گفت ماهیخوار با ماهی ز دور
که چه میخواهی ازین دریای شور
خردی و ضعف تو از رنج شناست
این نه راه زندگی، راه فناست
اندرین آب گل آلود، ای عجب
تا بکی سرگشته باشی روز و شب
وقت آن آمد که تدبیری کنی
در سرای عمر تعمیری کنی
ما بساط از فتنه ایمن کردهایم
صد هزاران شمع، روشن کردهایم
هیچگه ما را غم صیاد نیست
انده طوفان و سیل و باد نیست
گر بیائی در جوار ما دمی
بینی از اندیشه خالی عالمی
نیمروزی گر شوی مهمان ما
غرق گردی در یم احسان ما
نه تپیدن هست و نه تاب و تبی
نه غم صبحی، نه پروای شبی
دامها بینم براه تو نهان
رفتنت باشد همان، مردن همان
تابهها و شعلهها در انتظار
که تو یکروزی بسوزی در شرار
گر نمیخواهی در آتش سوختن
بایدت اندرز ما آموختن
گر سوی خشکی کنی با ما سفر
بر نگردی جانب دریا دگر
گر ببینی آن هوا و آن نسیم
بشکنی این عهد و پیوند قدیم
گفت از ما با تو هر کس گشت دوست
تو بدست دوستی، کندیش پوست
گر که هر مطلوب را طالب شویم
با چه نیرو بر هوی غالب شویم
چشمهٔ نور است این آب سیاه
تو نکردی چون خریداران نگاه
خانهٔ هر کس برای او سزاست
بهر ماهی، خوشتر از دریا کجاست
گر بجوی و برکه لای و گل خوریم
به که از جور تو خون دل خوریم
جنس ما را نسبتی با خاک نیست
پیش ماهی، سیل وحشتناک نیست
آب و رنگ ما ز آب افزودهاند
خلقت ما را چنین فرمودهاند
گر ز سطح آب بالاتر شویم
زاتش بیداد، خاکستر شویم
قرنها گشتیم اینجا فوج فوج
می نترسیدیم از طوفان و موج
لیک از بدخواه، ما را ترسهاست
ترس جان، آموزگار درسهاست
بسکه بدکار و جفا جو دیدهام
از بدیهای جهان ترسیدهایم
برهگان را ترس میباید ز گرگ
گردد از این درس، هر خردی بزرگ
با عدوی خود، مرا خویشی نبود
دعوت تو جز بداندیشی نبود
تا بود پائی، چرا مانم ز راه
تا بود چشمی، چرا افتم به چاه
گر بچنگ دام ایام اوفتم
به که با دست تو در دام اوفتم
گر بدیگ اندر، بسوزم زار زار
بهتر است آن شعله زین گرد و غبار
تو برای صید ماهی آمدی
کی برای خیر خواهی آمدی
از تو نستانم نوا و برگ را
گر بچشم خویش بینم مرگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، ماهیخوار با ماهی صحبت میکند و از او میپرسد که چه چیزی از دریا میخواهد. ماهی با بیان اینکه زندگی در این آب گلآلود باعث رنج و ضعف او شده، به ماهیخوار نصیحت میکند که دیگر در این مسیر نابودکننده پیش نرود و به فکر تدبیر و تغییر در زندگیاش باشد. او به خطرهای ناشی از زندگی در دریا اشاره میکند و میگوید اگر بخواهد از آتش و خطرات دیگر رهایی یابد، باید از نصایح او بهرهبرداری کند. در نهایت، ماهی تأکید میکند که زندگی در خشکی و دوری از دریا بهتر است و از دوستی با ماهیخوار ابراز نگرانی میکند، زیرا او را تنها بخاطر منافع خود میسازد.
هوش مصنوعی: ماهیخوار از دور به ماهی گفت: از این دریا که پر از شور و تلخی است، چه میخواهی؟
هوش مصنوعی: خرد و ناتوانی تو ناشی از درد و رنج است، این مسیر زندگی نیست بلکه راهی به سوی زوال و نابودی است.
هوش مصنوعی: در این آب کثیف و گلآلود، جالب است که تا کی میخواهی روز و شب در سردرگمی به سر ببری.
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده است که برای زندگیات تدبیر و تدبیری داشته باشی و تغییراتی ایجاد کنی.
