بارها خواندم ز قول مصطفی اندر خبر
کاید آن روزی که تابد آفتاب از باختر
ذات پاک مصطفی باشد منزه از دروغ
کش رسالت داده بر خلقان خدای دادگر
گر خدا را، راست گو دانی و پیغامش درست
راست میدان هرچه گوید با تو آن پیغامبر
چون نمی بینی خدا را با دو چشم از صدق دل
گوش ده پیغام و در گفتار پیغمبر نگر
لهجه صدق رسول هاشمی را با یقین
از درون تصدیق دارند اهل فرهنگ و فکر
لیک آنان کاسمانها را همی بشکافتند
تا به پیمودند ابعادش به مقیاس نظر
هم کواکب را بسنجیدند با میزان علم
خط و محور مرکز و قطب و مدار و مستقر
وزن و ثقل و حجم و قطر و عرض و طول و ارتفاع
زاویه سطح عمود و مایل و قوس و وتر
ماهها در مشتری جسته مناطق در زحل
کوهها در زهره دیده بیشها اندر قمر
جمله، در تأویل قول مصطفی در مانده اند
زانکه از دریا نشاید با شنا کردن عبر
اوصیا دانند اسرار علوم انبیا
از پسر باید ترا پرسیدن اسرار پدر
جعفر صادق کند تأویل گفتار رسول
کاهل بیت ادری بما فی البیت باشند ای پسر
راسخ اندر علم داند کشف آیات نبی
کی توان پرسید راز بوتراب از بن حجر
از خراسانی اگر پرسی طریق کعبه را
گویدت راهی که اندر گل فرومانی چو خر
از حجازی پرس رسم کعبه تا واقف شوی
بر مقام و مشعر و خیف و منی رکن و حجر
رازداران کنو ز انبیا اندر ورق
رانده در تأویل این گفتار فصلی مختصر
کافتاب دانش اندر دوره آخر زمان
در صف خاور زمین خواهد زدن از غرب سر
قصه عنقای مغرب نیز اگر بشنیده ای
مرغ دانش دان که باشد قافش اندر زیر پر
راه دانش سوی حق باشد طریقی مستقیم
هر که در این ره روان نامد ز دین آمد بدر
جز بدانش زندگی مردن بود صحت مرض
جز بدانش بندگی ضایع شود طاعت هدر
جز بدانش کی توان تفریق نیک از چیز بد
جز بدانش کی شود تشخیص خیر از کار شر
جز بدانش کی توان بشناخت یزدان ز اهرمن
جز بدانش کی توان پرداخت در خلد از سقر
کیست دانش میرنویان آفتاب مهر و داد
ارفع الدوله پرنس صلح جوی نامور
سال ده زین پیش باز آمد ز قسطنطین بری
همچو جان اندر جسد یا همچو نور اندر بصر
زنده کرد ایران و بر ایرانیان آمد عزیز
زانکه بود ایران چو تن او چون دل و جان و جگر
ساخت بیش از حصر و احصا کرد برتر از قیاس
داد بیرون از حساب و ریخت افزون از ثمر
با خردمندان مروت با هنرمندان کرم
بر یتیمان نان و کسوت بر فقیران سیم و زر
هر که روزی یافت اندر ملک عثمانی مقام
هر که لختی کرد اندر خاک ایتالی سفر
خواند در رومیة الصغری از او چندین کتاب
دید در رویة الکبری از او چندین اثر
معجزات آورده در قفقاز و قسطنطین و روم
نیز خواهد کرد در سقسین و هند و کاشغر
معجزاتش را اگر دانشوران گرد آورند
صد کتاب افزون شود در فن اخلاق و سیر
هر کتابی صد کراسه هر کراسه صد ورق
هر ورق صد سطر و در هر سطر صد شطر از هنر
البشاره کامد اینک بار دیگر سوی ملک
کاب دولت را بجوی آرد همی بار دگر
قرة عین الملک لماراراه انسانه
حل فیه و استوی القی عصاه و استقر
چون دم روح القدس پاکیزه و پاکیزه خوی
چون نسیم فروردین فرخنده و فرخنده فر
آنکه دانش را همی نشناسی از بیدانشی
بین ز دانش رسته در گیتی درختی بارور
شادمانی بیخ و دولت شاخ و بیداریش برگ
کامرانی برگ و رحمت سایه هشیاریش بر
میوه اش از دزد محفوظ است و برگش از خزان
شاخهایش ایمن است از اره بیخش از تبر
مغربی زین غصن در مشرق برد برگ و نوا
خاوری در باختر زین شاخ بر گیرد ثمر
نامه صلحش چو شد در روی عالم منتشر
چامه مهرش چو شد در سطح گیتی مشتهر
