و از یعقوب، موسی به وجود آمده است که الهام الهی دریافت کرد.
هوش مصنوعی: میراث و قدرتی شگرف به دست آورد و دل دریا را تسخیر کرد.
هوش مصنوعی: از موسی علم و حکمت به داود رسید و از داود نیز به سلیمان انتقال یافت و این نشاندهنده استحکام و ثبات این مقام است.
هوش مصنوعی: زمانی که او از دنیا وداع کرد، این راز به عیسی بن مریم revealed شد که از جانب حق آمده است.
هوش مصنوعی: مسیحا به خاطر این نام با ارزش، قادر به درمان بیماریهای روان و حل مشکلات افرادی که سخن نمیگویند، شده است.
هوش مصنوعی: عیسی با نام پر فیض و خوشی که دارد، در یک لحظه هزاران مرده را زنده میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که یهودیان در زندگیاش را برداشتند، او از دار به آسمان رفت بدون هیچ زحمت و مشکل.
هوش مصنوعی: پس از عیسی، پیامآور دیگری به نام خاتم (پیامبر اسلام) آمد که با حمد و سپاس به پیشگاه بقیهی پیامبران، به عنوان آخرین نبی شناخته شد.
هوش مصنوعی: پس از احمد علی، میراث او به کسی رسید که نایب و شوهر خواهر و پسر عموی او بود.
هوش مصنوعی: وقتی ریش علی به خون آغشته شد از ضربت عبد الرحمن بن ملجم.
هوش مصنوعی: این خاتم از طرف خالق عالم به یازده فرزند پاک او رسیده است.
هوش مصنوعی: جز انبیا و اوصیا، کسی به این راز مقدس دسترسی ندارد و محرم نیست.
هوش مصنوعی: نه بوذر چیزی از خیرالوری یاد گرفت و نه میثم از شیر خدا چیزی آموخت.
هوش مصنوعی: نه به خاطر بزرگی و مقام شاه خراسان، نه به دلیل نام و مقام شیخ معروف، و نه به خاطر نسبتی که با ابراهیم ادهم دارم.
هوش مصنوعی: مگر آنکه مردی بدبخت در فلسطین باشد که به خاطر زهد و پارساییاش، نام بلعم را کشیده باشد.
هوش مصنوعی: او که تحت تاثیر ابلیس قرار گرفت و نامش را فراموش کرد، در نهایت به جهنم رفت.
هوش مصنوعی: گفتم آنچه تو گفتی راست است؛ نه چیزی به آن اضافه شده و نه چیزی از آن کاسته شده است.
هوش مصنوعی: ولی کسانی که تو در موردشان صحبت کردی، من از قبل همه چیز را بر اساس نشانههای واضح و محکم خواندهام.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هم به تعبیر و اشعار بزرگان ادبیات و هم به سخنان و آموزههای دانایان قدیمی اهمیت داده شده است.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم که تو تاریخها را از زبان حمزه و گفتار اعثم بخوانی.
هوش مصنوعی: من میخواهم چیزی را که نه یک کلبی از آن اطلاع داشته، نه مسعودی، نه وصاف و نه معجم.
هوش مصنوعی: میخواهم دانشی بزرگ درباره عالم بدست آورم و رازهای پیچیده و نامشخص را برای خودم روشن کنم.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که در این نغمهها، دو بخش همترازی را با اشعار دیوانهوار زیر بزنم.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی قدرت و قابلیتهایی اشاره دارد که میتواند از چیزهای تلخ و زشت مانند نیش عقرب و دندان مار، شیرینی و لذت بسازد. به نوعی، صحبت از این است که آنچه که به نظر ناخوشایند یا خطرناک میآید، ممکن است به چیزی شیرین و خوشایند تبدیل شود. در واقع، این بیت به خالق و تواناییهای او اشاره دارد که میتواند از موارد دشوار، زیبایی و خوبی به وجود آورد.
هوش مصنوعی: اگر از این راز مخفی چیزی میدانی، بگو؛ و اگر بیخبر هستی، حرفی نزن.
هوش مصنوعی: گفت از بالای ایوان پیامبری، با سلام و درود بر او و خاندانش.
هوش مصنوعی: شنیدم که بزرگترین شخصیتها میدانند کسی را که با زبان صادق و راستگو همراه است.
هوش مصنوعی: زبان راستین را مردان میشناسند و این کلید دانش حقیقت است و خدا بهتر میداند.
هوش مصنوعی: گفتم آیا ممکن است که تو بگویی نمیدانم یک نفر از نسل آدم کیست؟
هوش مصنوعی: کسی در دنیا زبان صداقت دارد جز آنکه فرماندهی بزرگ باشد.
هوش مصنوعی: رئیس جمعیت و فرمانده دولت، شخصی با دانش و قدرت فهم عمیق از دنیای اطراف است.
هوش مصنوعی: خداوندی که قدرتمند و قوی است، وقتی پرچم او در میان است، مانند شیر در مقابل پرچمش قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درد و رنج در راههای زندگی، از مشکلات و موانع ناشی میشود. همچنین اشاره دارد که این دردها میتوانند از سختیهای مسیر به وجود بیایند. زندگی پر از چالشها و موانع است که باید با آنها کنار آمد.
هوش مصنوعی: شخصی مانند اجوف واوی (که به نظر بیفایده و کمارزش میرسد) و کسی مانند منادای مرخم (که در موقعیت کنونی بیمعنی و بیمحتواست) وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو ای سرور، آن موجود وروح قدسی، تو ای بزرگوار، آن حقیقتی که در عین جسمانی به تجلی درآمدهای.
هوش مصنوعی: اگر بر آسمان و ستارهها نظر کنی، آسمان از جان تو استقبال خواهد کرد و به تو خوشآمد خواهد گفت.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در ایران نیروی نظامی وجود ندارد و از آن روز به بعد، شب های تاریک و ظلمانی حاکم شده است.
هوش مصنوعی: دلهای مردم پر از درد و ترس است، در حالی که ثروت و داراییها خالی از سکه و پول است.
هوش مصنوعی: آیا با دستان خالی، کار بزرگی انجام دادی که حتی رستم هم از فکر آن حیران مانده است؟
هوش مصنوعی: مدت زمانی با لطف و اراده الهی، نظامی را به بهترین شکل ساماندهی و مرتب کردی.
هوش مصنوعی: همه با چهرهای درخشان و دلهای شاداب، همگی با بدنهای پاک و روحهای خوشحال.
هوش مصنوعی: در دشت که آهوها در حال دویدناند، شیر هم در میدان جنگ به خاطر دیدن آنها دچار ترس و وحشت میشود.
هوش مصنوعی: در این شعر، گفته شده که انگشتری از طلا بر روی انگشت گذاشته و حلقهای از نقره به دور مچ دست بسته شده است.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق و زیبایی، پارچههای لطیف و زیبا، نمادی از رفیق و محبوبی هستند که دلها را تسخیر میکنند. عشق همچون جامهای زیبا و پررنگ است که بر تن عاطفهها دیده میشود و هر یک از ما را به دنیایی از آرزوها و هویتهای جدید سوق میدهند. این زیبایی در جنس و کیفیت عشق نهفته است که به ما احساس آرامش و خوشبختی میدهد.
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و جلا و رنگین بودن رکابهای نقرهای بر روی اسبان تازی اشاره شده است. همچنین، رنگ لعل (قرمز) به جمعیتی از اسبان اطلاق شده که زیبایی و جلوه خاصی دارند. به طور کلی، توصیف زیبایی و شکوه اسبها را میتوان از این بیت برداشت کرد.
هوش مصنوعی: شنیدهام که هارون از نسل عباس در زمینه علم و دانش بر همه پیشی داشت.