هوش مصنوعی: ما از دسیسهها و مشکلات در امان ماندهایم و برای شادی و روشنی، هزاران شمع روشن کردهایم.
هوش مصنوعی: ما هیچ وقت از صیاد ناراحت نیستیم و نگران طوفان، سیل و باد نیستیم.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای به نزد ما بیایی، دنیایی از تفکر و اندیشه را بدون هیچ دغدغهای خواهی دید.
هوش مصنوعی: اگر در میانه روز به مهمانی ما بیایی، در دریای kindness و سخاوت ما غرق خواهی شد.
هوش مصنوعی: در اینجا به حالتی اشاره شده که نه تنش و شور و شوقی وجود دارد و نه نگرانی صبحگاه یا دلواپسی شبانه. گویا همه چیز در سکوت و آرامش است و هیچ احساسی از تپش یا گرمی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من در مسیر تو تلههایی میبینم که نشانهٔ پنهانی بودن رفتن تو هستند و این رفتن، همانند مردن است.
هوش مصنوعی: ظرفها و آتشها منتظرند تا روزی تو در آتش عشق بسوزی.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی به خاطر عشقت بسوزی، باید نصیحتهای ما را بیاموزی.
هوش مصنوعی: اگر به سمت خشکی سفر کنی، دیگر به دریا باز نخواهی گشت.
هوش مصنوعی: اگر هوای آن سرزمین و نسیم آنجا را ببینی، عهد و پیوند قدیمیات را خواهی شکست.
هوش مصنوعی: اگر کسی با ما به تو دوستی برقرار کند، به سبب دوستیاش با تو، به او لطمهای خواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال هر چیزی که میخواهیم برویم، با چه نیرویی میتوانیم بر خواستههای نفسانی خود غلبه کنیم؟
هوش مصنوعی: این آب سیاه در حقیقت منبعی از نور و روشنی است، اما تو همچنان مانند خریدارانی که به ارزش آن توجه نمیکنند، به آن بیتوجهی.
هوش مصنوعی: هر کسی جایگاه و منزلت خود را دارد و برای او بهترین مکان، خانهاش است. هیچ چیزی نمیتواند به خوشی و راحتی خانهٔ انسان باشد.
هوش مصنوعی: اگر در جوی و برکه لجن و گل بخوریم، بهتر است تا اینکه از ظلم و ستم تو عذاب بکشیم.
هوش مصنوعی: ما از نظر کیفیت و ارزش، با خاک هیچ نسبتی نداریم، همانطور که در برابر یک ماهی، سیل سهمگینی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آب و رنگ وجود ما از آب گرفته شده و شکلگیری ما به همین دلیل است که به این صورت ایجاد شدهایم.
هوش مصنوعی: اگر از سطح آب بالاتر برویم، ممکن است در برابر ظلم و ستم، به خاکستر تبدیل شویم.
هوش مصنوعی: ما سالها در اینجا زندگی کردیم و گروهگروه آمدهایم، بدون اینکه از طوفان و امواج بترسیم.
هوش مصنوعی: اما ما از دشمنان خود میترسیم؛ چرا که ترس از جان ما، درسهای زیادی به ما میآموزد.
هوش مصنوعی: به دلیل دیدن اینهمه بدی و رفتارهای ناپسند، ما از بدیهای موجود در جهان ترسیدهایم.
هوش مصنوعی: برهها باید از گرگ بترسند و این نکته را درک کنند که هر عاقل و خردمندی باید از این موضوع درس بزرگی بگیرد.
هوش مصنوعی: من با دشمن خود هیچ نزدیکی ندارم و دعوت تو جز نشان دادن بداندیشی نبود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که راهی برای پیشرفت دارم، چرا باید از مسیر خارج شوم؟ و تا وقتی که توانایی دیدن دارم، چرا باید به دام بیفتم؟
هوش مصنوعی: اگر در دام روزگار بیفتم، بهتر است که در دام تو بیفتم.
هوش مصنوعی: اگر در دیگ بسوزم و در عذاب باشم، بهتر است از اینکه در این گرد و غبار و سردرگمی بمانم.
هوش مصنوعی: تو فقط برای قید کردن کارهای خودت آمدهای، نه اینکه به فکر دیگران و نیکی به آنها باشی.
هوش مصنوعی: اگر از تو نوا و برگ را نخواهم، وقتی که مرگ را با چشمان خود ببینم، چه سودی دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.