جفت کرده جوجه کبک دری را با عقاب
صلح داده شیعه آل علی را با عمر
خامه اش آرد پدید از صنع حق لایزال
فکرتش سازد عیان از فضل حی دادگر
ناقه صالح ز سنگ و طایر عیسی ز گل
خیمه هارون ز ابر و نار موسی از شجر
در سخن از لعل گوهرزا بود محی الرمیم
در نگارش با ید و بیضا کند شق القمر
کوه لرزان از عتابش چون ز نعمان نابغه
ابر گریان از سخایش چون فر ز دق از مطر
بخشش چندانکه گر دریا و کان او را دهی
نه بکان اندر بماند زر نه در دریا گهر
یا چراغ فکرش اندر تیره شب با پای لنگ
کور گردد بی عصا در کوه و هامون رهسپر
این خلایق قالب و تصویر انسانند لیک
اوست روح اندر قوالب اوست معنی در صور
جمله آیات حقند اما بهر جا جمله ایست
او در آنجا مبتدا شد دیگران او را خبر
زین سبب حق ذات پاکش را ز ایران برگزید
همچو نادرشاه از افشار و تیمور از تتر
ای خداوند آنچه من دیدم از این مردم ندید
سبطی از فرعون و اسرائیلی از بخت النصر
حاسدم را آسمان پیش افکند از من و لیک
هر چه واپس تر شوم هستم بسی زو پیشتر
من چو ماهم او ستاره من چولعلم او خزف
من پرندم او نمد من ابره ام او آستر
خود تو میدانی نخستین کس منم کاین خلق را
سوی آزادی شدستم رهنما و راهبر
خود تو میدانی منم کز بانگ من برخاستند
مردگان چون خفتگان از بانگ مؤذن در سحر
خامه ام چون صور اسرافیل افکند از صریر
نفخه اندر کوه و وادی صیحه اندر بحر و بر
ناله ام افروخت اندر مجمر حب الوطن
شعله اندر رطب و یا بس آتش اندر خشک و تر
داشتم در حصن غیرت بهر دفع خصم ملک
خامه تیغ و تن زره سر مغفر و سینه سپر
چون براه اندر شدم می تاخت اندر موکبم
فوجی از دانشوران بیش از ربیعه وز مضر
اینزمان افتاده ام محبوس در ساوجبلاغ
همچو مه در ابر و زر در خاک و لعل اندر حجر
با دهاقینم چو شاه اندر عری پژمرده حال
در رساتیقم چو ماه اندر محاقش مستتر
دیده گریان سینه بریان تن برهنه چون اسیر
دست بر سر جان بلب آتش بدل چون محتضر
خوار اندر خاک خود چون خارم اندر بوستان
پست اندر ملک خود چون خاکم اندر رهگذر
رفت بر باد از کفم مال و حشم گنج و خدم
ریخت بر خاک از تنم صوف و زعب شعر و وبر
حاصل من از هنر گوئی پس از مرگست چون
از لقب طیار را حاصل ز کنبت بوالبشر
بوده ام مانند جمعه اول ماه رجب
گشته ام چون چارشنبه آخر ماه صفر
خود مضارع نیستم تا این رقیبان چون ادات
بر سرم تازند بهر رفع و نصب و جزم و جر
چند تن رفتیم در یک بوستان کشتیم تخم
جمله با هم یار در سود و زیان و نفع و ضر
حاصل من خار دلدوز است وز ایشان یاسمین
بهره من زهر جانسوز است وز آنان نیشکر
جمله بهر مصلحت کردیم در بحری شنا
من شدم چون در بزیر آنان چو خس اندر زبر
شکوه اخوان خوان وطن را در نهان
با تو گفتم چون ندارم جز تو غمخواری دگر
تا بدانی چون عدو آید بخرگاه اندرون
همچو من یاری ندارد جای جز بیرون در
قدر فضلم را تو دانی کاین مثل بس شایع است
قدر زر زرگر شناسد گوهری قدر گهر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر این متن به بیان والایی شخصیت و رسالت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، پرداخته و او را منزه از دروغ و نادرستی میداند. او اشاره میکند که پیامهای پیامبر باید با گوش و دل شنیده شوند و علم و دانش به عنوان ابزاری ضروری برای درک حقیقت و تم distinguish خوب از بد، مورد تأکید قرار میگیرد. نویسنده همچنین به بزرگان و دانشمندان دینی اشاره میکند که میتوانند به تفسیر و تأویل معارف دینی بپردازند.
