نهفتن به عمری غم آشکاری
فکندن به کِشتِ امیدی شراری
به پای نهالی که باری نیارد
جفا دیدن از آب و گل، روزگاری
به بزم فرومایگان ایستادن
نشستن به دریوزه در رهگذاری
ز بیم هژبران، پناهنده گشتن
به گرگی سیهدل، به تاریکغاری
ز سنگیندلی، خواهشِ لطف کردن
سوی ناکسی، بردن از عجز کاری
به جای گل آرزویی و شوقی
نشاندن به دل، نوک جانسوز خاری
به دریا در افتادن و غوطه خوردن
نه جستن پناهی، نه دیدن کناری
زبون گشتن از درد و محروم ماندن
بهر جا برون بودن از هر شماری
شنیدن ز هر سفله، حرف درشتی
ز مردم کشی، خواستن زینهاری
به آهی، پراکنده گشتن چو کاهی
ز بادی، پریشان شدن چون غباری
بسی خوشتر و نیکتر نزد دانا
ز دمسازیِ یارِ ناسازگاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان غم و ناامیدی میپردازد. گویا شاعر در زندگی با مشکلات و رنجهای زیادی روبرو است، مانند غم پنهان، ناامیدی از رشد و شکوفایی، و مواجهه با زشتیها و سختیهای روزگار. او احساس میکند که باید در میان افراد بی ارزش و بی کفایت زندگی کند و از خطرات در امان بماند. در این میان، به سختی و محرومیت خود نیز اشاره دارد و عاجزانه خواهان لطفت و توجه دیگران است. شاعر نشان میدهد که در برابر بیرحمی زندگی، احساس تلخی و ناامیدی دارد و در تلاش برای یافتن آرامش و خوشبختی است. در نهایت، او بیان میکند که داشتن آرامش و هماهنگی واقعی با یاری دانا، بهتر از تحمل ناسازگاریهای دیگران است.
هوش مصنوعی: نهان کردن غمهای طولانی و در عوض، بذر امید را با شوری در دل کاشتن.
هوش مصنوعی: به درختی که هیچ میوهای نمیدهد، ظلم و مشکلاتی که از آب و خاک میکشد، شایسته است که زمان زیادی بگذرد.
هوش مصنوعی: نشستن و ایستادن در محفل انسانهای بیارزش، مانند خواهش و درخواست کردن از کسی در راهی که به جایی نمیرسد، بیفایده است.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از قدرت و سلطهگران، به جایی پناه میبرم که در آن یک گرگ سیاهدل و خطرناک در غاری تاریک زندگی میکند.
هوش مصنوعی: از دل سنگین و خستگی، درخواست محبت و خوبی به کسی که شایسته آن نیست، نشانی از ناتوانی است.
هوش مصنوعی: به جای اینکه در دل آرزویی شیرین و شوقی دلانگیز داشته باشم، فقط یک درد عمیق و جانکاه را احساس میکنم.
هوش مصنوعی: به دریا افتادن و در آن غوطهور شدن، نه میتواند جای امنی برای پناه بردن باشد و نه حاشیهای را برای نجات دیدن.
هوش مصنوعی: از شدت درد و ناتوانی، انسان از هر طرف احساس خروج و جدایی میکند و در واقع خود را از تمام گروهها و شمارشها جدا میبیند.
هوش مصنوعی: شنیدن صحبتهای نامناسب از افراد پست، در مورد قتل و کشتار، را نمیپسندم و به شدت بر خودم میزنم که از اینگونه حرفها پرهیز کنم.
هوش مصنوعی: به هنگام وزیدن باد، ذرات ریز کاه به راحتی در فضا پخش میشوند و مانند گرد و غبار، بیهدف و پراکنده میگردند.
هوش مصنوعی: نزدیک بودن و همصحبتی با یار ناسازگار، از نظر دانایان بسیار ناپسند و ناخوشایند است، در حالی که نزدیکی و همراهی با کسی که رفتار خوب و سازگاری دارد، بسیار مطلوب و پسندیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه نیکو سخن گفت یاری به یاری
که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری
دل من همی جست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ باری
بتی چون بهاری به دست من آمد
[...]
ایا دیده تا روز شبهای تاری
بر این تخت سخت این مدور عماری
بیندیش نیکو که چون بیگناهی
به بند گران بسته اندر حصاری
تو را شست هفتاد من بند بینم
[...]
بتی را که بودم بدو روزگاری
جدا دارد از من بد آموزگاری
نداند غم و درد هجران یاران
جز آن کازموده است هجران یاری
اگر هرکسی طاقت هجر دارد
[...]
ز فردوس با زینت آمد بهاری
چو زیبا عروسی و تازه نگاری
بگسترده بر کوه و بر دشت فرشی
کش از سبزه پو دست وز لاله تاری
به گوهر بپیراست هر بوستانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.