به دستش گاه تیغ و گاه خامه
به پیشش گه کتاب و گاه دفتر
سنان در خدمتش با خامه همدوش
قلم در حضرتش با تیغ همسر
گزیده خاطرش از فضل صد فصل
گشوده بر رخش از علم صد در
نفرساید دلش در خدمت شاه
نیاساید تنش از کار لشکر
همه کار جهان گیرد بدستی
تهی ماند مر او را دست دیگر
وز آن دست تهی پر کرد دایم
تهی دستان گیتی دامن از زر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی میپردازد که در کار خود بسیار ماهر و فعال است. او با یک دست تیغ و خامه (مقامات نوشتاری) را در دست دارد و با دست دیگرش کتاب و دفتر را مدیریت میکند. این فرد، که سنان نام دارد، در خدمت دیگران است و به شدت به علم و فضل اهمیت میدهد. دل او هرگز از خدمت به شاه خسته نمیشود و تنش نیز از کارهای سخت نسبت به لشکر آسوده نیست. او همه کارهای جهان را به تنهایی انجام میدهد و هیچ دستی برای کمک ندارد، اما همیشه سعی میکند دستان خالی خود را از نعمتهای دنیا پر کند.
هوش مصنوعی: گاهی در دست او شمشیر و گاهی قلم است و گاهی پیش او کتاب و گاهی دفتر.
هوش مصنوعی: در این بیت به رابطه و هماهنگی میان ابزارها و وسایل مورد استفاده اشاره شده است. سنان (نیزه یا تیر) در کنار قلم و خامه، و همچنین تیغ در کنار شخصی دیگر قرار دارد. این به نوعی نشاندهندهی اهمیت و هماهنگی میان ابزارها و هنر در خدمت فردی خاص است. به عبارت دیگر، ابزارهای مختلف، هر یک به نوبه خود، در خدمت یک هدف و هدفمند فعالیت میکنند.
هوش مصنوعی: او از فضائل و دانش خود، نکات برجستهای را در دل و ذهن خود جمع کرده و آن را با شکوهی خاص به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: دل کسی که در خدمت شاه است، همیشه نگران است و راحت نمیتواند استراحت کند؛ چرا که بدن او همواره در خدمت فعالیتهای لشکر و جنگ است.
هوش مصنوعی: تمام کارهای دنیا با دست انجام میشود و کسی که دستش خالی باشد، از انجام این کارها ناتوان میماند.
هوش مصنوعی: او با دست خالی همیشه مملو از نعمت است و در دنیای خالی دستان، دامنش از طلا پر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پریچهره بتی عیار و دلبر
نگاری سرو قدّ و ماه منظر
سیه چشمی که تا رویش بدیدم
سرشکم خون شدست و بر مشجر
اگر نه دل همیخواهی سپردن
[...]
غنودستند بر ماه منور
خط و زلفین آن بت روی دلبر
یکی را سنبل نو رسته بالین
یکی را لالۀ خود روی بستر
ز مشکین جعد زنجیرست گویی
[...]
مرا، دی عاشقی گفت ای سخنور
میان عاشق و معشوق بنگر
نگه کن تا چه باید هر دوانرا
وزین دو کز تو پرسیدم بمگذر
چه خواهد دلبر از دلجوی بیدل ؟
[...]
همایون جشن عید و ماه آذر
خجسته باد بر شاه مظفر
امیر انشاه بن قاورد جغری
جمال دین و دین را پشت و یاور
خداوندی ، کجا کوته نماید
[...]
یکی گفتی که شه را ویس بدتر
به خان اندر ز صد خاقان و قیصر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.