گنجور

 
پروین اعتصامی

هر که با پاکدلان‌، صبح و مسا‌یی دارد

دلش از پرتو اسرار‌، صفایی دارد

زهد با نیت پاک است، نه با جامهٔ پاک

ای بس آلوده، که پاکیزه ردایی دارد

شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت

خنده‌، بیچاره ندانست که جایی دارد

سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو

بت پرستی مکن، این ملک خدایی دارد

هیزم سوخته‌، شمع ره و منزل نشود

باید افروخت چراغی‌، که ضیایی دارد

گرگ، نزدیک چراگاه و شُبان رفته به خواب

بره، دور از رمه و‌ عزم چرایی دارد

مور، هرگز به‌در قصر سلیمان نرود

تا که در لانهٔ خود، برگ و نوایی دارد

گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده

آخر این دُر گرانمایه بهایی دارد

فرخ آن شاخک نورسته که در باغ وجود

وقت رستن، هوس نشو و نمایی دارد

صرف باطل نکند عمر گرامی، پروین

آنکه چون پیر خرد، راهنمایی دارد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
نکته‌ای چند به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصر بخارایی

زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد

بسته بر هر سر موئی سر و پائی دارد

دوست آن نیست که تابد سر پیمان از دوست

دوست آن است که با دوست وفائی دارد

بینوائی ز غم ار ناله کند باکی نیست

[...]

جهان ملک خاتون

دل من با سر زلف تو هوایی دارد

دردمندست و ز لعل تو دوایی دارد

رخ تو بدر منیر است و در او حیرانم

دل من روشنی و نور ز جایی دارد

شاه حسنست و لطافت شده مغرور به خود

[...]

حافظ

مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد

نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالَم از نالهٔ عُشّاق مبادا خالی

که خوش‌آهنگ و فرح‌بخش هوایی دارد

پیر دُردی‌کَش ما گرچه ندارد زر و زور

[...]

قاسم انوار

جانم از دولت درد تو دوایی دارد

دلم از صیقل ذکر تو صفایی دارد

هر کرارو بتو شدجنت جاویدان یافت

دوزخ آنجاست که رویی وریایی دارد

عشق سلطان کریمست ولی مصلحتست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
نظام قاری

مطرب عشق عجب ساز و نوائی دارد

زخم هر زخمه که زد راه بجائی دارد

گل بر اطلس اگر چند قبائی دارد

نه قبائیست که گویند بهائی دارد

مشنوا یخواجه تو در مذهب ارباب لباس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه