گنجور

 
پروین اعتصامی

شماره ۱ - آتش دل: به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر - که هر که در صف باغ است صاحب هنریست

شماره ۲: ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن - دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن

شماره ۳: ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن - مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن

شماره ۴: ای خوش از تن کوچ کردن خانه در جان داشتن - روی مانند پری از خلق پنهان داشتن

شماره ۵: ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن - تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن

شماره ۶: ای خوش اندر گنج دل زر معانی داشتن - نیست گشتن لیک عمر جاودانی داشتن

شماره ۷ - آرزوی پرواز: کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز - بجرئت کرد روزی بال و پر باز

شماره ۸ - آرزوی مادر: جهاندیده کشاورزی به دشتی - به عمری داشتی زرعی و کشتی

شماره ۹ - آسایش بزرگان: شنیده‌اید که آسایش بزرگان چیست: - برای خاطر بیچارگان نیاسودن

شماره ۱۰ - آشیان ویران: از ساحت پاک آشیانی - مرغی بپرید سوی گلزار

شماره ۱۱ - آئین آینه: وقت سحر به آینه‌ای گفت شانه‌ای - کاوخ فلک چه کجرو و گیتی چه تندخوست

شماره ۱۲ - احسان بی ثمر: بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت - کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

شماره ۱۳ - ارزش گوهر: مرغی نهاد روی به باغی ز خرمنی - ناگاه دید دانه لعلی به روزنی

شماره ۱۴ - از یک غزل: بی روی دوست دوش شب ما سحر نداشت - سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت

شماره ۱۵ - اشک یتیم: روزی گذشت پادشهی از گذرگهی - فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

شماره ۱۶ - امروز و فردا: بلبل آهسته به گل گفت شبی - که مرا از تو تمنائی هست

شماره ۱۷ - امید و نومیدی: به نومیدی سحرگه گفت امید - که کس ناسازگاری چون تو نشنید

شماره ۱۸ - اندوه فقر: با دوک خویش پیرزنی گفت وقت کار - کاوخ ز پنبه ریشتنم موی شد سفید

شماره ۱۹ - ای رنجبر: تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر - ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر

شماره ۲۰ - ای گربه: ای گربه ترا چه شد که ناگاه - رفتی و نیامدی دگر بار

شماره ۲۱ - ای مرغک: ای مرغک خرد ز اشیانه - پرواز کن و پریدن آموز

شماره ۲۲ - باد بروت: عالمی طعنه زد به نادانی - که بهر موی من دو صد هنر است

شماره ۲۳ - بازی زندگی: عدسی وقت پختن از ماشی - روی پیچید و گفت این چه کسی است

شماره ۲۴ - بام شکسته: بادی وزید و لانه خردی خراب کرد - بشکست بامکی و فرو ریخت بر سری

شماره ۲۵ - بلبل و مور: بلبلی از جلوه گل بی قرار - گشت طربناک بفصل بهار

شماره ۲۶ - برف و بوستان: به ماه دی گلستان گفت با برف - که ما را چند حیران میگذاری

شماره ۲۷ - برگ گریزان: شنیدستم که وقت برگریزان - شد از باد خزان برگی گریزان

شماره ۲۸ - بنفشه: بنفشه صبحدم افسرد و باغبان گفتش - که بیگه از چمن آزرد و زود روی نهفت

شماره ۲۹ - بهای جوانی: خمید نرگس پژمرده‌ای ز انده و شرم - چو دید جلوه گلهای بوستانی را

شماره ۳۰ - بهای نیکی: بزرگی داد یک درهم گدا را - که هنگام دعا یاد آر ما را

شماره ۳۱ - بی آرزو: بغاری تیره درویشی دمی خفت - دران خفتن باو گنجی چنین گفت

شماره ۳۲ - بی پدر: به سر خاک پدر دخترکی - صورت و سینه بناخن میخست

شماره ۳۳ - پایمال آز: دید موری در رهی پیلی سترگ - گفت باید بود چون پیلان بزرگ

شماره ۳۴ - پایه و دیوار: گفت دیوار قصر پادشهی - که بلندی مرا سزاوار است

شماره ۳۵ - پیام گل: به آب روان گفت گل کز تو خواهم - که رازی که گویم به بلبل بگوئی

