پیر طریقت گوید: او را به طلب نیابند، اما طالب یابدوتاش نیابد طلب نکند و هر چه به طلب یافتنی باشد فرومایه است یافت حق برای بنده پیش از طلب است اما طلب او نخستین پایه است عارف طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب چنانکه بنده فرمانبر و مطیع طاعت را از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت، سبب را از معنی یافت نه معنی از سبب؛ بارخدایا چون یافت تو پیش از طلب و طالب است پس بنده از آنرو در طلب است که بیقراری بر او غالب است و طالب در طلب است در حالیکه مطلوب پیش از طلب حاصل است اینک تو را کاری است بس عجب عجبتر آنکه یافت نقد شد و طلب برنخاست حق دیده ور شد و پرده عزت بجا است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.