شاعر در ادامه از اهمیت دانش و علم در زندگی انسانها صحبت میکند و میگوید که بیدانشی به تباهی منجر میشود. او از علم به عنوان راهی برای شناخت خداوند و تمیز کارهای خیر از شر یاد میکند.
در نهایت، شاعر احساسات خود را در رابطه با وضعیت کنونی ایران و مردمش ابراز کرده و به مشکلاتی که در زندگی روزمره با آنها مواجه است، اشاره میکند. او خود را در محبسی میبیند که باید به دنبال آزادی و رهایی باشد.
هوش مصنوعی: در روزی که آفتاب از سمت باختر طلوع خواهد کرد، بارها گفتهها و اخبار پیامبر را خواندهام.
هوش مصنوعی: ذات مقدس پیامبر، مصطفی، از هر دروغی پاک و منزّه است، چون او به دستور خداوند متعال، رسالت را به مردم منتقل کرده است.
هوش مصنوعی: اگر تو خدا را حقیقتگو و پیامش را درست بشناسی، هر چیزی که پیامبر به تو بگوید، همان پیام خداست.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی خدا را با چشمانت ببینی، با صداقت قلبی به پیامها گوش کن و در کلام پیامبر دقت کن.
هوش مصنوعی: اهل فرهنگ و تفکر با اطمینان از درون حرفهای صدق رسول هاشمی را تأیید میکنند.
هوش مصنوعی: اما آنها کاسههای (دلان) را هم میشکافتند تا ابعاد آن را با دید خود اندازهگیری کنند.
هوش مصنوعی: کارشناسان و دانشمندان با استفاده از علم و دانش خود، تمامی ستارهها و سیارات را با معیارهای مشخصی اندازهگیری و بررسی کردند. آنها موقعیت و حرکت این اجرام را در محور و مدار مشخصی تعیین کردند تا بتوانند به درک بهتری از جایگاه و وضعیت آنها دست یابند.
هوش مصنوعی: وزن، سنگینی، حجم، قطر، عرض، طول و ارتفاع و همچنین زاویهها، سطوح عمودی و مایل، قوسها و وترها همه مفاهیمی هستند که به ویژگیها و اندازهگیریهای اشکال و اجسام مربوط میشوند.
هوش مصنوعی: در سیارههای دیگر، ماهها و مناطق مختلف وجود دارند؛ در زحل کوهها دیده میشود و در زهره، درخشندگیها و زیباییهای زیادی مشاهده میشود که در قمرها هم وجود دارد.
هوش مصنوعی: همه در تلاشند که منظور سخنان پیامبر را درک کنند، اما چون نمیتوان به عمق دریا با شنا رسید، به فهم کامل آن ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: وصیها و جانشینان پیامبران، رازها و علوم آنها را میدانند، بنابراین برای فهمیدن رازهای پدر، باید از پسر او سوال کرد.
هوش مصنوعی: جعفر صادق به شما میگوید که پیام رسول دربارهٔ اهل بیت، نکات عمیق و پنهانی دارد که باید درک شود. او به فرزندش گوشزد میکند که بدانید در اهل بیت چه حقایق و معرفتهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسانی که در علم ثابت قدم و با دانش هستند، میدانند که برای درک آیات پیامبر نیازی به پرسش از دیگران نیست، همانطور که نمیشود رازهای خاص یک آدم بزرگ مثل بوتراب را از فردی به نام بن حجر پرسید.
هوش مصنوعی: اگر از کسی در خراسان دربارهٔ راه کعبه بپرسی، او به تو خواهد گفت که همان راهی است که در گل و لای فرو میروی، مانند الاغ.
هوش مصنوعی: از شخصی در حجاز بپرس دربارهی طواف کعبه، تا با جاهای مهمی مثل مقام ابراهیم، مشعر، خیف و منی آشنا شوی و از رکن و حجر نیز اطلاعاتی به دست آوری.
هوش مصنوعی: رازداران، سخنان پیامبران را در کتابها نوشتهاند و در تفسیر این گفتهها، فصلی کوتاه قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: در آخرین دوران، نور و روشنی علم و دانش از سمت غرب به طرف شرق زمین تابیده خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر داستان عنقای مغرب را شنیدهای، بدان که آن پرندهی دانا در قاف خود، زیر پرش قرار دارد.
هوش مصنوعی: راه علم و دانش به سوی حقیقت، راهی مستقیم است. هر کس در این مسیر قرار نگیرد، از دین و حقیقت دور میشود.
هوش مصنوعی: زندگی بدون دانش ارزش ندارد. اگر دانش نباشد، بیماری به درستی درمان نمیشود و خدمتگزاری نیز زیر سؤال میرود و بیهوده میشود.
هوش مصنوعی: تنها با دانش است که میتوان نیک و بد را از هم جدا کرد و تنها با آگاهی است که تشخیص میدهیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد.
هوش مصنوعی: برای شناخت خدای یکتا و تمایز او از شیطان، فقط با علم و دانش میتوان به این آگاهی رسید. همچنین، تنها با داشتن دانش است که میتوان به بهشت دست یافت و از دوزخ رهایی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: کیست که دانش عالمان بزرگ را دارد و مانند آفتاب، مهر و عدل را در دل مردم میافکند؟ او ارفعالدوله، پرنس صلحجو و نامور است.
هوش مصنوعی: ده سال پیش، شخصی از قسطنطین بازگشته و همچون جان در بدن یا همچون نور در چشم، زندگی و حضورش حس میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ایران با احیای خود به ایرانیان عزیز و محبوب شد، زیرا ایران مانند جان و دل و جگر برای او ارزشمند است.
هوش مصنوعی: در این متن به بیان این موضوع پرداخته شده است که در آفرینش و دستاوردهایی که با استفاده از خلاقیت و تلاش به دست میآید، به اندازه و محدودیت قابل سنجش نیازی نیست. به عبارت دیگر، آنچه که از این تلاشها به دست میآید از آنچه قابل اندازهگیری است، فراتر میرود و نتیجهاش بیش از آنچه تصور میشود و انتظار میرود، خواهد بود.
هوش مصنوعی: با افراد دانا باید حمایت و مهربانی کرد، با هنرمندان باید سخاوت و generosity نشان داد، به یتیمان نان و پوشاک داد و به فقیران نیز باید پول و ثروت بخشید.
هوش مصنوعی: هر کس که در سرزمین عثمانی به مقامی دست یافت و هر کس که به مدت کوتاهی در سرزمین ایتالیا سفر کرد.
هوش مصنوعی: او در کتابهای کوچک رومی، آثار زیادی از خود به جا گذاشته و در کتابهای بزرگتر نیز دستاوردهای فراوانی از او دیده میشود.
هوش مصنوعی: او وعده میدهد که نشانههای بزرگی که در قفقاز و قسطنطنیه و روم به نمایش گذاشته شده، در مکانهای دیگری مثل سقسین، هند و کاشغر نیز خواهد نمود.
هوش مصنوعی: اگر دانشمندان معجزات او را جمعآوری کنند، به اندازهای زیاد است که صد کتاب در زمینهی اخلاق و رفتار اضافه خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کتاب شامل تعداد زیادی کراسه (صفحات) است و هر کراسه نیز شامل تعداد زیادی ورق میباشد. هر ورق چندین سطر دارد و در هر سطر نیز از هنر و خلاقیت استفاده شده است. این جمله به نوعی نشان میدهد که آثار ادبی و هنری میتوانند به اندازههای مختلفی تقسیم بندی شوند و هر بخش آن در بر دارنده زیبایی و فن باقی مانده است.
هوش مصنوعی: خبر خوب این است که دوباره بار دیگر، به سوی سرزمین و حکومت، به دنبال برکت و خوشبختی خواهد آمد.
