پیر طریقت گوید: خدایا شاد بدانیم که تو بودی و ما نبودیم کار تو در گرفتی و ما نگرفتیم خدایا هرچه بی طلب بما دادی به سزاواری ما تباه مکن هرچه بجای ما کردی از نیکی به عیب ما از ما بریده مکن هرچه نه بسزای ما ساختی بناسزائی ما جدامکن خدایا آنچه ما خود کشتیم به بر میار و آنچه تو ما را کشتی آفت ما از آن باز دار
من که باشم که بتن رخت وفای تو کشم
دیده حمال کنم بار جفای تو کشم
بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.