در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها حزین لاهیجی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - تضمین از سعدی :: سعدی » گلستان » دیباچه
حزین لاهیجی (بیت ۳): غرض نقشی ست کز ما باز ماند - که هستی را نمی بینم بقایی
سعدی (بیت ۱۰۸): غرض نقشیست کز ما باز ماند - که هستی را نمی بینم بقایی
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - تضمین از سعدی :: سعدی » گلستان » دیباچه
حزین لاهیجی (بیت ۴): مگر صاحبدلی روزی به رحمت - کند در حق مسکینان دعایی
سعدی (بیت ۱۰۹): مگر صاحبدلی روزی به رحمت - کند در کار درویشان دعایی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱ - نیایش و عرض شکوی:پرتو روی تو را نیست جهان پرده دار - امتلأ الخافقین شارق ضوء النهار
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار - چون نتواند کشید دست در آغوش یار
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:دولت جان پرورست صحبت آمیزگار - خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار - سفرهٔ یکروزه کرد، نقد همه روزگار
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۴:باد بهاری وزید، از طرف مرغزار - باز به گردون رسید، نالهٔ هر مرغزار
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۵:قَدْ شٰابَهَ بِالْوَرَیٰ حِمارٌ - عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در وصف حضرت رسول اکرم(ص):جان تازه ز تردستی ابر است جهان را - آبی به رخ آمد، چه زمین را چه زمان را
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب:در زیر لب آوازه شکستیم فغان را - گوشی بنما تا بگشاییم زبان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:ساقی بده آن کوزهٔ یاقوتِ روان را - یاقوت چه ارزد بده آن قوتِ روان را
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) و شکوه از غربت:آمد سحر ز کوی تو دامن کشان صبا - اهدی السّلام منک عَلی تابع الهدا
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - تجدید مطلع:کای آستان قصر جلال تو عرشسا - وی مهر ومه به راه توکمترز نقش پا
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - تجدید مطلع:ای نور دیده را به غبار تو التجا - خاک درت به کعبهٔ دلها دهد صفا
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - تجدید مطلع:گردی ز آستان تو یا مبدء النعم - چشم امیدوار مرا منتهی الرّجا
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱:شکر و سپاس و منت و عزت خدای را - پروردگار خلق و خداوند کبریا
سعدی » گلستان » دیباچه:اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست - تا بر سرش بُوَد چو تویی سایهٔ خدا
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - شکایت از زندگی در هند و مدح حضرت امیر مؤمنان (علیه السّلام):با همه دعوی اسلام چو اصحاب سعیر - روزگاری ست که در دوزخ هندیم اسیر
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر - به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - مدح و منقبت حضرت مولی الموالی علی بن ابیطالب (ع):مشکینه طرّه ای به شب عنبرین لباس - آمد به خواب من پی آشفتن حواس
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:شمشیرِ نیک از آهنِ بد چون کند کسی؟ - ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در مدح و منقبت امیر مومنان علیه السلام:ای نگاهت به صید دل، بازی - مژه ها جمله در سنان بازی
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - پند:ای که پنجاه رفت و در خوابی - مگر این پنج روزه دریابی
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۵:هر که بیمشورت کند تدبیر - غالبش بر غرض نیاید تیر
سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲۶:ای پسندیده حیف بر درویش - از برای قبول و منصب خویش
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۱:ای زبردستِ زیردستآزار - گرم تا کی بماند این بازار؟
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۷:گر نشیند فرشتهای با دیو - وحشت آموزد و خیانت و ریو
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در ثنای حضرت امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع):زده ام طبل عشق و رسوایی - شهرهٔ شهرتم به شیدایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰:تا کیام انتظار فرمایی - وقت نامد که روی بنمایی؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲:همه چشمیم تا برون آیی - همه گوشیم تا چه فرمایی
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در منقبت و توسّل به حضرت ولی عصر (عج):نی خامه دارد سر خوش نوایی - کهن بلبل آهنگ دستان سرایی
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۴:چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید به هر کس نمایی
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السّلام:از یمن سرفرازی مدح خدایگان - کلکم گذشته از علم شاه کاویان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در انتقال دولت از سلغریان به قوم دیگر:این منتی بر اهل زمین بود از آسمان - وین رحمت خدای جهان بود بر جهان
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در توصیف خود سروده است:بنده ام، مسکنت سرای من است - خاکم، افتادگی عصای من است
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵:یکی از بخت کامران بینی - دیگری تنگ عیش و کوتهدست
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۵:دست بر پشت مار مالیدن - به تلطف نه کار هشیارست
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۴:جنگ و زورآوری مکن با مست - پیش سرپنجه در بغل نه دست
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در بیان حال خود و نصیحت:چشمم گشوده است در فیض نوبهار - از داغ، ریخته ست دلم طرح لاله زار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار
