گنجور

 
پروین اعتصامی

به کرم پیله شنیدم که طعنه زد حلزون

که کار کردن بیمزد، عمر باختن است

پی هلاک خود، ای بیخبر، چه میکوشی

هر آنچه ریشته‌ای، عاقبت ترا کفن است

بدست جهل، به بنیاد خویش تیشه زدن

دو چشم بستن و در چاه سرنگون شدن است

چو ما، برو در و دیوار خانه محکم کن

مگرد ایمن و فارغ، زمانه راهزن است

بگفت، قدر کسی را نکاست سعی و عمل

خیال پرورش تن، ز قدر کاستن است

بخدمت دگران دل چگونه خواهد داد

کسی که همچو تو، دائم بفکر خویشتن است

بدیگ حادثه، روزی گرم بجوشانند

شگفت نیست، که مرگ از قفای زیستن است

بروز مرگم، اگر پیله گور گشت و کفن

بوقت زندگیم، خوابگاه و پیرهن است

مرا بخیره نخوانند کرم ابریشم

بهر بساط که ابریشمی است، کار من است

ز جانفشانی و خون خوردن قبیلهٔ ماست

پرند و دیبهٔ گلرنگ، هر کرا بتن است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کارگاه حریر به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیر معزی

چه سنت است‌ که در شهر زینت زَمَنَ است

رسول شادی و جشن رسول ذوالمِنَن است

خجسته موسم عیدست کاندرین موسم

بر آسمان سعادت ز انجُم انجمن است

اگرچه تهنیت از دیگران به نثر نکوست

[...]

امیرخسرو دهلوی

هنوز آن رخ چون ماه پیش چشم من است

شکنج جانم ازان زلف در هم و شکن است

چه سود پختن سودا چو شمع جانم سوخت

ز آتشی که مرا در درونه شعله زن است

شبم که تا به قیامت امید صبحش نیست

[...]

ابن یمین

بزرگوار امیری که زبده کرم است

در انتساب حسینی و سیرتش حسن است

سر اکابر سادات مشرق و مغرب

عماد دولت و ملت علی بن حسن است

ملک صفات بزرگی که نطق فایح او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
ناصر بخارایی

سواد سنبل او بر بیاض یاسمن است

و یاسمن که خطش بر ورق ز یأس من است

خطش بنفشهٔ سیراب گشته می‌دانم

ولی ندانم خدش گل است یا سمن است

به گرد عارض کافور او خطی از مشک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
جامی

نهفته سیم به زیر قبا که این بدن است

گرفته برگ سمن را به بر که پیرهن است

بسن ز پیرهن اندام نازکش که مگر

در آب گشته عیان عکس لاله و سمن است

اگر کنند به گل نازنین تنش را باد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه