پیر طریقت گوید: خدایا نشان این کار ما را بی جهان کرد تا از تن نشان ما را هم نهان کرد دیده وری تو بنده را بی جان کرد و مهر تو سود دو گیتی زیان کرد خدایا دانی به چه شادم؟ نه آنکه بخویشتن به تو افتادم تو خواستی نه من خواستم دوست بر بالین دیدم از خواب برخاستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، پیر طریقت به خداوند دعا میکند و از حال خود صحبت میکند. او میگوید که خداوند او را از دنیای مادی جدا کرده و به او بصیرتی بخشیده است. او همچنین بیان میکند که عشق به خداوند، او را از سودهای دنیوی بینیاز کرده و تنها به محبت الهی دل خوش است. در پایان، او به تجربهای روحانی اشاره میکند که در آن از خواب برخاسته و مقام دوست (خدا) را بر بالین خود میبیند.
هوش مصنوعی: پیر طریقت میگوید: خدایا، نشانهای از کار ما را بیجهان کردی تا از تنمان نیز نشانهای نماند. نگاه و بینش تو، بنده را بیجان کرد و محبت تو، سود دو جهان را به زیان تبدیل کرد. خدایا، آیا میدانی به چه دلیل شادم؟ نه به خاطر اینکه به تو روی آوردهام، بلکه تو خواستی و من خواستم. دوست را در کنارم دیدم و از خواب بیدار شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.