-
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در شکایت از روزگار:نبندی دل ای بخرد هوشیار - به جادوی نیرنگی روزگار
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۴:خداوند کشور خطا میکند - شب و روز ضایع به خمر و خمار
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۰:بزرگی نماند بر آن پایدار - که مردم به چشمش نمایند خوار
سعدی » گلستان » دیباچه:کرم بین و لطف خداوندگار - گنه بنده کرده است و او شرمسار
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۰:نمانَد ستمکارِ بدروزگار - بماند بر او لعنتِ پایدار
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:حریفِ ترشرویِ ناسازگار - چو خواهد شدن دست پیشش مدار
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲:ز خود بهتری جوی و فرصت شمار - که با چون خودی گم کنی روزگار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۳ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۷۶-۱۵۱]:چو ما را به غفلت بشد روزگار - تو باری دمی چند فرصت شمار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۳ - رسالهٔ نصیحة الملوک [۷۶-۱۵۱]:چو بیداد کردی توقع مدار - که نامت به نیکی رود در دیار
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:در این ورطه کشتی فرو شد هزار - که پیدا نشد تختهای بر کنار
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷:می چون سبو کشید، لب می پرست ما - در کارگاه سعی، نجنبید دست ما
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما - فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹:خواهم درین گلستان، دستوری صبا را - تاگرد سر بگردم، آن یار بی وفا را
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱:بر رخ چه درگشاید، بیگانهٔ وفا را - چشمی که می نبیند دیدار آشنا را؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا - گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:ز لوح سینه ستردیم، علم فتوا را - به آب میکده شستیم، لوث تقوا را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:اگر تو فارغی از حال دوستان یارا - فراغت از تو میسّر نمیشود ما را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:شب فراق نخواهم دَواج دیبا را - که شب، دراز بُوَد خوابگاه تنها را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:سپاس دار خدای لطیف دانا را - که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است:سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست - که پیش اهل هنر منصبی بود ما را
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مشکل افتاد عجب کار من حیران را - دل مگر یاد دهد، مهر و وفا جانان را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را - چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:ای که انکار کنی عالم درویشان را - تو ندانی که چه سودا و سر است ایشان را
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:گران افتاده لنگر، کوه درد سینه فرسا را - خدا صبری دهد دلهای از جا رفتهٔ ما را
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:به آب از آتش می داده ام خاک مصلّا را - به باد، از نالهٔ نی دادهام، ناموس تقوا را
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷:به فردا وعده داد امروز جان ناشکیبا را - که شادی مرگ سازد، وعده فردای او ما را
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰:چنان افشاند چشمم، بیتو، اشک بیمحابا را - که ابر امشب، غلط هردم به دریا میکند ما را
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۹:گرانجان میکند، تعظیم بیجا اهل دنیا را - نگین از بهر نام خشک، خالی میکند جا را
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا - به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸:در مجلس ما خون دل است اینکه به جام است - هر قطره که از دل نتراویده حرام است
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است - ای مجلسیان راه خرابات کدام است
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:خورشید و ماه آینهٔ حسن یار نیست - عینک حجاب گردد، اگر دیده تار نیست
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:هان تا سپر نیفکنی از حملهٔ فصیح - کاو را جز آن مبالغهٔ مستعار نیست
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:دل گواه است که در پرده دلارایی هست - هستی قطره دلیل است که دریایی هست
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۴:روشن از حیرت دل شد که دلارایی هست - در بر این آینه را، آینه سیمایی هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست - وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱:تو را چه غم که به درد تو مبتلایی هست؟ - مراست غم که ندانسته ای وفایی هست
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست - بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹:گل داغ است که صحرای دلم خرّم ازوست - خون گرم است که ناسور مرا مرهم ازوست
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست - عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:به خاطر چون خیال لعل آن رنگین عتاب آید - چو مستان از دهان خامه ام بوی شراب آید
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۴:نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت - تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۳۰:نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت - تو زیبایی به نام ایزد چرا باید که بربندی؟
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹:یک ره به سر تربتم از ناز نیامد - این جان ز تن رفته، دگر باز نیامد
سعدی » گلستان » دیباچه:ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز - کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز - کآن سوخته را جان شد و آواز نیامد