شماره ۳۶ - پیک پیری: ز سری موی سپیدی روئید - خنده‌ها کرد بر او موی سیاه

شماره ۳۷ - پیوند نور: بدامان گلستانی شبانگاه - چنین میکرد بلبل راز با ماه

شماره ۳۸ - تاراج روزگار: نهال تازه رسی گفت با درختی خشک - که از چه روی ترا هیچ برگ و باری نیست

شماره ۳۹ - توانا و ناتوان: در دست بانوئی به نخی گفت سوزنی - کای هرزه‌گرد بی سر و بی پا چه می‌کنی

شماره ۴۰ - توشه پژمردگی: لاله‌ای با نرگس پژمرده گفت - بین که ما رخساره چون افروختیم

شماره ۴۱ - تهیدست: دختری خرد بمهمانی رفت - در صف دخترکی چند خزید

شماره ۴۲ - تیر و کمان: گفت تیری با کمان روز نبرد - کاین ستمکاری تو کردی کس نکرد

شماره ۴۳ - تیره‌بخت: دختری خرد شکایت سر کرد - که مرا حادثه بی مادر کرد

شماره ۴۴ - تیمارخوار: گفت ماهیخوار با ماهی ز دور - که چه میخواهی ازین دریای شور

شماره ۴۵ - جامه عرفان: به درویشی بزرگی جامه‌ای داد - که این خلقان بنه کز دوشت افتاد

شماره ۴۶ - جان و تن: کودکی در بر قبائی سرخ داشت - روزگاری زان خوشی خوش میگذاشت

شماره ۴۷ - جمال حق: نهان شد از گل زردی گلی سپید که ما - سپید جامه و از هر گنه مبرائیم

شماره ۴۸ - جولای خدا: کاهلی در گوشه‌ای افتاد سست - خسته و رنجور اما تندرست

شماره ۴۹ - چند پند: کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد - سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد

شماره ۵۰ - حدیث مهر: گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری - کآخر تو هم برون کن ازین آشیان سری

شماره ۵۱ - حقیقت و مجاز: بلبلی شیفته میگفت به گل - که جمال تو چراغ چمن است

شماره ۵۲ - خاطر خشنود: بطعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین - قبیله تو بسی تیره‌روز و ناشادند

شماره ۵۳ - خوان کرم: بر سر راهی گدائی تیره‌روز - ناله‌ها میکرد با صد آه و سوز

شماره ۵۴ - خون دل: مرغی به باغ رفت و یکی میوه کند و خورد - ناگه ز دست چرخ به پایش رسید سنگ

شماره ۵۵ - درخت بی بر: آن قصه شنیدید که در باغ یکی روز - از جور تبر زار بنالید سپیدار

شماره ۵۶ - دریای نور: بالماس میزد چکش زرگری - بهر لحظه میجست از آن اخگری

شماره ۵۷ - دزد خانه: حکایت کرد سرهنگی به کسری - که دشمن را ز پشت قلعه راندیم

شماره ۵۸ - دزد و قاضی: برد دزدی را سوی قاضی عسس - خلق بسیاری روان از پیش و پس

شماره ۵۹ - دکان ریا: اینچنین خواندم که روزی روبهی - پایبند تله گشت اندر رهی

شماره ۶۰ - دو محضر: قاضی کشمر ز محضر شامگاه - رفت سوی خانه با حالی تباه

شماره ۶۱ - دو همدرد: بلبلی گفت به کنج قفسی - که: چنین روز مرا باور نیست

شماره ۶۲ - دو همراز: در آبگیر سحرگاه بط به ماهی گفت - که روز گشت و شنا کردن و جهیدن نیست

شماره ۶۳ - دیدن و نادیدن: شبی بمردمک چشم طعنه زد مژگان - که چند بی سبب از بهر خلق کوشیدن

شماره ۶۴ - دیده و دل: شکایت کرد روزی دیده با دل - که کار من شد از جور تو مشکل

شماره ۶۵ - دیوانه و زنجیر: گفت با زنجیر در زندان شبی دیوانه‌ای - عاقلان پیداست کز دیوانگان ترسیده‌اند

