گنجور

 
ادیب الممالک

ای دریغا کهربا با امزیک و فیروزه نگین

آن بصافی بی نظیر و این بخوبی بی قرین

آن یکی افتاد از کالسکه اندر آستان

وین به بزم نصرة الدوله برفت از آستین

آن یکی انگشتری را حضرت والای راد

داده بهر زیب دست ساعدالملک مهین

و آن دگر همزاد لعل فرخ میراجل

در صفا و راستی مانند نای حور عین

ساعدالملک ارنگین گم کرد خود بشگفت نی

زانکه جم را نیز چندی یاوه شد از کف نگین

هست بگشفت آنکه گم شد مریمی کاندر دمید

بادها در پیکرش روح القدس روح الامین

ناگوار آید طعام از بعد خسرانی چنان

پرخمار آید شراب از بهر فقدانی چنین

میزبان گر انگبین برخوان مهمانان نهد

میهمانان را در این خوان سرکه گردد انگبین

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کسایی

فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین

فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین

فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست

فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین

فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا

[...]

فرخی سیستانی

ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین

نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین

کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه

چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین

سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی

[...]

منوچهری

حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین

داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین

شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفت‌جفت

ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین

حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست

[...]

قطران تبریزی

گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین

بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین

بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان

کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین

ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند

[...]

مسعود سعد سلمان

آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین

کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین

آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا

آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین

چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه