گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

بخش ۱: پیر طریقت گوید: خداوندا نام تو ما را جواز،مهر تو ...

بخش ۲: پیر طریقت گوید: دو گیتی در سر دوستی شد و دوستی در سر دوست اکنون نمیتوانم گفت که اوست

بخش ۳: پیر طریقت گوید: فردا در موقف حساب اگر مرا نوائی ...

بخش ۴: پیر طریقت گوید: خدایا نمی توانیم این کار را بی تو ...

بخش ۵: پیر طریقت گوید: خدایا از آنچه نخواستی چه آید؟ و ...

بخش ۶: پیر طریقت گوید: آه از قسمتی که پیش ازمن رفته،فغان ...

بخش ۷: پیر طریقت گوید: خدایا گر زارم در تو زاریدن خوش ...

بخش ۸: پیر طریقت گوید: شرم حصار دین است و مایه ایمان و ...

بخش ۹: پیر طریقت گوید: خدایا بنده با حکم ازل چه برآید و ...

بخش ۱۰: پیر طریقت گوید: خدایا نسیمی وزید از باغ دوستی دل ...

بخش ۱۱: پیر طریقت گوید: خدایا تو دوستان را به دشمنان می ...

بخش ۱۲: پیر طریقت گوید: کار آن دارد که با تو کاری دارد ...

بخش ۱۳: پیر طریقت گوید: در سر گریستن دارم دراز ندانم که ...

بخش ۱۴: پیر طریقت گوید: محقق وقتی بحق رسد که سیل ربوبیت ...

بخش ۱۵: پیر طریقت گوید: خدایا یک چندی بیاد تو نازیدم آخر ...

بخش ۱۶: پیر طریقت گوید: خداوندا یادت چون کنم که خود ...

بخش ۱۷: پیر طریقت گوید: خدایا شاد بدانیم که تو بودی و ما ...

بخش ۱۸: پیر طریقت گوید: مزدور او است که بهشت او را حظ است ...

بخش ۱۹: پیر طریقت گوید: من چه دانستم که بر کشته دوستی ...

بخش ۲۰: پیر طریقت گوید: خدایا در این درگاه همه ما نیازمند ...

بخش ۲۱: پیر طریقت گوید: آن سر سر حق است و این مردمان صاحب ...

بخش ۲۲: پیر طریقت گوید: خوانندگان بر در او بسیارند و ...

بخش ۲۳: پیر طریقت گوید: دل رفت و دوست رفت ندانم که از پس ...

بخش ۲۴: پیر طریقت گوید: خدایا ای مهربان فریاد رس عزیز ...

بخش ۲۵: پیر طریقت گوید: خدایا گهی بخود نگرم گویم از من زارتر کیست؟ گهی بتو بنگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟

بخش ۲۶: پیر طریقت گوید: ای سزای کرم ای نوازنده عالم نه با ...

بخش ۲۷: پیر طریقت گوید: خدایا پسندیدگان تو را بتوجستند و ...

بخش ۲۸: پیر طریقت گوید: توانگری به سه چیز است توانگری مال ...

بخش ۲۹: پیر طریقت گوید: در هر کس چیزی پیداست در دانشمند ...

بخش ۳۰: پیر طریقت گوید: الهی این همه نوازش از تو بهره ...

بخش ۳۱: پیر طریقت گوید: آگاهی حال مزدوران است آشنائی صفت ...

بخش ۳۲: پیر طریقت گوید: ای خداوندی که رهی را (بنده را) بی ...

بخش ۳۳: پیر طریقت گوید: من چه دانستم که مادر شادی رنج است ...

بخش ۳۴: پیر طریقت گوید: خداوندا یافته می جویم با دیده ...

بخش ۳۵: پیر طریقت گوید: خدایا چه یاد کنم که خود همه یادم، ...

بخش ۳۶: پیر طریقت گوید: خداوندا کار آن کس کند که تواند ...

بخش ۳۷: پیر طریقت گوید: خدایا به شناخت تو زندگانیم به ...

بخش ۳۸: پیر طریقت را اتفاق افتاد که بر خرما بنی شد سیخی ...

بخش ۳۹: پیر طریقت گوید: زندگان سه کس اند یکی زنده بجان ...

بخش ۴۰: پیر طریقت گوید: ذکر نه همه آنست که بر زبان داری ...

بخش ۴۱: پیر طریقت گوید: من چه دانستم که مادر شادی رنج است ...

بخش ۴۲: پیر طریقت گوید: ای مسکین اگر نتوانی که به او تقرب ...

بخش ۴۳: پیر طریقت گوید: او را به طلب نیابند، اما طالب ...

بخش ۴۴: پیر طریقت گوید: توحید مسلمانان میان سه جمله است ...

بخش ۴۵: پیر طریقت گوید: خدایا عارف تو را به نور تو میداند ...

بخش ۴۶: پیر طریقت گوید: خدایا نشان این کار ما را بی جهان ...

بخش ۴۷: پیر طریقت گوید: ندیدن سبب نادانی است ولی با سبب ...

بخش ۴۸: پیر طریقت گوید: خداوندا یک دل پر درد دارم و یک ...

بخش ۴۹: پیر طریقت گوید: خداوندا موجود نفسهای جوانمردانی ...

بخش ۵۰: پیر طریقت گوید: نشان یافت اجابت دوستی رضاست و ...

بخش ۵۱: پیر طریقت گوید: در توحید تسلیم پیشه کن هرچه از ...

بخش ۵۲: پیر طریقت گوید: ای مستان پرشهوت و ای خفتگان غفلت! ...

بخش ۵۳: پیر طریقت گوید: آه از روز اول اگر آنروز عنایت ...

بخش ۵۴: پیر طریقت گوید: در بادیه می شدم درویشی را دیدم که ...

بخش ۵۵: از پیر طریقت معنی ارادت پرسیدند گفت نفسی است میان ...

بخش ۵۶: پیر طریقت گوید: این آیه لاتدرکه الابصار و هو یدرک ...

بخش ۵۷: پیر طریقت گوید: ای جوان مرد، این زندگانی دنیا باد ...

بخش ۵۸: پیر طریقت گوید: هر که از در تصدیق و تسلیم درآید ...

بخش ۵۹: پیر طریقت گوید: ای مسکین نگر تا به روزگار امن و ...

بخش ۶۰: پیر طریقت گوید: وعده دوستان اگر تخلف شود خود نوعی ...

بخش ۶۱: پیر طریقت گوید: نیازمند را رد نیست و در پس دیوار ...

بخش ۶۲: پیر طریقت گوید: الست بربکم کرامت خدا است و بلی ...

بخش ۶۳: پیر طریقت گوید: خدایا چه یاد کنم که خود همه یادم ...

بخش ۶۴: پیر طریقت گوید: مخلص همه از او بیند، عارف همه به ...

بخش ۶۵: پیر طریقت گوید: خدایا از بیم تو توانم بود که به ...

بخش ۶۶: پیر طریقت گوید: الهی از دو دعوی به زینهارم و از ...

بخش ۶۷: پیر طریقت گوید: الها، ای دهنده عطا و پوشنده خطا، ...

بخش ۶۸: پیر طریقت گوید: الهی نه دیدار تو را بها است و نه ...

بخش ۶۹: پیر طریقت گوید: خدایا این دل من کان حسرت است و تن ...

بخش ۷۰: پیر طریقت گوید: خدایا، چه خوش روزی که خورشید جلال ...

بخش ۷۱: پیر طریقت گوید: آدمی هر چند کوشید با حکم خدا ...

بخش ۷۲: پیر طریقت را از انفاس نیک بختان و بدبختان و فرق ...

بخش ۷۳: پیر طریقت گوید: خدایا نور دیده آشنایانی روز دولت ...

بخش ۷۴: پیر طریقت گوید: سبب ندیدن نادانی است اما با سبب ...

بخش ۷۵: پیر طریقت گوید: خدایا، در سر گریستنی دارم دراز ...

بخش ۷۶: پیر طریقت گوید: خدایا جلال عزت تو جای اشارت ...

بخش ۷۷: پیر طریقت گوید: سبب ندیدن نادانی است اما با سبب ...

بخش ۷۸: پیر طریقت گوید: هیچکس این راه را نبرید تا سه چیز ...

بخش ۷۹: پیر طریقت گوید: الهی این چه بتر (بدتر) روزیست؟ ...

بخش ۸۰: پیر طریقت گوید: همه چیزها را عبارت آسان است و ...