شماره ۶۶ - ذره: شنیده‌اید که روزی بچشمه خورشید - برفت ذره بشوقی فزون بمهمانی

شماره ۶۷ - ذره و خفاش: در آنساعت که چشم روز میخفت - شنیدم ذره با خفاش میگفت

شماره ۶۸ - راه دل: ای که عمریست راه پیمائی - بسوی دیده هم ز دل راهی است

شماره ۶۹ - رفوی وقت: گفت سوزن با رفوگر وقت شام - شب شد و آخر نشد کارت تمام

شماره ۷۰ - رنج نخست: خلید خار درشتی بپای طفلی خرد - بهم برآمد و از پویه باز ماند و گریست

شماره ۷۱ - روباه نفس: ز قلعه ماکیانی شد به دیوار - بناگه روبهی کردش گرفتار

شماره ۷۲ - روح آزاد: تو چو زری ای روان تابناک - چند باشی بسته زندان خاک

شماره ۷۳ - روح آزرده: به شکوه گفت جوانی فقیر با پیری - به روزگار مرا روی شادمانی نیست

شماره ۷۴ - روش آفرینش: سخن گفت با خویش دلوی بنخوت - که بی من کس از چه ننوشیده آبی

شماره ۷۵ - زاهد خودبین: آن نشنیدید که در شیروان - بود یکی زاهد روشن روان

شماره ۷۶ - سپید و سیاه: کبوتری سحر اندر هوای پروازی - ببام لانه بیاراست پر ولی نپرید

شماره ۷۷ - سختی و سختی‌ها: نهفتن به عمری غم آشکاری - فکندن به کشت امیدی شراری

شماره ۷۸ - سرنوشت: به جغذ گفت شبانگاه طوطی از سر خشم - که چند بایدت اینگونه زیست سرگردان

شماره ۷۹ - سرود خارکن: به صحرا سرود اینچنین خارکن - که از کندن خار کس خوار نیست

شماره ۸۰ - سر و سنگ: نهان کرد دیوانه در جیب سنگی - یکی را بسر کوفت روزی بمعبر

شماره ۸۱ - سعی و عمل: براهی در سلیمان دید موری - که با پای ملخ میکرد زوری

شماره ۸۲ - سفر اشک: اشک طرف دیده را گردید و رفت - اوفتاد آهسته و غلتید و رفت

شماره ۸۳ - سیه روی: بکنج مطبخ تاریک تابه گفت به دیگ - که از ملال نمردی چه خیره سر بودی

شماره ۸۴ - شاهد و شمع: شاهدی گفت بشمعی کامشب - در و دیوار مزین کردم

شماره ۸۵ - شب: شباهنگام کاین فیروزه گلشن - ز انوار کواکب گشت روشن

شماره ۸۶ - شباویز: چو رنگ از رخ روز پرواز کرد - شباویز نالیدن آغاز کرد

شماره ۸۷ - شرط نیکنامی: نیکنامی نباشد از ره عجب - خنگ آز و هوس همی راندن

شماره ۸۸ - شکایت پیرزن: روز شکار پیرزنی با قباد گفت - کاز آتش فساد تو جز دود و آه نیست

شماره ۸۹ - شکسته: با بنفشه لاله گفت ای بیخبر - طرف گلشن را منظم کرده‌اند

شماره ۹۰ - شکنج روح: بزندان تاریک در بند سخت - بخود گفت زندانی تیره‌بخت

شماره ۹۱ - شوق برابری: نارونی بود به هندوستان - زاغچه‌ای داشت در آن آشیان

شماره ۹۲ - صاعقه ما ستم اغنیاست: برزگری پند به فرزند داد - کای پسر این پیشه پس از من تراست

شماره ۹۳ - صاف و درد: غنچه‌ای گفت به پژمرده گلی - که ز ایام دلت زود آزرد

شماره ۹۴ - صید پریشان: شنیدم بود در دامان راغی - کهن برزیگری را تازه باغی

شماره ۹۵ - طفل یتیم: کودکی کوزه‌ای شکست و گریست - که مرا پای خانه رفتن نیست

شماره ۹۶ - طوطی و شکر: تاجری در کشور هندوستان - طوطئی زیبا خرید از دوستان

شماره ۹۷ - عشق حق: عاقلی دیوانه‌ای را داد پند - کز چه بر خود می‌پسندی این گزند

شماره ۹۸ - عمر گل: سحرگه غنچه‌ای در طرف گلزار - ز نخوت بر گلی خندید بسیار

شماره ۹۹ - عهد خونین: به بام قلعه‌ای باز شکاری - نمود از ماکیانی خواستگاری

شماره ۱۰۰ - عیبجو: زاغی به طرف باغ به طاووس طعنه زد - کین مرغ زشت روی چه خودخواه و خودنماست

شماره ۱۰۱ - غرور نیکبختان: ز دامی دید گنجشگی همائی - همایون طالعی فرخنده رائی

شماره ۱۰۲ - فرشته انس: در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست - در آن وجود که دل مرده مرده است روان

شماره ۱۰۳ - فریاد حسرت: فتاد طائری از لانه و ز درد تپید - بزیر پر چو نگه کرد دید پیکانی است

شماره ۱۰۴ - فریب آشتی: ز حیله بر در موشی نشست گربه و گفت - که چند دشمنی از بهر حرص و آز کنیم

شماره ۱۰۵ - فلسفه: نخودی گفت لوبیائی را - کز چه من گردم این چنین تو دراز

شماره ۱۰۶ - قائد تقدیر: کرد آسیا ز آب سحرگاه باز خواست - کای خودپسند با منت این بدسری چراست

شماره ۱۰۷ - قدر هستی: سرو خندید سحر بر گل سرخ - که صفای تو به جز یکدم نیست

شماره ۱۰۸ - قلب مجروح: دی کودکی بدامن مادر گریست زار - کز کودکان کوی به من کس نظر نداشت

شماره ۱۰۹ - کارآگاه: گربه پیری ز شکار اوفتاد - زار بنالید و نزار اوفتاد

شماره ۱۱۰ - کارگاه حریر: به کرم پیله شنیدم که طعنه زد حلزون - که کار کردن بیمزد عمر باختن است

شماره ۱۱۱ - کاروان چمن: گفت با صید قفس مرغ چمن - که: گل و میوه خوش و تازه رس است

شماره ۱۱۲ - کارهای ما: نخوانده فرق سر از پای عزم کو کردیم - نکرده پرسش چوگان هوای گو کردیم

شماره ۱۱۳ - کرباس و الماس: یکی گوهر فروشی ثروت اندوز - بدست آورد الماسی دل افروز

شماره ۱۱۴ - کعبه دل: گه احرام روز عید قربان - سخن میگفت با خود کعبه زینسان

شماره ۱۱۵ - کمان قضا: موشکی را به مهر مادر گفت - که بسی گیر و دار در ره ماست

شماره ۱۱۶ - کوته نظر: شمع بگریست گه سوز و گداز - کاز چه پروانه ز من بیخبر است

شماره ۱۱۷ - کودک آرزومند: دی مرغکی بمادر خود گفت تا بچند - مانیم ما همیشه بتاریک خانه‌ای

شماره ۱۱۸ - کوه و کاه: بچشم عجب سوی کاه کرد کوه نگاه - بخنده گفت که کار تو شد ز جهل تباه

شماره ۱۱۹ - کیفر بی هنر: بخویش هیمه گه سوختن بزاری گفت - که ای دریغ مرا ریشه سوخت زین آذر

شماره ۱۲۰ - گذشته بی‌حاصل: کاشکی وقت را شتاب نبود - فصل رحلت در این کتاب نبود

شماره ۱۲۱ - گرگ و سگ: پیام داد سگ گله را شبی گرگی - که صبحدم بره بفرست میهمان دارم

شماره ۱۲۲ - گرگ و شبان: شنیدستم یکی چوپان نادان - بخفتی وقت گشت گوسفندان

شماره ۱۲۳ - گره گشای: پیرمردی مفلس و برگشته بخت - روزگاری داشت ناهموار و سخت

شماره ۱۲۴ - گریه بی سود: باغبانی قطره‌ای بر برگ گل - دید و گفت این چهره جای اشک نیست

شماره ۱۲۵ - گفتار و کردار: به گربه گفت ز راه عتاب شیر ژیان - ندیده‌ام چو تو هیچ آفریده سرگردان

شماره ۱۲۶ - گل بی عیب: بلبلی گفت سحر با گل سرخ - کاینهمه خار به گرد تو چراست

شماره ۱۲۷ - گل پژمرده: صبحدم صاحبدلی در گلشنی - شد روان بهر نظاره کردنی

شماره ۱۲۸ - گل پنهان: نهفت چهره گلی زیر برگ و بلبل گفت - مپوش روی بروی تو شادمان شده‌ایم

