لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
پروین اعتصامی

بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت

کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد

بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم

خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا

رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم

ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من

با خاک خوی کردم و با خار ساختم

ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ

هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم

تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت

کاز بهر واژگون شدنش برفراختم

دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست

کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم

منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا

من با یکی نظاره، جهان را شناختم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
احسان بی ثمر به خوانش طوبی برزگر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
وطواط

در دولت تو اسب معالی بتاختم

وز نعمت تو نرد امانی بباختم

در صدرها بمدحت تو رخ فروختم

بر سروران بخدمت تو سر فراختم

تو حق من بمکارم شناختی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه