پیر طریقت گوید: سعادت بنده در سه چیز است و روی بندگی به آن سه چیز روشن است اشتغال زبان به ذکر حق استغراق دل به مهر حق و امتلاء سر از نظر حق که نخست از حق نظر آید، آنگاه دل به مهر بیاراید و زبان بر ذکر دارد
خدایا ذکر تو مرا دین است و مهر تو مرا آئین است و نظر تو مرا عین الیقین است پسین سخنم اینست لطیفا، دانی آنجا چنین است که عزیزی گفته: زبانی که به ذکر او مشغول و دلی که به مهر او معمور و جانی که بنظر او مسرور است در حقیقت آن بیت معمور است و این حالت را سه نشان است و کمال عبودیت در آن است: عمل فراوان و از خلق نهان و دل پیوسته بر مهر حق شتابان
ای مسکین از خدا جز او مخواه و خدمت به حساب پاداش مکن زیرا مقاطعه با خداوند مذهب ابلیس است که گفت خدایا حال که مرا از درگاه راندی مرا مهلتی ده تا رستاخیز خداوند همه دنیا باو داد اما خویشتن را از او بازستد او که از خدا درماند اگر چه همه یافت هیچ نیافت و کسی که او را یافت اگر هیچ چیز نیافت همه یافت
الهی از جود تو هر مفلسی را نصیبی و از کرم تو هر دردمندی را طبیبی و از وسعت رحمت تو هر کسی را سهمی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.