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۸:نالم به اثر گر غم او یار نباشد - گریم به نمک، دیده چو خونبار نباشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:آن به که نظر باشد و گفتار نباشد - تا مدعی اندر پس دیوار نباشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:جنگ از طرف دوست دلآزار نباشد - یاری که تحمل نکند یار نباشد
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۴:خوش آن عاشق که شیدای تو باشد - بیابان گرد سودای تو باشد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:اگر سروی به بالای تو باشد - نه چون بشن دلارای تو باشد
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷:دل آزاده، باخدا باشد - ذکر، نسیان ماسوا باشد
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۶ - تقریرات ثلاثه:پادشه سایۀ خدا باشد - سایه با ذات آشنا باشد
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸:فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون شود؟ - موج سراب، دام ره خضر چون شود؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود - تا منتهای کار من از عشق چون شود
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰:زهر غم هجر تو به جان کارگر افتاد - امّید وصال تو به عمر دگر افتاد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد - از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴:اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟ - به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:به حسن دلبر من هیچ در نمیباید - جز این دقیقه که با دوستان نمیپاید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹:فراق را دلی از سنگ سختتر باید - مرا دلیست که با شوق بر نمیآید
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:مرو به خواب که خوابت ز چشم بِرباید - گرت مشاهدهٔ خویش در خیال آید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:حقیقتیست که دانا سرای عاریتی - ز بهر هشتن و پرداختن نفرماید
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح صاحب دیوان:سفینهٔ حکمیات و نظم و نثر لطیف - که بارگاه ملوک و صدور را شاید
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۴:گمان مبر که جهان اعتماد را شاید - که بیعدم نبود هر چه در وجود آید
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷:شب که در خلوت اندیشه تمنّای تو بود - گل داغ دل من انجمن آرای تو بود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود؟ - سر نه چیزیست که شایستهٔ پای تو بود
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵:در دیده مرا بی تو پریشان نظری بود - خونابهٔ آغشته به لخت جگری بود
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود - کاو را به سر کشته هجران گذری بود
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳:دل بی جهت شکایتی از روزگار کرد - هر کار کرد، یار فراموشکار کرد
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴:من شعله ام، به پیرهنم هر که خار کرد - در جیب من شکفته تر از گل، بهار کرد
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۶:آن مشکبو غزال ز چشمم گذار کرد - چشم مرا چو نافهٔ مشک تتار کرد
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۸:این عشق تازه دیده به اشکم دچار کرد - خار خزان رسیدهٔ مژگان، بهار کرد
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - توحید:فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ - یا کیست آنکه شکر یکی از هزار کرد؟
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۳:از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار - زیر بار خود بود دستم، چو شاخ میوه دار
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار - راستی باید به بازی صرف کردم روزگار
سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۸:سود دریا نیک بودی گر نبودی بیم موج - صحبت گل خوش بدی گر نیستی تشویش خار
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۸:باید از نالهءجانکاه عصا دارد پیش - بس که دشوار برآید، نفس از سینهٔ ریش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:گردن افراشتهام بر فلک از طالع خویش - کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش - من بیکار گرفتار هوای دل خویش
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:شاهد آنجا که روَد، حرمت و عزّت بیند - ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۵:گلستان محبت را ز دیرین عندلیبانم - به گوش غنچه گستاخ است گلبانگ پریشانم
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۶:به خون خود چو گل آغشته دامن تا گریبانم - به چشم طفل طبعان گرچه از رنگین لباسانم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم - قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۴:بر آن سرم که غم تازه در کنار کشم - ز داغ عشق به دل طرح لاله زار کشم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۴:غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟ - به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۰:تو و زهد خشک زاهد، من و عشق و می پرستی - تو و عیش و هوشیاری، من و گریه های مستی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:همه عمر برندارم سر از این خمار مستی - که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۱:بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی - شاید که دهد اشک مرا رنگ حنایی
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۸:منت نکشد همّتم از دست دعایی - زد غیرت من هر دو جهان را سرپایی
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۸:در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی - بی جایی و چون می نگرم در همه جایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸:مشتاق توام با همه جوری و جفایی - محبوب منی با همه جرمی و خطایی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۵:از دست کسی بستده هر روز عطایی - معذور بدارندش یک روز جفایی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۸۴:تا نیک ندانی که سخن عین صواب است - باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۴:کمند جذبه اش نگذاشت مجنونی به صحرایی - سواد شهر بند حلقهٔ زلف دلارایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی - دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴:چه روی است آن که دیدارش ببرد از من شکیبایی - گواهی میدهد صورت بر اخلاقش به زیبایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰:نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی - که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵:ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی - به سینه هر گل داغی ست چشم آهویی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵:چه جرم رفت که با ما سخن نمیگویی - جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۲:کند گردآوری زلفش، دل شوریده بسیاری - که زندان را نباشد بهتر از زنجیر، دیواری
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲۰:گذشت آن دور کز ساغر، کند یاری مرا یاری - به اشک لاله گون زین پس، نمایم چهره گلناری
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۷۱:چو نفس آرام میگیرد چه در قصری چه در غاری - چو خواب آمد چه بر تختی چه در پایان دیواری
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۵:بدا ما قد بدا فی الحبّ من بیداءِ اشواقی - اَنل کأساً و اسکرلی، الا یا ایها السّاقی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶:به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی - به صد دفتر نشاید گفت حسبالحال مشتاقی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۳:ناله ام را در دلش تأثیر بودی کاشکی - شکوه ام را گاهگاهی می شنودی کاشکی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۰:عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی - یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی
-
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۵:خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی - ته جرعه ای کرم کن، مِن راوقِ الکرامی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۰:صاحب نظر نباشد در بند نیکنامی - خاصان خبر ندارند از گفت و گوی عامی
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱ - در توسل به حضرت خاتم الانبیاء (ص):یا خاتم النبییّن، غمخوار عالمی تو - پیش تو چون ننالم؟ از جور آسمانی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی - دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵ - در عذرخواهی از اتفاق توارد در اشعار:به خدایی که از اشارت کن - عالمی را نموده معماری
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۵:هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۰۵:ای پسندیده حیف بر درویش - تا دل پادشه به دست آری
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:ای که شخصِ مَنَت حقیر نمود - تا درشتی هنر نپنداری
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۵:چون نداری کمال ِ فضل آن به - که زبان در دهان نگه داری
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۶ - قطعه دربارهٔ صبر و شکیبایی:شب گذشته، فتادم به خاک کوچهٔ غم - هزار مرحله، ز آرامگاه راحت دور
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمسالدین محمد جوینی صاحب دیوان:نظر دریغ مدار از من ای مه منظور - که مه دریغ نمیدارد از خلایق نور
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:نماند حاتمِ طایی ولیک تا به ابد - بمانْد نامِ بلندش به نیکویی مشهور
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۷ - در وصف خود و انتقاد از بی هنران:ازچهل سال فزون شد که به شیرین سخنی - من چو خورشید در اقطار جهانم مشهور
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور - قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۷ - برای کسی که اشعار او را به سرقت برده است:غزلی برده رندکی از من - که نگویم ز ننگ، نامش باز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:ای به خلق از جهانیان ممتاز - چشم خلقی به روی خوب تو باز
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:متقلب درون جامه ناز - چه خبر دارد از شبان دراز
سعدی » گلستان » دیباچه:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز؟
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۸:آن که چون پسته دیدمش همه مغز - پوست بر پوست بود همچو پیاز
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:گر کسی وصف او ز من پرسد - بیدل از بینشان چه گوید باز
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - در وصف شمشیر:به کف تیغ من اژدها پیکری ست - اباصولت شیر و خشم پلنگ
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۸:از آن کز تو ترسد بترس ای حکیم - وگر با چون او صد برآیی به جنگ
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴:شنیدم که مردانِ راهِ خدای - دلِ دشمنان را نکردند تنگ
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:به خون عزیزان فرو برده چنگ - سر انگشتها کرده عنابرنگ
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - خطاب به امیری نادان:چارپایی شنیده ام مرده است - از امیرکبیر، طال بقاه
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:کس نیاید به خانهٔ درویش - که خراجِ زمین و باغ بده
