بماند نام کسان از دو چیز جاویدان
یکی ز وسعت خاطر یکی ز لطف زبان
گر از بلندی همت نشان ز مرد نماند
نماند ایچ نشان از بلندی ایوان
سرای دولت ویران شود ز دور فلک
سرای همت تا حشر ماند آبادان
مگر نبینی فرخنده سیف دین خان را
بماند تا به ابد نام نیک از احسان
پی حصول شرف میزبان گیتی را
بخانه خود بر خوان همی برد مهمان
وزیر شه بیکی اسب پیلتن بنشست
پیادگان پریرخ در آن رکاب روان
کجا پیاده شد آنجا که سیف دین خان داشت
یکی سرای مقرنس چو گنبد نعمان
روان سردار امروز شاد شد که پسرش
زد از بلندی همت به چرخ شادروان
ز روی فخر خداوند ملک را که بود
امیر کل نظام و نظام ملک جهان
بخانه برد و پرستش نمود و خدمت کرد
نهاد مقدم پاکش بدیده از دل و جان
شرف پذیرفت ایوان وی ز مقدم میر
که خانه شرف مشتری است برج کمان
جز او کرا رسد این رتبه آرزو کردن
که تاج فخر بکیوان و میر در ایوان
خدایگانا این بنده فخر دارد از آن
که میزبان ترا ترجمان شده بزبان
ازین کمینه بشکرانه تفقد تو
طلب نمود یکی قطعه همچو آب روان
که شرح شکر ترا اندر آن بیان سازد
اگرچه شرح ثنایت نگنجدی ببیان
جز اینکه گویم ای آفتاب اختر سوز
جز اینکه گویم ای رای پیر و بخت جوان
در آستانت سرهای دشمنان برخی
بخاکپایت جانهای دوستان قربان
اگر بگیتی مهمان یکی دو روز بماند
تو تا قیامت برخوان عافیت مهمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جاودانگی نام و یاد کسانی است که دارای فضائل و شرافت هستند. شاعر میگوید که بزرگی و بلندی همت انسانها همواره باقی خواهد ماند و نام نیک آنها بر دلها باقی میماند. او به سیفالدین خان اشاره میکند که به واسطهی نیکیاش نامش تا ابد در یادها باقی خواهد ماند.
سپس شاعر به مراسم پذیرایی و احترام به مهمانان اشاره میکند و میگوید که شرف و عظمت خانه سیفالدین خان به خاطر اوست که میزبان خوبی است. شعر در نهایت با ابراز احساساتی همچون شکرگزاری و دعا برای بقای خیر و خوبی ادامه مییابد. شاعر از خداوند میخواهد که در آستان او سرهای دشمنان به خاک بیفتند و جانهای دوستان فدای او شوند.
هوش مصنوعی: نام افرادی همیشه به خاطر دو ویژگی ماندگار میشود؛ یکی بزرگواری و وسعت نظر آنها و دیگری مهربانی و نیکی کلامشان.
هوش مصنوعی: اگر نشانی از اراده و بلندپروازی در مردی باقی نماند، هیچ نشانی از بلندی و عظمت آن در زندگیاش نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: دولت و کامیابی از میان میرود، اما تلاش و همت انسان تا روز قیامت باقی میماند و همیشه پر بار خواهد بود.
هوش مصنوعی: آیا نمیبینی که سیف دین خان درخشان و خوشنامی دارد؟ او به خاطر نیکیهایش تا ابد نام نیکی از خود به جای خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: مهمان در تلاش است تا با بهرهبرداری از میزبانی دنیا، به خانه خود شرافت و بزرگی بیاورد.
هوش مصنوعی: وزیر شاه بر یکی از اسبهای قهرمان نشسته است و سواران زیبا در کنار او در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: به کجا پیاده شدم که سیفالدین خان یکی بنا با مقرنسهایی مثل گنبد نعمان داشت؟
هوش مصنوعی: روان فرمانده امروز خوشحال شد زیرا پسرش با بلندپروازی و تلاش به درجات بالا دست یافت.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و مقام والای خداوند، کسی که فرمانروای کل نظام و ادارهکننده جهان است، خود را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: او را به خانه برد و با احترام و خدمتگزاری از او پذیرایی کرد و با همه دل و جان، پیشانیاش را به خاطر پاکیاش به زمین نهاد.
هوش مصنوعی: ایوان او به احترام ورود میهمانی بزرگ زیبا و با ارزش شده است، چرا که خانه او به مانند ستارهای ارزشمند در آسمان است.
هوش مصنوعی: هیچکس دیگری نمیتواند به این مقام و جایگاه دست پیدا کند؛ آرزو کردن چنین مقامهایی که معادل تاج عزت در آسمان و حکومت در دربار است، فقط سزاوار اوست.
هوش مصنوعی: این بنده به افتخار میبالد که توانسته است میزبان تو باشد و حرفهای تو را به زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و توجه تو، خواستم چیزی مانند آب زلال و روان از تو درخواست کنم.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که وقتی توصیف و شکرگزاری از تو آغاز میشود، حتی اگر نتوان توصیف کاملی از ستایش تو ارائه داد، اما همان شرحِ شکرگزاری نیز میتواند زیبا و ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: تنها میتوانم بگویم، ای خورشید همیشه درخشان و پرنور، و ای تجربیات و عقل پخته در کنار جوانی و شانس، من چه بگویم؟
هوش مصنوعی: در جلوی تو، دشمنان سرهایشان را به خاک میزنند و جانهای دوستان مشتاقانه فدای تو میشوند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در این دنیا برای مدتی کوتاه مهمان باشد، تو باید تا ابد به خاطر او از نعمتها و خوشیهای زندگی بهرهمند شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.