گنجور

 
پروین اعتصامی

لاله‌ای با نرگس پژمرده گفت

بین که ما رخساره چون افروختیم

گفت ما نیز آن متاع بی بدل

شب خریدیم و سحر بفروختیم

آسمان، روزی بیاموزد ترا

نکته‌هائی را که ما آموختیم

خرمی کردیم وقت خرمی

چون زمان سوختن شد سوختیم

تا سفر کردیم بر ملک وجود

توشهٔ پژمردگی اندوختیم

درزی ایام زان ره میشکافت

آنچه را زین راه، ما میدوختیم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
توشهٔ پژمردگی به خوانش طوبی برزگر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شمارهٔ ۴۰ - توشهٔ پژمردگی به خوانش فرهاد بشیریان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم