پیر طریقت گوید: ای مسکین اگر نتوانی که به او تقرب جوئی باری به دل اولیاش تقرب جوی که وی بر دل ایشان اطلاع کند هر که را در دل ایشان بیند وی را به دوستی گیرد نه بینی که مصطفی باضعفاء مهاجران بنشستی وخود را در ایشان شمردی و سپاس خدای را بجای آوردی که خداوند او را مأمور کرده که با ضعیفان امت بنشیند و تحمل و بردباری با ایشان نماید
خداوندا تو ما را جاهل خواندی از جاهل جز جفا چه آید؟ تو ما را ضعیف خواندی از ضعیف جز خطا چه آید؟ خداوندا ما را بر پیروزی بر نفس خویش به واسطه ضعف و ناتوانی انکار کردی دلیری و شوخی ما را هم از جهل انکار کن خداوندا تو ما را برگرفتی وکس نگفت که بردار اکنون که برگرفتی وامگذار و در سایه لطف و عنایت خود وامیدار خدایا
گر آب دهی نهال، خود کاشته ای
ور پست کنی بنا خود افراشته ای
من بنده همانم که تو پنداشته ای
از دست میفکنم چو برداشته ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.