ز سری، موی سپیدی روئید
خندهها کرد بر او موی سیاه
که چرا در صف ما بنشستی
تو ز یک راهی و ما از یک راه
گفت من با تو عبث ننشستم
بنشاندند مرا خواه نخواه
گه روئیدن من بود امروز
گل تقدیر نروید بیگاه
رهرو راه قضا و قدرم
راهم این بود، نبودم گمراه
قاصد پیریم، از دیدن من
این یکی گفت دریغ، آن یک آه
خرمن هستی خود کرد درو
هر که بر خوشهٔ من کرد نگاه
سپهی بود جوانی که شکست
پیری امروز برانگیخت سپاه
رست چون موی سیه، موی سپید
چه خبر داشت که دارند اکراه
رنگ بالای سیه بسیار است
نیستی از خم تقدیر آگاه
گه سیه رنگ کند، گاه سفید
رنگرز اوست، مرا چیست گناه
چو تو، یکروز سیه بودم وخوش
سیهی گشت سپیدی ناگاه
تو هم ایدوست چو من خواهی شد
باش یکروز بر این قصه گواه
هر چه دانی، بمن امروز بخند
تا که چون من کندت هفته و ماه
از سپید و سیه و زشت و نکو
هر چه هستیم، تباهیم تباه
قصه خویش دراز از چه کنیم
وقت بیگه شد و فرصت کوتاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره گذر زمان و تغییرات ظاهری و باطنی انسانهاست. در آن، موی سپید به موی سیاه خنده میکند و دلیل این تغییرات را میپرسد. موی سپید به موی سیاه میگوید که من با تو در این صف نشستهام چون راه من سرنوشت من است و نمیتوانم از آن جدا شوم. همچنین تأکید میشود که هر فردی در زندگیاش تجربههای مختلفی خواهد داشت و نباید به ظواهر توجه کرد، زیرا همه ما در نهایت با گذر زمان تغییر خواهیم کرد. شعر در نهایت به این نکته میرسد که ما باید به زندگی ادامه دهیم و تجربههای خود را بپذیریم، چرا که زمان همواره در حال تغییر است.
هوش مصنوعی: از سر، موی سفیدی پیدا شده و این موی سفید باعث شده که او بر موی سیاه خود بخندد.
هوش مصنوعی: چرا تو در جمع ما نشستهای در حالی که از یک مسیر آمدهای و ما از مسیر دیگری آمدهایم؟
هوش مصنوعی: او گفت که من بیهوده با تو وقت نگذراندم، اما به اجبار مرا نشاندند، خواه ناخواه.
هوش مصنوعی: امروز زمانی برای شکفتن من است و نمیتواند انتظار بکشد، بنابراین گل سرنوشت من هم اکنون باید شکوفا شود.
هوش مصنوعی: من در مسیر سرنوشت و تقدیر خود قدم میزنم و این مسیر من را به درستی هدایت کرده است، بنابراین گمراه نیستم.
هوش مصنوعی: پیامآور پیرم، از دیدن من یکی گفت ای کاش و دیگری آهی کشید.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زندگی و وجود من توجه کرده، به دنیای هستیاش آسیب رسانده است.
هوش مصنوعی: در روزگار جوانی، سپاهی وجود داشت که الان به خاطر تجربیات و چالاکیاش، دلاوریهای پیران را به چالش کشیده و به نبرد فراخوانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که موی سیاه جوان و شاداب است، موی سپید چه انتظاری میتواند داشته باشد از اینکه به زوال و پیری دچار شود. افرادی که جوان و در اوج نشاط هستند، نمیتوانند به طور کامل درک کنند که پیری و ضعف چه حسی دارد.
هوش مصنوعی: رنگهای مختلفی بر فراز تاریکی وجود دارد، اما از سرنوشت و تقدیر نمیتوان به خوبی باخبر شد.
هوش مصنوعی: گاهی او رنگی تیره میگیرد و گاهی رنگی روشن، من چه گناهی کردهام؟
هوش مصنوعی: یک روز در دنیای سیاه و تیره بودم، اما ناگهان، سیاهی به روشنی تبدیل شد و خوشی به سراغم آمد.
هوش مصنوعی: اگر تو هم بخواهی، مثل من خواهی شد؛ روزی بر این داستان شاهد خواهی بود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که دربارهام میدانی، امروز به من بخند. زیرا ممکن است در آینده، تو نیز مثل من دچار شرایطی شوی که برایت خندیدند و این مدت ممکن است به طول بینجامد.
هوش مصنوعی: هر چه به رنگهای متفاوت و ویژگیهای گوناگون داریم، در نهایت همگی در حال نابودی هستیم.
هوش مصنوعی: ما داستانی طولانی داریم که باید بگوییم، اما الان شب شده و زمان کم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آهنین پوش ندیدم چو تو سرو
نمدین خود ندیدم چو تو ماه
سرو را هرگز خربنده که دید
ماه را دید کس از پشم کلاه
از ره راست بیفتاده ست آنک
[...]
خاک را چاک زد ای دوست گیاه
عمر برباد مده باده بخواه
بی نظر چشم شکوفه است سفید
بی گناه دل لاله است سیاه
در چمن عود همی سوزد باد
[...]
برفکن برقع از آن رویِ چو ماه
تا به ماهت کنم از دور نگاه
گرچه هر لحظه برانگیخته ای
رستخیزی دگر از لشکر گاه
کو مرا جایِ نزولِ تو که نیست
[...]
رخ ز تشبیه دهد جلوه چو ماه
ببرد عقل صد افتاده ز راه
آمد آن طرفه عرابی از راه
دید آن بدره در آن منزلگاه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.