پیر طریقت گوید: الهی از دو دعوی به زینهارم و از هر دو به فضل تو فریاد خواهم از آنکه پندارم به خود چیزی دارم یا پندارم که بر تو حقی دارم، خداوندا از آنجا که بودیم برخاستیم لکن به آنجا نرسیدیم که خواستیم، خدایا هر کس نه کشته خودی است مردار است و مغبون کسی که نصیب او از دوستی گفتار است
او را که راه جان و دل بکار است او را با دوست چه کار است؟
الهی نزدیک نفسهای دوستانی، حاضر دل ذاکرانی، از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی؟ از دورت می جویند و تو نزدیکتر از جانی، ندانم که در جانی یا جانرا جانی نه اینی ونه آنی جان را زندگی می باید تو آنی
نداء حق سه قسم است یکی را به نداء وعید از روی عظمت خواند به ترس افتاد یکی را به نداء وعد به نعمت رحمت خواند به رجا افتاد یکی را به نداء لطف به حکم انبساط خواند به مهر افتاد بنده باید میان این سه نداء و سه حال گردان باشد بدین گونه که ترسی باید که از گناه دوری کند امیدی باید که او را بر طاعت دارد مهری باید که او را از او باز رهاند
تا تو توئی تو را به حق ره ندهند
چون بی تو شدی زدیده بیرون ننهند
کریما، این سوز امروز ما دردآمیز است نه طاقت بسر بردن نه جای گریز است لطیفا این منزل ما چرا چنین دوراست همراهان برگشتند که این کار غرور است گر منزل ما سرور است این انتظار سور است و گر منتظر مصیبت زده است معذور است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پیر طریقت در این متن از خداوند میخواهد که او را از دو تصور نادرست نجات دهد: یکی اینکه به خود چیزی دارد و دیگر اینکه بر خدا حقی دارد. او بیان میکند که اگر کسی خود را کشت، مرده است و کسی که فقط به زبان دوستی میگوید، مغبون است. او درباره نزدیکی خداوند به دلهای دوستان و ذاکران سخن میگوید و تصریح میکند که خداوند نزدیکتر از جان انسانهاست. همچنین نداء حق را به سه نوع تقسیم میکند: نداء وعید، نداء وعد و نداء لطف. بنده باید بین ترس از گناه، امید به رحمت و محبت الهی توازن برقرار کند. در پایان، پیر طریقت از درد و غمهای موجود در زندگی و دوری از خداوند شکایت میکند و اشاره دارد که این شرایط دشوار است و باید تحمل شود.
هوش مصنوعی: پیر طریقت میگوید: خدایا، مرا از دو ادعا حفظ کن و به رحمتت به فریاد من برس. یکی این که فکر کنم چیزی از خود دارم و دیگری اینکه فکر کنم حق و حقوقی بر تو دارم. خداوندا، ما از جایی که بودیم برخاستیم، اما به آن جایی که میخواستیم نرسیدیم. خدایا، هر کسی که به خود وابسته است، در حقیقت مرده است و کسی که تنها نصیبش از دوستی، سخن گفتن باشد، در حقیقت متضرر شده است.
هوش مصنوعی: کسی که تمام وجودش در مسیر عشق و زندگی است، چه نیازی به دوستی و ارتباط با دیگران دارد؟
هوش مصنوعی: ای خدا، دوستانی که به تو نزدیکند و دلهایی که همیشه یاد تو را میکنند، از نزدیکی خود به تو میگویند و آیا تو از آنها برتر نیستی؟ آنها از دوریها دور میشوند و تو به ما نزدیکتر از خودمان هستی. نمیدانم که آیا در جانم هستی یا جان را خودت جان میدانی. نه تو اینی و نه آنی، زندگی را باید در جان دید و تو خود آنی.
هوش مصنوعی: صدای خداوند به سه شکل است: یکی صدای ترس که به خاطر عظمة او انسان را میترساند، دیگری صدای امید که به خاطر نعمت و رحمتش انسان را به خوشبینی و امیدواری وا میدارد، و سومی صدای لطف که با احساس شادی و گشایش در دل انسان همراه است. انسان باید در میان این سه حالت قرار گیرد؛ به طوری که از ترس گناه دوری کند، به امید به طاعت و عبادت بپردازد و از محبت و رحمت الهی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو خودت هستی، اجازه نمیدهند که از مسیر حق خارج شوی، اما زمانی که از خودت دور میشوی، به راحتی از دید خارج میشوی.
هوش مصنوعی: امروز حال و روز ما بسیار دردناک است و دیگر نه تحمل آن را داریم و نه جایی برای فرار داریم. ای عزیزان، چرا خانه ما اینقدر دور از ماست؟ یاران ما برگشتهاند و این وضع به غرور ما مربوط میشود. اگر خانه ما پر از شادی است، این انتظار برای ما خوشایند نیست و اگر در انتظار مصیبت هستیم، باید معذور باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.