گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: خواب بر دوستان در دو جهان حرام است در عقبی از شادی وصال در دنیا از غم فراق در بهشت باشادی مشاهدت خواب نه و در دنیا با غم حجاب خواب نیست

ای مسکین بوقت سحر غافل مباش که آنساعت وقت نیاز دوستان و هنگام راز مشتاقان و گاه ناز عاشقان است و خداوند بر بساط قرب و در خلوت انس شراب مشاهدت بی زحمت اغیار بدوستان خود میرساند و آن ساعت نسیم سحری از عرش مجید می آید و بر دل عارفان حضرت می گذرد و به رمزی باریک و زاری شگفت می گوید: ای درویش برخیز و رازی ونیاز خویش عرضه کن که دست کرم فروگشاده وآن ساعت بگوش دل بنده فرو گوید که: ای بنده من مترس که تو ایمن هستی

ای درویش دل ریش ای سوخته مهر ازل ای غارتیده عشق دل خوش دار و اندوه مدار که وقتی خواهد بود که پرده عناب از روی فضل برخیزد و ابر لطف باران کرم ریزد و جوی بر در جوی قرب آمیزد و حد حساب از شأن وجود بگریزد و منتظر دست در دامن وعده آویزد و تأخیر و درنگ از پای عطف برخیزد و از افق تجلی بادشادی وزد و از خداوند کریم آن بینی که سزد

مولی می گوید و بنده می شنود که ای درویش سزای تو ببرید و سزای من آمد ای جوانمرد هرچه تو امروز به پناه او شوی همه با تو تالب گور آید و چون تو را در لحد نهند باز گردد جز تقوی که درین سرای و در آن سرای همه جا با تو است