شماره ۱۲۹ - گل خودرو: بطرف گلشنی در نوبهاری - گلی خودرو دمید از جو کناری

شماره ۱۳۰ - گل سرخ: گل سرخ روزی ز گرما فسرد - فروزنده خورشید رنگش ببرد

شماره ۱۳۱ - گل و خار: در باغ وقت صبح چنین گفت گل به خار - کز خویش هیچ نایدت ای زشت روی عار

شماره ۱۳۲ - گل و خاک: صبحدم تازه گلی خودبین گفت - کاز چه خاک سیهم در پهلوست

شماره ۱۳۳ - گل و شبنم: گلی خندید در باغی سحرگاه - که کس را نیست چون من عمر کوتاه

شماره ۱۳۴ - گله بیجا: گفت گرگی با سگی دور از رمه - که سگان خویشند با گرگان همه

شماره ۱۳۵ - گنج ایمن: نهاد کودک خردی بسر ز گل تاجی - بخنده گفت شهان را چنین کلاهی نیست

شماره ۱۳۶ - گنج درویش: دزد عیاری بفکر دستبرد - گاه ره میزد گهی ره میسپرد

شماره ۱۳۷ - گوهر اشک: آن نشنیدید که یک قطره اشک - صبحدم از چشم یتیمی چکید

شماره ۱۳۸ - گوهر و سنگ: شنیدستم که اندر معدنی تنگ - سخن گفتند با هم گوهر و سنگ

شماره ۱۳۹ - لطف حق: مادر موسی چو موسی را به نیل - در فکند از گفته رب جلیل

شماره ۱۴۰ - مادر دوراندیش: با مرغکان خویش چنین گفت ماکیان - کای کودکان خرد گه کار کردن است

شماره ۱۴۱ - مرغ زیرک: یکی مرغ زیرک ز کوتاه بامی - نظر کرد روزی بگسترده دامی

شماره ۱۴۲ - مست و هشیار: محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت - مست گفت: ای دوست این پیراهن است افسار نیست

شماره ۱۴۳ - معمار نادان: دید موری طاسک لغزنده‌ای - از سر تحقیر زد لبخنده‌ای

شماره ۱۴۴ - مناظره: شنیده‌اید میان دو قطره خون چه گذشت - گه مناظره یک روز بر سر گذری

شماره ۱۴۵ - مور و مار: با مور گفت مار سحرگه بمرغزار - کاز ضعف و بیخودی تو چنین خردی و نزار

شماره ۱۴۶ - نا آزموده: قاضی بغداد شد بیمار سخت - از عدالتخانه بیرون برد رخت

شماره ۱۴۷ - نا اهل: نوگلی روزی ز شورستان دمید - خار آن گل دید و رو در هم کشید

شماره ۱۴۸ - ناتوان: جوانی چنین گفت روزی به پیری - که چون است با پیریت زندگانی

شماره ۱۴۹ - نامه به نوشیروان: بزرگمهر به نوشین‌روان نوشت که خلق - ز شاه خواهش امنیت و رفاه کنند

شماره ۱۵۰ - نشان آزادگی: به سوزنی ز ره شکوه گفت پیرهنی - ببین ز جور تو ما را چه زخمها بتن است

شماره ۱۵۱ - نغمه خوشه‌چین: از درد پای پیرزنی ناله کرد زار - کامروز پای مزرعه رفتن نداشتم

شماره ۱۵۲ - نغمه رفوگر: شب شد و پیر رفوگر ناله کرد - کای خوش آن چشمی که گرم خفتن است

شماره ۱۵۳ - نغمه صبح: صبح آمد و مرغ صبحگاهی - زد نغمه بیاد عهد دیرین

شماره ۱۵۴ - نکته‌ای چند: هر که با پاکدلان‌ صبح و مسا‌یی دارد - دلش از پرتو اسرار‌ صفایی دارد

شماره ۱۵۵ - نکوهش بیجا: سیر یک روز طعنه زد به پیاز - که تو مسکین چقدر بدبویی

شماره ۱۵۶ - نکوهش بی‌خبران: همای دید سوی ماکیان بقلعه و گفت - که این گروه چه بی‌همت و تن آسانند