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - تضمین از سعدی:بود بر محملم، دل چون درایی - مرنج از من، اگر سنجم نوایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲:تو با این لطف طبع و دلربایی - چنین سنگین دل و سرکش چرایی
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:گرم راحت رسانی ور گزایی - محبت بر محبت میفزایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۴:خداوندان نعمت را کرم هست - ولیکن صبر به بر بینوایی
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۹۵:طبیبی را حکایت کرد پیری - که میگردد سرم چون آسیایی
سعدی » گلستان » دیباچه:بمانَد سالها این نظم و ترتیب - ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - صحبت ناجنس:دارم آزرده دلی، تنگ تر از دیدهٔ میم - شده ام داغ درین دایره چون نقطه جیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم - خواب در روضهٔ رضوان نکند اهل نعیم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم - الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم
سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق:سالک راه خدا پادشه ملک سخن - ای ز الفاظ تو آفاق پر از درّ یتیم
-
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - در تاریخ فوت پدر دانشمند خود گفته است:علامهٔ دهر، والد والا شان - چون کرد سفر به جنّت جاویدان
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در تاریخ فوت عالمی عبدالله نام۳:نور دل و دیده، مجلس آرای زمان - ملا عبدالله فاضل عالیشان
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷:پرسید ز یار خود، یکی از یاران - کی دوست بگو چگونه ای؟ گفت ای جان
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۱:آلودهٔ زهد کرده ام دامانی - وجّهت مِنَ المسجدِ نحو الحانِ
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:یرلیغ ده ای خسرو خوبان جهان - تا پیش قدت چنگ زند سرو روان
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:امروز که دستگاه داری و توان - بیخی که بر سعادت آرد بنشان
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۵:در دیدهٔ هر که شق کند پردهٔ خواب - سرتاسر آفاق بود موج سراب
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب - صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:از عمر عزیز رفته افزون از شصت - گاهی در کار و گه به کوتاهی دست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:آن یار که عهدِ دوستاری بشکست - میرفت و منش گرفته دامان در دست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:شبها گذرد که دیده نتوانم بست - مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:هشیار سری بُوَد ز سودای تو مست - خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست!
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست - پنداشت که مهلتی و تأخیری هست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:تدبیر صواب از دل خوش باید جست - سرمایهٔ عافیت کفافست نخست
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲:خیری که برآیدت به توفیق از دست - در حق کسی کن که درو خیری هست
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:در هند اگر کسی نرنجد از راست - گویم طبقات خلق را بی کم و کاست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:وه وه که قیامتست این قامت راست - با سرو نباشد این لطافت که تراست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:آن کس که خطای خویش بیند که رواست - تقریر مکن صواب نزدش که خطاست
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۷:میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۸۰:میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:در زیر فلک نالهٔ ما بی اثر است - بی دردان را ز درد ما کی خبر است؟
سعدی » گلستان » دیباچه:زآن گه که تو را بر من مسکین نظر است - آثارم از آفتاب مشهورتر است
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:از خصمی مردمان مرا حال نکوست - یاران همه دشمنند، خصمان همه دوست
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:آن دیده، که بازاری عشاقش خوست - روی طلب راه نوردان با اوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:از بس که بیازرد دل دشمن و دوست - گویی به گناه مسخ کردندش پوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست - هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:چون حال بدم در نظر دوست نکوست - دشمن ز جفا گو ز تنم برکن پوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:غازی ز پی شهادت اندر تک و پوست - وان را که غم تو کشت فاضلتر ازوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:گر دل به کسی دهند باری به تو دوست - کت خوی خوش و بوی خوش و روی نکوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:گر زخم خورم ز دست چون مرهم دوست - یا مغز برآیدم چو بادام از پوست
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:گویند رها کنش که یاری بدخوست - خوبیش نیرزد به درشتی که دروست
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:گر خود ز عبادت استخوانی در پوست - زشتست اگر اعتقاد بندی که نکوست
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۱۰:خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست - با هر که در اوفتی چنان باش که اوست
سعدی » مجالس پنجگانه » شمارهٔ ۲ - مجلس دوم:دشمن که جفایی کند آن شیوۀ اوست - باری تو جفا مکن که معشوقی و دوست
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴:گردد چو خراب تن، چه غم؟ جان باشد - ویران چو شود حباب، عمّان باشد
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:هر کس که درست قول و پیمان باشد - او را چه غم از شحنه و سلطان باشد
