گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: بر قرب می نگر تا انس زاید به عظمت می نگر تا حرمت فزاید، میان این و آن منتظر می باش تا سبق عنایت خود چه نماید؟ که امر امر اوست از پیش و از پس!

ای خداوند که در دل دوستانت نور عنایت پیداست و جانها در آرزوی وصالت حیران و شیداست چون تو مولی کر است؟ و چون تو دوست کجا است؟ الهی هر چه دادی نشان است وآئین فرد است و آنچه یافتیم پیغام است و خلعت برجا است، خدایانشانت بیقراری دل وغارت جان است و خلعت وصال در مشاهده جلال چه گویم که چون است؟

روزی که سر از پرده برون خواهی کرد

دانم که زمانه را زبون خواهی کرد

گر زیب و جمال ازین فزون خواهی کرد

یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد