بنفشه صبحدم افسرد و باغبان گفتش
که بیگه از چمن آزرد و زود روی نهفت
جواب داد که ما زود رفتنی بودیم
چرا که زود فسرد آن گلی که زود شکفت
کنون شکسته و هنگام شام، خاک رهم
تو خود مرا سحر از طرف باغ خواهی رفت
غم شکستگیم نیست، زانکه دایهٔ دهر
بروز طفلیم از روزگار پیری گفت
ز نرد زندگی ایمن مشو که طاسک بخت
هزار طاق پدید آرد از پی جفت
به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ
هزار قرن در آغوش خاک باید خفت
خوش آن کسیکه چو گل، یک دو شب به گلشن عمر
نخفت و شبرو ایام هر چه گفت، شنفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خدایگانا آنی که طاق ایوانت
ز راه قدر و محل باستاره باشد جفت
نماند خصم تو را هیچ مهره در گردون
که دست قهر تو آن را به نوک نیزه نسفت
ز حال و قصّه من بنده آگهی دانم
[...]
چه افتری چه محال است این دروغ گفت
که شد فرشته عرشی و فرش خاکی جفت
هزار گنج معانی شد آشکار گر او
ز روی صورت در کنج خاک رخ بنهفت
ز منبع حکم الماس نطق دربارش
[...]
حکایتیست که با کس نمی توانم گفت
حدیث عشق تو درّیست می نیارم سفت
ز صبر طاق شدم همچو طاق ابرویت
به درد و ناله ی هجرانت تا که گشتم جفت
گرم قرار نباشد به هجر نیست عجب
[...]
بیا که بوی ریاحین دمید و گل بشکفت
صبا به زلف معنبر بساط سبزه برفت
به باغ نرگس مخمور جام جم برداشت
به بزم گاه چمن لاله پر ، پیاله گرفت
صبا به دست سحر گه به نوک نیزه خار
[...]
شنیدهام چو سلیمان به تخت داد نشست
خرد به درگهش استاد و چشم فتنه بخفت
ز دور دید که گنجشک نر به جفت عزیز
ترانهخوان و سرود آنچنان که شاه شنفت
من این رواق سلیمان توانم از منقار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.