هوش مصنوعی: در یک شب، در مورد مسائل و اوضاع خراسان، با یحیی بن اکثم گفتگو میکرد.
هوش مصنوعی: بیحیی به هارون گفت که وضعیت آن ملک بسیار آشفته و در هم برهم است.
هوش مصنوعی: در زندگی هیچ آسیبی وجود ندارد که نتوان با درهم و پول آن را درمان کرد.
هوش مصنوعی: بدان که صفراي پیروزی از رگ پادشاهی سرچشمه میگیرد و ریشههای سودا و بلغم نیز از همین جا میآید.
هوش مصنوعی: نقره و سرمه به عنوان درمان هر دردی شناخته میشوند، مانند زر و طلای جعفری که به عنوان antidote یا پادزهر هر سمی عمل میکند.
هوش مصنوعی: ای سردار بزرگ، در چنین روزی که به سیاهی شب میماند، نباید ناامید باشی.
هوش مصنوعی: رقیبان تو در مقابلت مثل انگورهایی هستند که در کنار خوشه قرار دارند.
هوش مصنوعی: در باغی پر از درخت نخل و سبزیجاتی مانند پیاز، گندم، ترب و شلغم.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از آن افراد بیفکر بگویم که مدتها پیش نقشهای برای ایجاد هیجان و شور با یکدیگر کشیدهاند؟
هوش مصنوعی: به جای اینکه مشکل واقعی را حل کنند، سعی میکنند با روشهای نادرست و موقتی تنها آن را پوشش دهند.
هوش مصنوعی: افکار تاریک و ناامیدشان، مانند چتری از غم و وحشت، بر آسمان گسترده شده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح بیان شده است که به زودی صلحطلبان به طور مؤثر آرامش را برقرار کرده و جنگجویان را به حالت استراحت در خواهند آورد.
هوش مصنوعی: در اثر وزش باد، زندگی و آرامش پشهها به هم ریخت و دنیای مورچهها تحت تأثیر آبی که بر روی آنها نشسته بود، دچار طوفانی شد.
هوش مصنوعی: آتش فتنه و آشوب از طرف عمان به ما رسید.
هوش مصنوعی: دزدان در روز روشن به سرعت به سمت خرمن گندم حمله کردند و از آنجا دزدی کردند.
هوش مصنوعی: در آن زمان سختی، کنترل کشور را به دست گرفتی و با قدرت و اراده قوی پیش رفتی.
هوش مصنوعی: تو برای ساختن کشور و ملت تلاش کردی و زیباییهای چهرهات را به گونهای تنظیم کردی که هیچ چیز نتواند آن را تحتالشعاع قرار دهد.
هوش مصنوعی: تو غزالان را از خطر شکار پلنگ و چنگال شیر نجات دادی.
هوش مصنوعی: تو شادی و سرور را به کناری انداختی و پایههای اندوه و عزاداری را محکم کردی.
هوش مصنوعی: پیمان و عهدی که بر آدم و در حقیقت بر تمام هستی بسته شده، نعمتی است برای فرزندان آدم.
هوش مصنوعی: نیرو و سپاه تو فرماندهی دارد که جمشید به او افتخار میکند و از موفقیتهایت به خود میبالد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پاکی سید فرزند آدم
به نیکی رهنمای خلق عالم
درین محنت سرای شادی و غم
که گاهی ماژ باشد گاه ماتم
غمم غم بی و همراز دلم غم
غمم همصحبت و همراز و همدم
غمت مهله که مو تنها نشینم
مریزا بارک الله مرحبا غم
چو دانستم که گردندهست عالم
نیاید مرد را بنیاد محکم
پس آن بهتر که ما در وی مقیمیم
شبان و روز با هم مست و خرم
مرا زان چه که چونان گفت ابلیس
[...]
مبارک باد و میمون باد و خرم
همایون خلعت سلطان عالم
بلی خود خلعت سلطان بهرحال
مبارک باشد و میمون و خرم
ترا بیرون ز تشریف شهنشاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.