ادیب الممالک
»
دیوان اشعار
»
غزلیات
»
شمارهٔ ۱۰۳ - ماده تاریخ کتاب گوهر خاوری تألیف پرنس ارفع الدوله
گوهر خاوری است این دیوان
که بود رشک گوهر عمان
نامه ای در ضیا چو مهر منیر
چامه ای در صفا چوآب روان
اثر کلک دانش است که یافت
چون خضر ره بچشمه حیوان
بحر همت پرنس صلح طلب
میر نویان فیلسوف جهان
ارفع الدوله آکه از رفعت
برده بر باب فضل شادروان
در سخاوت گذشته از حاتم
در فصاحت فزوده بر حسان
نام او زخم ننگ را مرهم
صلح او درد جنگ را درمان
شاد زی ای یگانه آفاق
شاد زی ای خلاصه دوران
چون بپایان رسید این دفتر
که بود قدر ذوق را میزان
از امیری بخواستم تاریخ
بهر انشاء و طبع این دیوان
گفت تاریخ ختم انشایش
سزد از طبع گوهر غلطان
هم بتاریخ طبع آن بنگاشت
خاوری گوهر آورد وجدان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد کن: زیرت اندرون تن شوی
تو برو خوار خوابنیده، ستان
جعد مویانت جعد کنده همی
ببریده برون تو پستان
پیر فرتوت گشته بودم سخت
[...]
آمد ای شاه دوش ناگاهان
فیلسوفی به نزد من مهمان
پاک چون رای تو ز دوده سخن
تیز چون تیغ تو گشاده زبان
گفت با من زهر دری و شنید
[...]
جاودان شاد باد شاه جهان
دولت او قوی وبخت جوان
تندرستیش باد و روزبهی
کامکاری و قدرت و امکان
همچو دلها بدوفروخته باد
[...]
امهات و نبات با حیوان
بیخ و شاخند و بارشان انسان
بار مانند تخم خویش بود
سر بیابی چو یافتی پایان
چون سخنگوی بود آخر کار
[...]
ای ببالا بلای آزادان
آرزوی دلی و رنج روان
تنم از عشق تو نوان و نزار
دلم از رنج تو نژند و نوان
آرزوی جوان و پیری تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.