لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
ادیب الممالک

بماند نام کسان از دو چیز جاویدان

یکی ز وسعت خاطر یکی ز لطف زبان

گر از بلندی همت نشان ز مرد نماند

نماند ایچ نشان از بلندی ایوان

سرای دولت ویران شود ز دور فلک

سرای همت تا حشر ماند آبادان

مگر نبینی فرخنده سیف دین خان را

بماند تا به ابد نام نیک از احسان

پی حصول شرف میزبان گیتی را

بخانه خود بر خوان همی برد مهمان

وزیر شه بیکی اسب پیلتن بنشست

پیادگان پریرخ در آن رکاب روان

کجا پیاده شد آنجا که سیف دین خان داشت

یکی سرای مقرنس چو گنبد نعمان

روان سردار امروز شاد شد که پسرش

زد از بلندی همت به چرخ شادروان

ز روی فخر خداوند ملک را که بود

امیر کل نظام و نظام ملک جهان

بخانه برد و پرستش نمود و خدمت کرد

نهاد مقدم پاکش بدیده از دل و جان

شرف پذیرفت ایوان وی ز مقدم میر

که خانه شرف مشتری است برج کمان

جز او کرا رسد این رتبه آرزو کردن

که تاج فخر بکیوان و میر در ایوان

خدایگانا این بنده فخر دارد از آن

که میزبان ترا ترجمان شده بزبان

ازین کمینه بشکرانه تفقد تو

طلب نمود یکی قطعه همچو آب روان

که شرح شکر ترا اندر آن بیان سازد

اگرچه شرح ثنایت نگنجدی ببیان

جز اینکه گویم ای آفتاب اختر سوز

جز اینکه گویم ای رای پیر و بخت جوان

در آستانت سرهای دشمنان برخی

بخاکپایت جانهای دوستان قربان

اگر بگیتی مهمان یکی دو روز بماند

تو تا قیامت برخوان عافیت مهمان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

توانگری و بزرگی و کام دل بجهان

نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان

یمین دولت کایام ازو شود میمون

امین ملت کایمان ازو شود تابان

همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان

نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان

یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک

امین ملت محمود پادشاه جهان

خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان

برنگ لاله می از یار لاله روی ستان

جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم

می جوان بجوان ده درین بهار جوان

بشادکامی امروز داد خویش بده

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

اگر نجست زمانه بلای خلق جهان

چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان

اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین

چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان

اگر نگشت دل من تنور آتش عشق

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

شب دراز و ره دور و غربت و احزان

چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان

بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار

دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان

مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده

[...]

مشاهدهٔ ۱۲ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه