حکایت کرد سرهنگی به کسری
که دشمن را ز پشت قلعه راندیم
فراریهای چابک را گرفتیم
گرفتاران مسکین را رهاندیم
به خون کشتگان، شمشیر شستیم
بر آتشهای کین، آبی فشاندیم
ز پای مادران کندیم خلخال
سرشک از دیدهٔ طفلان چکاندیم
ز جام فتنه، هر تلخی چشیدیم
همان شربت به بدخواهان چشاندیم
بگفت این خصم را راندیم، اما
یکی زو کینهجو تر، پیش خواندیم
کجا با دزد بیرونی درافتیم
چو دزد خانه را بالا نشاندیم
ازین دشمن در افکندن چه حاصل
چو عمری با عدوی نفس ماندیم
ز غفلت، زیر بار عجب رفتیم
ز جهل، این بار را با خود کشاندیم
نداده ابره را از آستر فرق
قبای زندگانی را دراندیم
درین دفتر، به هر رمزی رسیدیم
نوشتیم و به اهریمن رساندیم
دویدیم استخوانی را ز دنبال
سگ پندار را از پی دواندیم
فسون دیو را از دل نهفتیم
برای گرگ، آهو پروراندیم
پلنگی جای کرد اندر چراگاه
همانجا گلهٔ خود را چراندیم
ندانستیم فرصت را بدل نیست
ز دام، این مرغ وحشی را پراندیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سرهنگی به کسری خبر میدهد که با دشمنان جنگیده و عدهای از آنها را شکست داده و کسانی را که در خطر بودند نجات دادهاند. اما او به کسری میگوید که این پیروزیها بیفایده است، زیرا هنوز دشمنان در کمین هستند و جنگ همیشه ادامه دارد. او اشاره میکند که در این مسیر، ما به خودمان نیز آسیب زدهایم و از مغروری و جهلی که داشتیم، دچار دردسر شدهایم. در نهایت، به این نتیجه میرسد که اگر فرصتها را درک نکنیم و بهدرستی عمل نکنیم، با وجود تمام تلاشهایمان، همچنان در خطر خواهیم بود.
هوش مصنوعی: سرهنگ به کسری خبر داد که ما دشمن را از پشت قلعه عقب راندیم و به این پیروزی دست پیدا کردیم.
هوش مصنوعی: ما توانستیم دوندگان چابک را به دام بیاندازیم و در عوض، به کمک افراد بیپناه و مستضعف بشتابیم.
هوش مصنوعی: با خون شهیدان، شمشیرهای خود را پاک کردیم و بر آتشهای دشمنی، آب ریختیم.
هوش مصنوعی: ما از پای مادران جواهرات را برداشتیم و اشکهای بچهها را به زمین ریختیم.
هوش مصنوعی: از جام پر از زهر و مشکل، هر تلخی که تجربه کردیم، همان تلخی را به دشمنانمان چشاندیم.
هوش مصنوعی: گفتیم این دشمن را شکست دادیم، اما یکی دیگر که بیشتر از او کینهجو است، به پیش داریم.
هوش مصنوعی: ما چرا باید با دزد خارجی درگیر شویم وقتی که خودمان دزد داخلی را در خانهمان پذیرفتهایم؟
هوش مصنوعی: از دشمنی چه فایدهای داریم وقتی تمام عمر با دشمن داخلی خود، یعنی نفس، دست و پنجه نرم کردهایم؟
هوش مصنوعی: از روی بیخبری و خودبینی، زیر بار درشتی افتادیم و به خاطر نادانی، این بار سنگین را با خود حمل کردیم.
هوش مصنوعی: زندگی را با چیزهای بیارزش و ناپایدار پر نکردهایم و در حقیقت، در تلاشیم تا بر زیباییها و لایههای عمیقتر آن تمرکز کنیم.
هوش مصنوعی: در این دفتر، هر چیزی که به آن پی بردیم را ثبت کردیم و به دست دشمنان رساندیم.
هوش مصنوعی: ما به دنبال استخوانی دویدیم که سگ تصور میکرد از آن خود است.
هوش مصنوعی: ما در دل خود جادو و سحر دیوان را پنهان کردیم و برای گرگ، آهو را بزرگ کردیم.
هوش مصنوعی: یک پلنگ در چراگاهی ساکن شد و همانجا گلهاش را چرا کرد.
هوش مصنوعی: ما درکی از لحظات مناسب نداشتیم و متوجه نشدیم که این مرغ وحشی را نبايد از دام آزاد میکردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گهی اندر چله سی پاره خواندیم
گهی چون وحشیان آواره ماندیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.