هوش مصنوعی: چشم روشنی پادشاه، به خاطر دیدن انسانی که در آنجا ساکن شده، احساس شگفتی میکند. او در آن مکان آرام گرفته و عصایش را بر زمین قرار داده است.
هوش مصنوعی: زمانی که روح مقدس انسان را صاف و پاک میکند، مانند نسیم بهاری که خوشبو و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: کشاورزاندیشی که از دانش بیخبر است، بداند که انسانهای آگاه مانند درختانی بارور هستند که در این دنیا ثمر میدهند.
هوش مصنوعی: شادی ریشهای عمیق دارد و مانند شاخ و برگ درخت است که به کامیابی و نعمت گسترش مییابد. درختی که با هشیاری و آگاهی سایه میافکند، نشانهای از سعادت و رحمت است.
هوش مصنوعی: میوهاش در برابر دزدان ایمن است و برگهایش در فصل پاییز از ریزش محافظت شدهاند. شاخههایش از ارّه و تنهاش از تبر در امان است.
هوش مصنوعی: یک شاخه درخت در مغرب، برگ و نواهایی را به مشرق میبرد، و درختی در باختر از این شاخه میوهای خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: وقتی نامه صلح او در تمام دنیا منتشر شد، آوازه محبت و مهربانیاش در سطح جهان شهرت یافت.
هوش مصنوعی: در این بیت، به تشبیه ارتباطات و همزیستی میان موجودات و افراد مختلف پرداخته شده است. جوجه کبک دری که نمادی از لطافت و زیبایی است، در کنار عقاب، نماد قدرت و عظمت قرار میگیرد. همچنین، اشارهای به صلح میان شیعه و عمر دارد که توجه به تفاوتها و آشتی میان عقاید و افراد را نمایان میکند. به طور کلی، این بیت به همزیستی و اتحاد در میان تفاوتها و تضادها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: قلم او از هنر و خلاقیت حق بیپایان نشانههایی را به وجود میآورد و اندیشهاش به وضوح، بر اساس رحمت و بخشش الهی نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، به معجزات و نشانههای خداوند اشاره شده است. به عبارت دیگر، نَاقه یا شتر صالح از سنگ خلق شد، پرنده عیسی از خاک به وجود آمد، خیمه هارون از ابر نازل شد و آتش موسی از درخت بیرون آمد. این توصیفها نشاندهنده قدرت و عظمت خداوند در آفرینش و خلق معجزات است.
هوش مصنوعی: در سخن او مانند لعل درخشان و با ارزش است و نوشتهاش چنان است که به قدرت و عظمت آن، میتواند به معجزهای مانند شکافتن ماه دست یابد.
هوش مصنوعی: کوه به خاطر سرزنش او به لرزه میافتد و ابرها به خاطر سخنانش مانند فرزند دق، به شدت باران میبارند.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که بخشی، اگر مثل دریا و معادن طلا و جواهرات باشد، چیزی از آن کم نخواهد شد؛ نه طلا از معادن کاسته میشود و نه جواهرات از دریا.
هوش مصنوعی: فکر او مانند چراغی در شب تاریک است که اگر او بیعصا و لنگ لنگان در کوه و دشت حرکت کند، ممکن است راه را گم کند و به بیراهه برود.
هوش مصنوعی: این مردم، فقط ظاهری از انسان دارند، اما در حقیقت، روح و معنای واقعی بشر در درون آنهاست. آنها تنها خارجی و شکل هستند و عمق وجودشان حاوی معنای واقعی است.
هوش مصنوعی: همه آیات قرآن حقیقت دارند، اما در هر مقطعی تنها یک موضوع خاص به عنوان آغازین مطرح میشود و باقی موارد به آن ارتباط دارند و خبر از آن موضوع میدهند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل، خداوند برگزید که ذات مقدسش را از میان ایرانیان انتخاب کند، مانند نادرشاه که از افشار و تیمور که از تاتار بود.
هوش مصنوعی: خداوندا، آنچه من از این مردم مشاهده کردم، چیزی است که فرزندان فرعون و اسرائیلیها در زمان بخت النصر نیز ندیدند.
هوش مصنوعی: دشمنم به آسمان پرتاب شده، اما هر چه بیشتر از او دور میشوم، احساس میکنم که هنوز به او نزدیکتر هستم.
