پیر طریقت گوید: بر قرب می نگر تا انس زاید به عظمت می نگر تا حرمت فزاید، میان این و آن منتظر می باش تا سبق عنایت خود چه نماید؟ که امر امر اوست از پیش و از پس!
ای خداوند که در دل دوستانت نور عنایت پیداست و جانها در آرزوی وصالت حیران و شیداست چون تو مولی کر است؟ و چون تو دوست کجا است؟ الهی هر چه دادی نشان است وآئین فرد است و آنچه یافتیم پیغام است و خلعت برجا است، خدایانشانت بیقراری دل وغارت جان است و خلعت وصال در مشاهده جلال چه گویم که چون است؟
روزی که سر از پرده برون خواهی کرد
دانم که زمانه را زبون خواهی کرد
گر زیب و جمال ازین فزون خواهی کرد
یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.