لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
ادیب الممالک

نه عمر رفته دگر باره آید اندر دست

نه تیر چون ز کمان جست آید اندر شست

چو عمر رفته نیاید بدست آن بهتر

که در حوادث آینده خفته باشی و مست

ترا ز خواب چهل ساله ننگ و عار مباد

از آن که دامن خوابت بمرگ در پیوست

بخسب تا ببینی ز انقلاب زمان

ستارها شده تاریک و آسمانها پست

چو طشت عمر ز بام افتاد و کرد صدا

تفاوتی نکند گر شکست یا نشکست

ستور لاشه چو پرداخت کالبد زروان

نه بار برد و نه خربنده اش بر آخور بست

دوباره دوشش سنگین نشد ز بار گران

دوباره پشتش از آسیب خشگریش نخست

چدار واخیه و داغ و لواشه و افسار

ز لوح حافظه فرموش کرد و از غم رست

نه مرده ریگش در دست مفتیان افتاد

نه کس بحیله زنش گادو جای او بنشست

خری بمرد و خری بسته شد بر آخور وی

قراقری به شکم اوفتاد و بادی جست

تو نیز ای پسرار آدمی نه ای خرزی

اگر فرشته نه ای با ددان مشو همدست

رهین آخور خود شو که مرغ و ماهی را

طمع بدام در افکند و آرزو در شست

ز خیر اگر خبرت نیست سوی شرم گرای

که در میانه این هر دو نیز چیزی هست

ستور بارکش از مرد آدمی کش به

شکم پرست نکوتر بود ز نفس پرست

امیر یا سخن آهسته گو که باده کشان

شراب رز نشناسند از شراب الست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابوالفرج رونی

دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست

از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است

سوزنی سمرقندی

رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت

به بارگاه وزیر خدایگان بنشست

که تا نظر کند اندر جمال طلعت او

که هیچ شه را مانند او وزیری هست

خجسته‌رای و همایون‌لقا و فرّخ‌فال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست

در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست

جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان

سریر کفر بلند و سرای ایمان پست

رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد

[...]

انوری

رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل

شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست

زمانه نی در مردی در کرم بشکست

سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست

دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر

[...]

سعدی

چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کسم دیده بر نمی‌باشد

خلیل من همه بت‌های آزری بشکست

مجال خواب نمی‌باشدم ز دست خیال

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه