مرغی به باغ رفت و یکی میوه کند و خورد
ناگه ز دست چرخ به پایش رسید سنگ
خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید
غلتید چون کبوترِ با باز کرده جنگ
بگریست مرغ خُرد که برخیز و سرخ کن
مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ
نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب
صیاد روزگار، به من عرصه کرد تنگ
آخر تو هم ز لانه، پی دانه بَرپَری
از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ
در سبزه گر روی، کَنَدَت دست جور پر
بر بام گر شوی، کُنَدَت سنگ فتنه لنگ
آهسته میوهای بکن از شاخی و برو
در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ
میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین
ما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مرغی به باغ رفت و میوهای برداشت و خورد. ناگهان سنگی از بالا به او برخورد کرد و او زخمی به لانهاش برگشت. او غمگین شد و شروع به ناله کرد و از خطرات زندگی گفت. مرغ خرد گفت که برای بقا باید هوشیار بود و از دشمنان و خطرات دوری کرد. او تأکید کرد که در زندگی هرکسی ممکن است با مشکلات مواجه شود و باید با احتیاط عمل کرد. در نهایت، او پیشنهاد کرد که از زندگی و کارهای مستمر دریغ نکنند و هرگز درنگ نکنند.
هوش مصنوعی: پرندهای به باغ رفت و میوهای برداشت و خورد. ناگهان سنگی از آسمان به پایش افتاد.
هوش مصنوعی: پرندهای زخمی به لانهاش برگشت و با درد و ناله پناه گرفت. او مانند کبوتر در حال پرواز به سوی آسمان، در میانهی جنگ و نبرد به دنبال آرامش است.
هوش مصنوعی: مرغ حکمت و خرد با اندوه گفت: ای منی که باید برخیزی و مانند بالهای خودت رنگین و سرخ شوی، به من هم بال و چنگ و ابزار پرواز ببخش.
هوش مصنوعی: او با ناامیدی شکایت کرد که این رنگ و زیبایی که در زندگیام میبینم، فقط ناشی از درد عمیق است. زندگی برای من دشوار و تنگ شده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، تو هم که از لانهات بیرون آمدهای، به خاطر پیدا کردن دانه، با این حال پرهای تو هم به خاطر خون به همین شکل رنگین میشوند.
هوش مصنوعی: اگر در جایی خوشبختی و زیبایی را پیدا کنی، بدان که ممکن است در آنجا هم با مشکلات و سختیها مواجه شوی. هرچقدر هم که در اوج باشی، ممکن است یک سنگی از ناملایمات بر سرتم بیفتد و تو را به زمین بیفکند. لذا همیشه باید آماده باشی که در کنار شادیها، چالشها و سختیها نیز وجود دارند.
هوش مصنوعی: آهسته و با دقت میوهای از درخت بچین و به باغ و دشت برو، بدون اینکه هیچ وقفهای داشته باشی.
هوش مصنوعی: در میدان تلاش و کوشش، نوبت شماست که بعد از این ادامه دهید. ما که رفتهایم، هر کدام به نوبت خود مسیر را پیمودهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زان می، که گر سرشکی ازان درچکد به نیل
صدسال مست باشد از بوی او نهنگ
آهو به دشت اگر بخورد قطرهای ازو
غرنده شیر گردد و نندیشد از پلنگ
کافور بار شد فلک و کوه سیمرنگ
وز کوه کرد روی سوی دشت غرم و رنگ
کهسار سیمرنگ شد و چرخ سیمگون
آبی زریر گون شده باده عقیق رنگ
چرخ کبود مانده برو ابر جای جای
[...]
ای گوهر زمین ز وقار تو برده سنگ
گوهر بر مکارم تو خوار همچو سنگ
چندین هزار کوه ، که اوتاد گیتی اند
از حلم تو ربوده ثبات و گرفته سنگ
اعلام تو ز چهرهٔ نصرت فشانده گرد
[...]
تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ
بر آبگینه خانه طاعت زنیم سنگ
بر آبگینه سنگ زدن رسم ما و ما
علت نهاده بر فلک آبگینه زنگ
رنگیم و با پلنگ اجل کار زار ما
[...]
آن شهریار عالم و عادل که روز جنگ
بر شیر و بر پلنگ کند کوه و بیشه تنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.