شماره ۱۵۷ - نکوهش نکوهیده: جعل پیر گفت با انگشت - که سر و روی ما سیاه مکن

شماره ۱۵۸ - نوروز: سپیده‌دم نسیمی روح‌پرور - وزید و کرد گیتی را معنبر

شماره ۱۵۹ - نهال آرزو: ای نهال آرزو خوش زی که بار آورده‌ای - غنچه بی باد صبا گل بی بهار آورده‌ای

شماره ۱۶۰ - نیکی دل: ای دل اول قدم نیکدلان - با بد و نیک جهان ساختن است

شماره ۱۶۱ - هرچه باداباد: گفت با خاک صبحگاهی باد - چون تو کس تیره‌روزگار مباد

شماره ۱۶۲ - همنشین ناهموار: آب نالید وقت جوشیدن - کاوخ از رنج دیگ و جور شرار

شماره ۱۶۳ - یاد یاران: ای جسم سیاه مومیائی - کو آنهمه عجب و خودنمائی

شماره ۱۶۴ - قطعه: ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی - جز سرزنش و بد سری خار چه دیدی

شماره ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سروده‌ام: پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل - تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

شماره ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سروده‌ام: اینکه خاک سیهش بالین است - اختر چرخ ادب پروین است

شماره ۱۶۷ - قطعه: ما نیز در دیار حقیقت توانگریم - کالای ما چو وقت رسد کارهای ماست

شماره ۱۶۸ - قطعه مرد پندارند پروین را چه برخی ز اهل فضل: از غبار فکر باطل پاک باید داشت دل - تا بداند دیو کاین آئینه جای گرد نیست

شماره ۱۶۹ - قطعه: گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو - آتش چرا به خرمن پروانه میزند

شماره ۱۷۰ - قطعه: بی‌رنج زین پیاله کسی می نمی‌خورد - بی‌دود زین تنور به کس نان نمی‌دهند

شماره ۱۷۱ - بیت: خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول - نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنائی را

شماره ۱۷۲ - بیت: بکوش و دانشی آموز و پرتوی افکن - که فرصتی که ترا داده‌اند بی بدل است

شماره ۱۷۳ - بیت: دل پاکیزه به کردار بد آلوده مکن - تیرگی خواستن از نور گریزان شدن است

شماره ۱۷۴ - بیت: طائری کز آشیان پرواز بهر آز کرد - کیفرش فرجام بال و پر به خون آلودن است

شماره ۱۷۵ - بیت: با قضا چیره زبان نتوان بود - که بدوزند گرت صد دهن است

شماره ۱۷۶ - بیت: دور جهان خونی خونخوارهاست - محکمه نیک و بد کارهاست

شماره ۱۷۷ - ابیات پراکنده: خیال کژ به کار کژ گواهی است - سیاهی هر کجا باشد سیاهی است

شماره ۱۷۸ - بیت: سزای رنجبر گلشن امید بس است - به دامن چمنی گلبنی نشانیدن

شماره ۱۷۹ - بیت: به رهنمایی چشم این ره خطا رفتم - گناه دیده من بود این خطاکاری

شماره ۱۸۰ - زن در ایران: زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود - پیشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشانی نبود

شماره ۱۸۱ - جوجه نافرمان شاعر نامشخص: گفت با جوجه مرغکی هشیار - که ز پهلوی من مرو به کنار

این آمار از میان ۴٬۲۵۶ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.

توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرع‌های بند قالبهای ترکیبی مثل مخمس‌ها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.

آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.

وزن‌یابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزن‌یابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومه‌ها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.

ردیف وزن تعداد ابیات درصد از کل
۱ فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی) ۹۳۸ ۲۲٫۰۴
۲ مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) ۸۳۷ ۱۹٫۶۷
۳ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) ۶۵۷ ۱۵٫۴۴
۴ مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) ۳۳۷ ۷٫۹۲
۵ فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) ۳۰۴ ۷٫۱۴
۶ فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف) ۲۷۱ ۶٫۳۷
۷ مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف) ۲۳۶ ۵٫۵۵
۸ مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) ۲۲۳ ۵٫۲۴
۹ فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه) ۱۶۷ ۳٫۹۲
۱۰ فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) ۱۲۵ ۲٫۹۴
۱۱ فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم) ۱۱۱ ۲٫۶۱
۱۲ فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) ۲۸ ۰٫۶۶
۱۳ مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) ۲۱ ۰٫۴۹
۱۴ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) ۱ ۰٫۰۲

