گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: او را به طلب نیابند، اما طالب یابدوتاش نیابد طلب نکند و هر چه به طلب یافتنی باشد فرومایه است یافت حق برای بنده پیش از طلب است اما طلب او نخستین پایه است عارف طلب از یافتن یافت نه یافتن از طلب چنانکه بنده فرمانبر و مطیع طاعت را از اخلاص یافت نه اخلاص از طاعت، سبب را از معنی یافت نه معنی از سبب؛ بارخدایا چون یافت تو پیش از طلب و طالب است پس بنده از آنرو در طلب است که بیقراری بر او غالب است و طالب در طلب است در حالیکه مطلوب پیش از طلب حاصل است اینک تو را کاری است بس عجب عجبتر آنکه یافت نقد شد و طلب برنخاست حق دیده ور شد و پرده عزت بجا است