گنجور

 
پروین اعتصامی

به سر خاک پدر، دخترکی

صورت و سینه بناخن میخست

که نه پیوند و نه مادر دارم

کاش روحم به پدر می‌پیوست

گریه‌ام بهر پدر نیست که او

مرد و از رنج تهیدستی رست

زان کنم گریه که اندر یم بخت

دام بر هر طرف انداخت گسست

شصت سال آفت این دریا دید

هیچ ماهیش نیفتاد به شست

پدرم مرد ز بی داروئی

وندرین کوی، سه داروگر هست

دل مسکینم از این غم بگداخت

که طبیبیش ببالین ننشست

سوی همسایه پی نان رفتم

تا مرا دید، در خانه ببست

همه دیدند که افتاده ز پای

لیک روزی نگرفتندش دست

آب دادم بپدر چون نان خواست

دیشب از دیدهٔ من آتش جست

هم قبا داشت ثریا، هم کفش

دل من بود که ایام شکست

اینهمه بخل چرا کرد، مگر

من چه میخواستم از گیتی پست

سیم و زر بود، خدائی گر بود

آه از این آدمی دیوپرست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بی پدر به خوانش طوبی برزگر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شمارهٔ ۳۲ - بی پدر به خوانش فرهاد بشیریان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حمیدالدین بلخی

هر عروسی که کنون در چمن است

همه در حیرت و حسرت چو من است

شاخ از قطره چو سیمین سمن است

برگ در روضه چو زرین مجن است

آب بر شاخ بهنگام سحر

[...]

خاقانی

سیزده جنس نهاده است نبی

که همه مسخ شدند و همه هست

ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع

دیگری پیل که شد فسق پرست

من خری دیدم کو مسخ نبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
سید حسن غزنوی

دل و جانم بره جانان است

گر بدو باز رسم جان آن است

پای در دامن صبر آرم از آنک

دست دست ستم هجران است

آن چه من می کشم از فرقت او

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای که نه شقّۀ چرخ اطلس

بارگاهی ز سرا پردۀ تست

بهر شاگردی فرّاشات

بسته جوزا کمر خدمت چست

ماهرویان پس پردۀ غیب

[...]

عراقی

گر ز خورشید بوم بی نور است

از پی ضعف خود، نه از پی اوست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه