گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

پیر طریقت گوید: توحید مسلمانان میان سه جمله است اثبات صفات بی افراط ونفی تشبیه بی تعطیل و بر ظاهر رفتن بی تخلیط حقیقت اثبات آنست که هر چه خدا گفت از خود بر بیان است و آنچه مصطفی فرموده از حق بر عیان است پس باید تصدیق و تسلیم در آن پیش گیری و بر ظاهر آن بایستی و آنرا مثل نزنی وبه خیال گرد آن نگردی که آنچه در علم خدا آید در خیال نیاید و باید از تفکر در آن بپرهیزی و تکلف و تأویل در آن نجوئی این است توحید که با آن به بهشت روند و از دوزخ برهند و از خشم حق آزاد شوند

اما توحید عارفان که زینت صدیقان است نه کار آب و گل است و نه جای بان و دل موحد عارف به زبان چه گوید که حالش خود زبان است توحید را چگونه تعبیر کند که با هر عبارتی عین بهتان است این توحید نه از خلق است بلکه آنرا از حق نشان است و در حقیقت رستاخیز دل وغارت جان است