گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: من چه دانستم که بر کشته دوستی قصاص است چون نیک نگریستم تو را این معامله با خواص است من چه دانستم که دوستی قیامت محض است و از کشته دوستی دیت خواستن فرض است شگفتا این چه کار است آن چه کار قومی را بسوخت قومی را بکشت نه یک سوخته پشیمان شد و نه یک کشته برگشت و بزبان حال همیگویند:

در عشق تو داد من ستم های تو باد

جانی دارم فدای غم های تو باد