ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی
در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
وربسته زنجیر سر زلف بتانی
سخت است ز زنجیر غمت روی رهائی
تا چند گرفتاری در چاه زنخدان
جهدی کن کز چاه طبیعت بدر آئی
انجام کمال است چو وارسته زمالی
پاداش هوان است چو در قید هوائی
گر قدر رخ خویش هر آئینه بدانی
این روی چو آئینه به هر کس ننمائی
تو مخزن یاقوتی و تو معدن گوهر
انصاف نباشد که کنی کاه ربائی
تو صورت رحمانی در کسوت انسان
بردار نقاب خودی از روی جدائی
آنرا که نگنجد بجهان در دل تو جاست
تا چند پیچیده در این تنگ قبائی
می نوش و قدح گیر که در خلوت انسی
بنشین و سخنگوی که همصحبت مائی
اندر خفقان است دل بلبله باید
امروز بیائی و رگ از وی بگشائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به موضوع رهایی از قید و بندهای دنیا و غم اشاره میکند. او از دل میخواهد که اگر از بدن جدا میشود، در افزایش جان و آگاهی بکوشد. زیبایی و جذابیت عشق و محبوب را توصیف میکند و بر این نکته تأکید میگذارد که اگر انسان به ارزش واقعی خود پی ببرد، نباید خود را در قید زنجیرهای دنیا گرفتار کند. شاعر به انسان میگوید که او گنجینهای از زیبایی و ارزش است و باید از قیدهای بیمعنی رهایی یابد. همچنین، او از پیچیدگیهای دنیوی و فشاری که بر قلب انسان وارد میشود سخن میگوید و دعوت به نشستن در کنار دوستان و گفتگو میکند تا از تنهایی و افسردگی رها شود. در نهایت، او به این نکته میپردازد که در فضای صمیمی و دوستانه، قلبها میتوانند از خفقان رها شوند.
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که از جسم و تن جدا میشوی و به روح و جان میافزایی، در زیباییِ خود چنان جلوهگری کن که نظر صاحبنظران را جلب کنی و آنها را سحر کنی.
هوش مصنوعی: اگر زنجیری از زلف معشوقت بر دلت سنگینی کند، رهایی از زنجیر غمت بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: تا کی باید در مشکلات و سختیها غرق باشی؟ به تلاش و کوشش بپرداز تا از چاه محدودیتهای جهان مادی بیرون بیایی و به آزادی و رهایی دست یابی.
هوش مصنوعی: کمال وقتی به دست میآید که انسان از دلبستگیها و زشتیها آزاد باشد. پاداش آزادی و رهایی از این قیدها به سرنوشتی بلند و عالی میانجامد.
هوش مصنوعی: اگر به ارزش چهرهات آگاه باشی، این صورت زیبا را به هر کسی نشان نده.
هوش مصنوعی: تو مانند یک مروارید ارزشمند و منبعی از انصاف و عدل هستی، پس چگونه ممکن است که به کارهایی بیارزش و زشت روی بیاوری؟
هوش مصنوعی: تو چهرهای الهی هستی که در قالب انسان ظاهر شدهای. از پرده جدایی و خودخواهی خود کنار برو تا حقیقت وجودت نمایان شود.
هوش مصنوعی: آنچه که در هیچ کجای دنیا نمیگنجد، در قلب تو جای دارد. پس چرا باید آن را در این لباس تنگ و محدود پنهان کنی؟
هوش مصنوعی: شراب بنوش و جام را بگیر تا در خلوتی سرشار از دوستی و هم نشینی نشسته و گفتگو کنی، چرا که تو خود هم صحبت من هستی.
هوش مصنوعی: دلش پر از نگرانی و ناامیدی است، امروز باید بیایی و راهی برای آرام کردن آن پیدا کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل تنگ مدار، ای ملک، از کار خدایی
آرام و طرب رامده از طبع جدایی
صد بار فتادست چنین هر ملکی را
آخر برسیدند به هر کام روایی
آن کس که ترا دید و ترا بیند در جنگ
[...]
ای خواجه، تو را در دل اگر هست صفائی
بر هستی آن چونکه تو را نیست ضیائی؟
ور باطنت از نور یقین هست منور
بر ظاهر آن چونکه تو را نیست گوائی؟
آری چو بود ظاهر تحقیق، ز تلبیس
[...]
ای ترک من امروز نگویی به کجایی
تا کس نفرستیم و نخوانیم نیایی
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به بر ما که ببایی
آن روز که من شیفتهتر باشم برتو
[...]
تا تو ز من ای لعبت فرخار جدایی
رفت از دل من خسته همه کام روایی
هر روز مرا انده هجران چه نمایی
هر روز به من برغم عشقت چه فزایی
ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی
از محنت تو نیست مرا روی رهایی
معذوری اگر یاد همی نایدت از ما
زیرا که نداری خبر از درد جدایی
در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.