بخش ۸۱: توحید سه قسم است:

بخش ۸۲: خدایا معنی دعوی صادقانی فروزنده نفسهای دوستانی ...

بخش ۸۳: پیر طریقت گوید:با عارفی بزرگوار در سفری بودم به ...

بخش ۸۴: ای بوده و هست و بودنی، گفتت شنیدنی مهرت پیوستنی و ...

بخش ۸۵: پیر طریقت گوید: خدایا بهر صفت که هستم بر خواست تو ...

بخش ۸۶: پیر طریقت گوید: روزگاری او را می جستم خود را ...

بخش ۸۷: پیر طریقت گوید: این دوستی و محبت تعلق بخاک ندارد ...

بخش ۸۸: پیر طریقت گوید: ای جوانمرد، آدم تا وقتی قالب قدرت ...

بخش ۸۹: پیر طریقت گوید: ای مسکین هیچ بیماری سخت تر از ...

بخش ۹۰: پیر طریقت گوید: ایمان ما از راه سمع است نه حیلت ...

بخش ۹۱: پیر طریقت گوید: ای جوانمرد فردا که بندگان بعزت ...

بخش ۹۲: پیر طریقت گوید: ای کارنده غم پشیمانی در دلهای ...

بخش ۹۳: پیر طریقت گوید: خداوند صحبت نه مزدور است و مزدور ...

بخش ۹۴: پیر طریقت گوید: در هر حال شمار با مزدوران است با ...

بخش ۹۵: پیر طریقت گوید: ای جوانمردان، چنین دانید که تن به ...

بخش ۹۶: پیر طریقت گوید: کار نه آن دارد که از کسی کسل آید ...

بخش ۹۷: پیر طریقت گوید: آنکس که جمع او درست باشد تفرقت او ...

بخش ۹۸: پیر طریقت گوید: ای جوانمرد دل عارف به هیئت پیرایه ...

بخش ۹۹: پیر طریقت گوید: بر قرب می نگر تا انس زاید به عظمت ...

بخش ۱۰۰: پیر طریقت گوید: بسی نماند که آنچه خبر است عیان ...

بخش ۱۰۱: پیر طریقت گوید: خواب بر دوستان در دو جهان حرام ...

بخش ۱۰۲: پیر طریقت گوید: هر رونده که راه رود به هر منزل که ...

بخش ۱۰۳: پیر طریقت گوید: الهی به قدر تو نادانم و سزای تو ...

بخش ۱۰۴: پیر طریقت گوید: آه از این علم ناآموخته گاه در آن ...

بخش ۱۰۵: پیر طریقت گوید: ای عزیزان و برادران هنگام آن بود ...

بخش ۱۰۶: پیر طریقت گوید: این شغل در بهشت شغل عامه مؤمنان ...

بخش ۱۰۷: پیر طریقت گوید: آه از دوستی که همه گرد بلا انگیزد ...

بخش ۱۰۸: پیر طریقت گوید: ای مسکین فردای قیامت که سران و ...

بخش ۱۰۹: پیر طریقت گوید: الهی همه عالم تو را می خواهند تا ...

بخش ۱۱۰: پیر طریقت گوید: الهی تو آنی که از بنده ناسزا بینی ...

بخش ۱۱۱: پیر طریقت گوید: به قرب می نگر تا از اوانس زاید و ...

بخش ۱۱۲: پیر طریقت گوید: سعادت بنده در سه چیز است و روی ...

بخش ۱۱۳: پیر طریقت گوید: اگر همه ملک جهان و کشور بنی آدم ...

بخش ۱۱۴: پیر طریقت گوید: الهی هر چند ما گنه کاریم تو غفاری ...

بخش ۱۱۵: پیر طریقت گوید: اگر مردم نور قرب در عارف بینند ...

بخش ۱۱۶: پیر طریقت گوید: ای در راه طلب حق به اول قدم فرو ...

بخش ۱۱۷: پیر طریقت گوید: الهی من به قدر و شأن توا نادانم، ...

بخش ۱۱۸: پیر طریقت گوید: الهی دوستدار از زبان خاموش است ...

بخش ۱۱۹: پیر طریقت گوید: از جمال و جلال دوست کسی لذت یابد کش دیده باز است

بخش ۱۲۰: پیر طریقت گوید: بنده در ذکر بجائی رسد که زبان در ...