گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: سبب ندیدن نادانی است اما با سبب ماندن شرک است بهشت در میان ندیدن بی شرعی است اما با بهشت ماندن دون همتی است از روی احکام شریعت اگر کسی در غاری نشیند که راهگذر مردم بر او نبود، و آنجا گیاه هم نباشد در آنحال و در آنجا توکل حرام است که او در هلاک خویش شده و فرمان حق در کار اقسام روزی و انواع خلق را ندانسته است خدایا آبا عنایت تو به سنگ رسید سنگ بار گرفت سنگ درخت رویانید درخت میوه بار گرفت چه درختی؟

درختی که بارش همه شادی مزه اش همه انس و بویش همه آزادی، درختی که ریشه آن در زمین وفا شاخ آن بر هوای رضا میوه آن معرفت و صفا حاصل آن دیدار و لقاء الهی از جود تو هر مفلسی را نصیبی و از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تو هر کسیرا بهره ای و از بسیاری بخشش تو هر نیازمندی را قطره ایست بر سر هر مؤمن از تو تاجی است و در دل هر محب از تو سراجی است هر شیعه ای را با تو سر وکاری است و هر منتظری را آخر روزی دیداری است