پیر طریقت گوید: نشان یافت اجابت دوستی رضاست و افزاینده آب دوستی وفا است گنج دوستی همه نور است و بار درخت دوستی همه سرور هر که از دو گیتی جدا ماند در دوستی معذور است و هر که از دوست پاداش دوستی خواهد ناسپاس است دوستی دوستی حق است و دیگر همه وسواس نزدیکتر منزل بخداوند دوستی است دوستی درختی است که بار سر درآرد و ازاد همه گلهای انس روید دوستی ابری است که همه نور بارد و شرابی است که همه شهد سازد و راهی است که همه مشک و عبیر آرد رقم دوستی ازلی است و داغ آن ابدی
تا دوستی دوست مرا عادت و خوست از دوست منم همه و از من همه دوست ای مهیمن اکرم، ای محتجب معظم ای متجلی بکرم، ای قسام پیش از لوح و قلم بادا که روزی باز، رهم از زحمت حوا و آدم آزاد شوم از بند وجود و عدم از دل بیرون کنم این حسرت وندم و با دوست برآسایم یک دم و در مجلس انس قدح شادی بر دست نهاده دمادم
تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم
تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم
تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی
بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.