پیر طریقت گوید: خداوندا یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر خداوندا، این بیچاره را چه تدبیر؟ بار خدایا درماندم نه از تو لکن درماندم در تو، اگر هیچ غائب باشم گوئی کجائی؟ و چون بدرگاه آیم در رانگشائی! پروردگارا چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است و امید در عین حقیقت بی شک نقصان میان این و آن رهی را با توچه درمان است؟ و چون شکیبائی در شریعت از پسندیدگی نشان است و ناشکیبائی در حقیقت عین فرمان است میان این و آن را با تو چه برهان است؟ خداوندا هر کس را آتش در دل است و این بیچاره را آتش در جان از آنست که هرکس را سروسامانی است و این درویش را نه سرو نه سامان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.