هوش مصنوعی: من مانند ماه هستم و او همان ستاره است. من مانند علم هستم و او شیء بیارزش. من مانند پرندهای آزاد هستم و او مانند نمدی است که مرا میپوشاند. من مانند ابری هستم و او مانند آستری که مرا به خود میسازد.
هوش مصنوعی: تو خود میدانی که من اولین نفر هستم که این مردم را به سوی آزادی هدایت کردهام.
هوش مصنوعی: تو خوب میدانی که من همان فردی هستم که صدایم باعث بیداری مردگان شده، همانطور که صدای مؤذن در سحرگاه، خوابآلودگان را بیدار میکند.
هوش مصنوعی: قلم من مانند صور اسرافیل است که با صدای بلندش در کوهها و دشتها، نفخهای را به وجود میآورد و در دریا صدا ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: عشق به وطن در دل من شعلهور است؛ مانند نالهای که در آتشسوزی میتابد. این احساس میتواند در دل تر و خشک برافروزد، چه در رطب و چه در چیزهای خشک، آتش ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: من در دژ غیرت خود، برای مقابله با دشمن، قلمی چون تیغ و بدنی چون زره آماده کردهام و بر سرم کلاهی و بر سینهام سپری دارم.
هوش مصنوعی: وقتی که وارد راه شدم، مانند شتری که به دشت می تاخت، جمعیتی از دانشمندان به همراه داشتم که از تعداد طایفههای ربیعه و مضر بیشتر بود.
هوش مصنوعی: در این زمان من در ساوجبلاغ گرفتار شدهام، مانند مه که در ابر پنهان است، یا زر که در خاک دفن شده و یا لعل که در سنگ قرار دارد.
هوش مصنوعی: در زمان خود با زراعتکاران چون شاهی در حالتی پژمرده و غمگین همراه هستم، مانند ماهی که در تاریکی پنهان شده است.
هوش مصنوعی: چشمهایم گریان و سینهام زخمدار است. بدنم عریان و درمانده چون اسیری است که دست بر سر گذاشته است. جانم به شدت در حال سوختن است و حالتی شبیه به کسی دارم که در آستانه مرگ است.
هوش مصنوعی: من در خاک خود به اندازه یک خار حقیر و بیارزش هستم، و در سرزمینم به اندازه یک خاک بینام و نشان در مسیر عبور.
هوش مصنوعی: مال و ثروت و خدمتکاران از دستم رفت و پوشش و زینتهایم بر خاک افتاد.
هوش مصنوعی: حاصل و نتیجهای که من از هنر و سخنوری کسب میکنم، پس از مرگ من به دست خواهد آمد، همانطور که طیار، به خاطر نام و لقبش از حال بوالبشر بهرهای برده است.
هوش مصنوعی: من در زندگیام روزهای خوشی را تجربه کردهام، اما حالا به زمانی رسیدهام که در اوج ناامیدی هستم.
هوش مصنوعی: من خود به خود حالتی ثابت ندارم که این رقیبان بیایند و بر من فشار بیاورند و مرا تغییر بدهند.
هوش مصنوعی: ما چند نفر به یک باغ رفتیم و با هم بذر کاشتیم. در این راه، در سود و زیان و منفعت و ضرر شریک هستیم.
هوش مصنوعی: من از عشق خود درد و رنج میکشم، اما از آن طرف، از زیباییهای زندگی نیز لذت میبرم. به نوعی در این دوگانگی، از تلخیها و شیرینیهای عشق بهره میبرم.
هوش مصنوعی: تمام این کارها را برای مصلحت انجام دادیم، در دریای بزرگی غوطهور شدم و حالا مانند علفی در زیر پاهای آنان، در سطح پایینتری قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: من در دل خود به تو از رنجهای وطن گفتم، زیرا جز تو کسی را ندارم که به حال من دل بسوزاند.
هوش مصنوعی: برای اینکه بدانی وقتی دشمن به بازار میآید، در درون آن هیچ یاری مثل من پیدا نخواهی کرد، جز اینکه در بیرون از بازار باشی.
هوش مصنوعی: فضیلت و ارزش من را خودم میدانم، زیرا این موضوع بسیار واضح و شناخته شده است. همانطور که طلاشناسان ارزش طلا را میدانند، من هم از ارزش خود آگاه هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.