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹:خوش آن که پیام ارجعی گوش کند - زان بادهٔ صافی، قدحی نوش کند
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:نه هر که طراز جامه بر دوش کند - خود را ز شراب کبر مدهوش کند
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۵:با سرمه چو شد نرگس عیّار تو یار - شد چون دل شب، روز گرفتار تو تار
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:درویش که حلقهٔ دری زد یک بار - دیگر غم او مخور که درها بسیار
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۵:تو بر سرِ قدرِ خویشتن باش و وقار - بازیّ و ظرافت به ندیمان بگذار
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۵:قاضی چو به رشوت بخورد پنج خیار - ثابت کند از بهر تو ده خربزهزار
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:در راه خطیری که نشیب است و فراز - کورانه به پای خفتهٔ خویش مناز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز - کوته نکنم ز دامنت دست نیاز
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:نامردم اگر زنم سر از مهر تو باز - خواهی بکشم به هجر و خواهی بنواز
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹:بخرید یکی خواجه، غلامی به هوس - پرسید از آن بنده ی پاکیزه نفس
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:رویی که نخواستم که بیند همه کس - الا شب و روز پیش من باشد و بس
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:گر بیخبران و عیبگویان از پس - منسوب کنندم به هوی و به هوس
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱:این خرقهٔ پر زرق و ردای سالوس - ای دل به کجا برم؟ کزو به ناقوس
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:چون زهرهٔ شیران بدرد نالهٔ کوس - بر باد مده جان گرامی به فسوس
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۰:آنم که به ملک نیستی سلطانم - با سامانم اگر چه بی سامانم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳:مندیش که سست عهد و بدپیمانم - وز دوستیت فرار گیرد جانم
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۴:چون شمع بود داغ جنون تاج سرم - آتش به جهانی زده مژگان ترم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:خورشید رخا من به کمند تو درم - بارت بکشم به جان و جورت ببرم
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:هر سروقدی که بگذرد در نظرم - در هیأت او خیره بماند بصرم
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۵:آمد سحر آن نگار خونین جگران - پرسید ز احوال منِ دل نگران
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:یاران به سماع نای و نی جامهدران - ما، دیده به جایی متحیر نگران
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۱:مهری به لب خود زن اگر مرد مهی - گر نیکی، اگر بدی، که خاموش بِهی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:گر دولت و بخت باشد و روزبهی - در پای تو سر ببازم ای سرو سهی
سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:تا دل به غرور نفس شیطان ندهی - کز شاخ بدی کس نخورد بار بهی
سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که به قرآن و خبر زو نرهی - آن است جوابش که: جوابش ندهی
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۹:معشوق هزار دوست را دل ندهی - ور میدهی آن دل به جدایی بنهی
-
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۲:هر دم ز تو عمر می کَنَد بیخ و بنی - جز وعده به فردا نشناسی سخنی
سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:در وهم نیاید که چه شیرین دهنی - اینست که دور از لب و دندان منی
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶۹:مردی نه به قوتست و شمشیرزنی - آنست که جوری که توانی نکنی
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲۶:ماری تو که هر که را ببینی، بزنی - یا بوم که هر کجا نشینی، بکنی
-
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۷:آشفته چو من نبود، سنبل به گلستانها - شوریده سرم دارند، این طرّه پریشانها
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:وقتی دل سودایی، میرفت به بستانها - بیخویشتنم کردی، بوی گل و ریحانها
-
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۱۸:زاهد خمیده است چو چنگ و ملول نیست - یک تار موی بر تن او بی اصول نیست
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۶:گوینده را چه غم که نصیحت قبول نیست - گر نامه رد کنند گناه رسول نیست
-
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۵:گزند کوکب از کژدم فزون جان را زیان دارد - خدا از چشم این شبزندهداران در امان دارد
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد - جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۰:تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد - نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
-
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸۲:خزان چه می برد از نوبهار رنگینم؟ - گل همیشه بهار است، داغ دیرینم
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم - کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۶۸:سگی شکایت ایام با کسی میکرد - نبینیام که چه برگشته حال و مسکینم
-
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۹۹:به دنبال خرام آن پری رو - رمیدن می رود از یاد آهو
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:من از دست کمانداران ابرو - نمییارم گذر کردن به هر سو
-
حزین لاهیجی » اشعار عربی » شمارهٔ ۲:یا بدیع الجمال قد اهویک - قلبی المبتلی تحیر فیک
سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۵۲:بد نه نیکست بیخلافت ولیک - مرد خالی نباشد از بد و نیک