از آندمی که پدیدار گشت هوش نخست
پی نماز کمر بست پیش یزدان چست
چو سرور است شد و چون بنفشه سر در پیش
چو غنچه دوخت لب از گفتگوی و چون گل رست
سپس بگفته یزدان شد از سپهر بخاک
نشست در سر دانا و مغز او را شست
ز کردگار رسیدش بگوش جان فر تاب
که پیشوای جهانی و گفته گفته تست
کجا که باشی کفشیر هر شکسته کنی
کجا که نیستی آنجا شکسته است درست
بگیر پورا دامان هوش و دست خرد
مگیر گفت مرا یاوه و گزافه و سست
خرد رهی است کز او هر که هرچه جوید یافت
خرد رهیست کزان هرکه هرچه خواهد جست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف پیدایش انسان و هوش او در برابر خداوند پرداخته است. شاعر بیان میکند که وقتی انسان به وجود آمد، به عبادت و نماز پرداخت. او به مقام و الوهیت رسید و با فروتنی و خضوع گام برداشت. خداوند به او پیام میدهد که او پیشوای جهانیان است و برای موفقیت باید به خرد و هوش خود اعتماد کند. خرد به عنوان راهی معرفی شده که هر کسی با پیروی از آن میتواند به خواستههای خود دست یابد. به تصریح شاعر، آگاهی و درک واقعی از زندگی تنها از طریق خرد امکانپذیر است.
هوش مصنوعی: زمانی که آگاهی و خرد در انسان ایجاد شد، او اولین چیزی که انجام داد، بستن کمر و آماده شدن برای نماز و عبادت در برابر خداوند بود.
هوش مصنوعی: مثل این است که خوشحالی و سرور دارد، و مانند بنفشه سرش را پایین آورده است. همچنان که غنچه لب از گفتگو بسته و مانند گل شکفته شده است.
هوش مصنوعی: سپس خداوند از آسمان به زمین فرود آمد و در دل فرد دانا قرار گرفت و آنچه در مغز او بود را پاک کرد.
هوش مصنوعی: از طرف خداوند، پیامی به جانش رسید که تو رهبری جهانی و هر آنچه گفته شود از توست.
هوش مصنوعی: هر کجا که باشی، اگر بخواهی چیزی را بشکنی، آنجا هم شکسته شده است. اگر در جایی نباشی، آنجا نیز به نوعی دچار شکستگی است و این موضوع اهمیت ندارد که در کجا قرار داری.
هوش مصنوعی: از عقل و دانایی خود به بهترین نحو بهره ببر و اجازه نده که سخنان بیمعنی و پوچ تو را گمراه کند.
هوش مصنوعی: عقل و فهم، راهی است که هر کسی از آن عبور کند، آنچه را که میخواهد به دست میآورد. در واقع، با استفاده از عقل و دانش، هر فرد میتواند به خواستههایش برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.