گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: الها، ای دهنده عطا و پوشنده خطا، الهی کار پیش از آدم و حوا است و عطا پیش از خوف و رجا است اما آدمی به سبب دیدن مبتلا است، خاصه خداوند آن بنده ایست که از سبب دیدن رها است اگر آسیای احوال گردان است قطب مشیت بجا است پس حکم آنست که در ازل راندند، قسمت آنست که در ازل کردند یکی را رقم سعادت کشیدند و معصیت او را زیان نه یکی را حکم به شقاوت کردند و از طاعت او سودی نه

اینجا سه مقام است نخست برقی از آسمان فقر تافت تا تو را آگاه کرد پس نسیمی دمید تا تو را از هوای مسکنت آشنا کرد پس از آن دری گشاد تا تو را از معرفت دوست کرد و خلعتی پوشانید تا بشاخ (گستاخ) کرد، الهی آتش یافت با نور شناخت آمیختی و از باغ وصال نسیم قرب انگیختی باران فردانیت برگرد بشریت ریختی و به آتش دوستی آب گل سوختی تا دیده عارف را دیدار خود آموختی الهی عنایت تو کوه است و فضل تو دریا، کوه کی فرسود و دریا کی کاست؟ عنایت تو کی جست و فضل تو کی واخواست؟ پس شادی یکیست که دوست یکتاست