فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون شود؟
موج سراب، دام ره خضر چون شود؟
سودای زلف یار، به دیوانگی کشید
فکری که در دماغ بماند، جنون شود
در سینه شکسته دلان تو آه نیست
چون بشکند سپاه، علمها نگون شود
بی شفقت است ناخن خارا تراش عشق
نزدیک شد غبار دلم بیستون شود
در قلزمی که شورش عشق است، ناخدا
بالد به خویش قطره و دریای خون شود
خاکم به باد رفت وز یادم نمی روی
عشق آن خیال نیست که از دل برون شود
در نشئه، نیست عقل فلاطون کم از شراب
هر کس گزید خلوت خم، ذوفنون شود
هر برگ از بهار دگرگیرد آب ورنگ
از خون دیده، چهره مرا لاله گون شود
عمری که هست مایهٔ آزادگی حزین
حیف است صرف محنت دنیای دون شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرتها و دردهای عاطفی شاعر اشاره دارد. او از فقر عاطفی و روحی خود میگوید و بیان میکند که عشق و دیوانگی او ناشی از زلف یار است. درون او پر از شکسته دلانی است که به اندرزهای علم توجهی ندارند و عشق در او مانند تلاطم دریا جاری است. شاعر به یادآوری میپردازد که عشق حقیقی نمیتواند از دل بیرون برود و نشان میدهد که حتی عقل نیز در برابر شراب عشق کمنور میشود. در نهایت، او به ارزش عمر و آزادی اشاره کرده و حسرت میخورد که این هدایا صرف سختیهای دنیای پست گردد.
هوش مصنوعی: فقر من چگونه میتواند در برابر زیباییهای دنیایی که به نظر میرسد کمقدر باشد، کوچک و بیارزش شود؟ مانند موج سراب، آیا میتوان به امید رسیدن به خضر (نماد دانش و wisdom) در میان این دنیای فریبنده، قدم برداشت؟
هوش مصنوعی: عشق و علاقه به موهای یار، آدمی را به جنون میکشاند و افکاری که در ذهن میمانند، به جنون تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: در دل کسانی که دلی شکسته دارند، هیچ آهی وجود ندارد؛ زیرا وقتی سپاه دشمن شکست بخورد، پرچمها و نشانهها نیز به زمین میافتند.
هوش مصنوعی: عشق به مرور زمان موجب میشود که غم و غصههای قلبم از بین برود و در این مسیر، سختیها و چالشهای زیادی وجود دارد. در عین حال، عشق به من کمک میکند تا بر مشکلات غلبه کنم و دوباره به زندگی امیدوار شوم.
هوش مصنوعی: در فضای پر شور عشق، ناخدا با خود به اندازهای از احساسات عمیق و دردهایش غرق میشود که همچون قطرهای در دریای خون خود را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: خاکم به باد رفت و دیگر از یادم نمیروی. عشق آن خیال نیست که از دل برود و فراموش شود.
هوش مصنوعی: در مقام سرخوشی، عقل فلسفی بزرگ فلاطون هم از شراب بینصیب نمیماند و هر که به دلخواه خود از خم شراب بنوشد، به حالتى فراموشی و ذوق خاص دست مییابد.
هوش مصنوعی: هر برگ از بهار تازهای آب و زندگی میگیرد و رنگ چهرهام، با اشکهایی که ریختهام، مانند لاله میشود.
هوش مصنوعی: زندگی که در اختیار داریم، فرصتی است برای آزادگی و شکوفایی. بسیار جای تاسف است که این فرصت صرف زحمتهای سخت و ناچیز دنیوی شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنگه که صحن معرکه درای خون شد
در دست مرگ جان دلیران زبون شود
خون در رگ مبارز پیکار بفسرد
جان در تن مقاتل غدار خون شود
زان بر فراخته شده رایات کارزار
[...]
آن دزد چون بود که به خانه درون شود
خانه ز بیم دزد ز روزن برون شود
خانه روان و دزد طلبکار خانگی
چون خانه رفت خانگی او را زبون شود
هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود
تا منتهای کار من از عشق چون شود
دل بر قرار نیست که گویم نصیحتی
از راه عقل و معرفتش رهنمون شود
یار آن حریف نیست که از در درآیدم
[...]
هر شب دلم ز دست خیالت زبون شود
تا حال من به عاقبت کار چون شود
خونریز گشت مردم چشمت چو ساقیی
کز دست وی قرابه می سرنگون شود
باران اشک خانه چشمم خراب کرد
[...]
آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود
در دیده رشته های نگه جوی خون شود
لنگر درین محیط کند کار بادبان
دیوانگی ز سنگ ملامت فزون شود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.