پیر طریقت گوید: ایمان ما از راه سمع است نه حیلت عقل به قبول و تسیلم است نه به تأویل و تصرف دل اگر گوید چرا؟ گوئی من امر را سرافکنده ام، عقل اگر گوید که چون؟ پاسخ ده که من بنده ام ظاهر قبول کن و باطن بسپار
خدایا گاهی بخود نگرم گویم از من زارتر کیست؟ گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟ بنده چون به عمل خود نگرد به زبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی خود گوید:
پر آب دو دیده و پر آتش جگرم
پر باد دو دستم و پر از خاک سرم
و چون به لطف الهی و فضل ربانی نگرد به زبان شادی و نعمت آزادی گوید:
چه کند عرش که او غاشیه من نکشد
چون به دل غاشیه حکم و قضای تو کشم
بوی جان آیدم از لب چو حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل چو بلای تو کشم
وقتی خواهد آمد که زبان در دل برسد و دل در جان برسد و جان در سر برسد و سر در حق برسد آنگاه دل به زبان گوید خاموش سر به جان گوید خاموش و نور به سر گوید خاموش خداوند گوید ای بنده من دیری بود تا تو می گفتی، اکنون من می گویم و تو می شنو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.