آمار ابیات برچسب‌گذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:

ردیف قالب شعری تعداد ابیات درصد از کل
۱ مثنوی ۱٬۹۲۹ ۴۵٫۳۲
۲ قطعه ۱٬۶۵۸ ۳۸٫۹۶
۳ غزل/قصیده/قطعه ۲۸۷ ۶٫۷۴
۴ چند بندی ۲۲۳ ۵٫۲۴
۵ قصیده ۱۳۹ ۳٫۲۷
۶ نامشخص ۱۲ ۰٫۲۸
۷ تک بیت ۸ ۰٫۱۹

آمار فراوانی تعداد ابیات اشعار این بخش به شرح زیر است (بلندترین شعر شامل ۷۹ بیت و کوتاه‌ترین شامل ۱ بیت شعر است):

ردیف تعداد ابیات شعر فراوانی درصد از ۱۸۱ شعر
۱ ۱۸ ۸ ۴٫۴۲
۲ ۱۰ ۸ ۴٫۴۲
۳ ۱ ۸ ۴٫۴۲
۴ ۲۶ ۷ ۳٫۸۷
۵ ۱۶ ۶ ۳٫۳۱
۶ ۱۷ ۶ ۳٫۳۱
۷ ۲۱ ۶ ۳٫۳۱
۸ ۱۱ ۶ ۳٫۳۱
۹ ۳۲ ۵ ۲٫۷۶
۱۰ ۱۵ ۵ ۲٫۷۶
۱۱ ۹ ۵ ۲٫۷۶
۱۲ ۱۴ ۵ ۲٫۷۶
۱۳ ۳۱ ۵ ۲٫۷۶
۱۴ ۲۴ ۵ ۲٫۷۶
۱۵ ۲۰ ۵ ۲٫۷۶
۱۶ ۳۷ ۴ ۲٫۲۱
۱۷ ۱۲ ۴ ۲٫۲۱
۱۸ ۲ ۴ ۲٫۲۱
۱۹ ۲۳ ۴ ۲٫۲۱
۲۰ ۳۴ ۴ ۲٫۲۱
۲۱ ۶ ۴ ۲٫۲۱
۲۲ ۸ ۴ ۲٫۲۱
۲۳ ۱۹ ۴ ۲٫۲۱
۲۴ ۱۳ ۳ ۱٫۶۶
۲۵ ۲۹ ۳ ۱٫۶۶
۲۶ ۳۰ ۳ ۱٫۶۶
۲۷ ۵۱ ۳ ۱٫۶۶
۲۸ ۲۲ ۳ ۱٫۶۶
۲۹ ۳۹ ۳ ۱٫۶۶
۳۰ ۴۱ ۳ ۱٫۶۶
۳۱ ۴۰ ۳ ۱٫۶۶
۳۲ ۷ ۳ ۱٫۶۶
۳۳ ۳۸ ۳ ۱٫۶۶
۳۴ ۳۳ ۲ ۱٫۱۰
۳۵ ۵۲ ۲ ۱٫۱۰
۳۶ ۲۵ ۲ ۱٫۱۰
۳۷ ۲۸ ۲ ۱٫۱۰
۳۸ ۶۹ ۲ ۱٫۱۰
۳۹ ۴۲ ۲ ۱٫۱۰
۴۰ ۶۳ ۲ ۱٫۱۰
۴۱ ۵۵ ۲ ۱٫۱۰
۴۲ ۳ ۲ ۱٫۱۰
۴۳ ۴۹ ۱ ۰٫۵۵
۴۴ ۳۶ ۱ ۰٫۵۵
۴۵ ۴۷ ۱ ۰٫۵۵
۴۶ ۷۹ ۱ ۰٫۵۵
۴۷ ۴۸ ۱ ۰٫۵۵
۴۸ ۴۳ ۱ ۰٫۵۵
۴۹ ۶۰ ۱ ۰٫۵۵
۵۰ ۵۳ ۱ ۰٫۵۵
۵۱ ۵ ۱ ۰٫۵۵
۵۲ ۲۷ ۱ ۰٫۵۵
۵۳ ۴۶ ۱ ۰٫۵۵